چه کسی: پاولت سوپوچی، ۵۰ ساله، مربی کارآفرین و نماینده برند مراقبت از پوست.
تاریخچه: در سال ۱۹۷۸، هنگامی که سوپوچی هشت ساله بود، خانواده وی از پیکرینگ به یک مزرعه ۲۰۰ هکتاری در دریاچه های کوارتا نقل مکان کردند.
در حالی که پدرش به پرورش گاو تمایل داشت و سبزیجات میکاشت، او به همراه خواهرانش (او بچه یکی مانده به آخر میان پنج دختر است) سوار اسب میشد و تپه های اطراف را زیر پا میگذاشت.
هر سال در حوالی کریسمس، زمان مورد علاقه مادرش، خانواده بزرگ وی برای شرکت در یک جشن خانوادگی و صرف یک وعده غذایی دور هم جمع میشدند.
او میگوید: «من به عنوان یک دختر مزرعه زندگی فوق العادهای داشتم. ما ممکن است سفرهایی به دیزنی لند نداشته باشیم، اما اگر اسب دیگری میخواستیم، پدرم به حراج میرفت و یکی را میخرید».
هر روز، و برای سوار شدن به اتبوس مدرسه، سوپوچی از یک خانه آجری سه طبقه با کرکرههای سلطنتی و یک ورودی عالی و زیبا عبور میکرد. محلیها آن را عمارت جانتویل یا خانه پزشک نامیدهاند، به نام پزشكی كه آن را در سال ۱۸۸۰ ساخته است. او میگوید: این قلعه جادویی به نظر میرسید. او تعجب کرد که چه کسی در آنجا زندگی میکند و آرزو دارد روزی صاحب آن شود».
در سال ۱۹۸۸، وقتی سوپوچی ۱۸ ساله بود، با هیجان زندگی شهری به تورنتو نقل مکان کرد. او کار در یک شرکت مربیگری کارآفرینی به نام مربی استراتژیک را آغاز کرد، جایی که امروز هم در آنجا کار میکند، و بعداً تجارت الکترونیکی را برای فروش محصولات مراقبت از پوست ایجاد کرد.
در سال ۲۰۰۴، سوپوچی یک خانه چهار خوابه در ریوردیل خریداری کرد. او ۷۶۵۰۰۰ دلار پرداخت كرد كه ۱۶۶۰۰۰ دلار بالاتر از قیمت درخواست شده بود. او میگوید: «مردم فکر میکردند من دیوانه هستم. اما او عاشق این واقعیت بود که این جا مشرف به ویدراول پارک است که باعث یادآوری دوران کودکی او میشد».
سال بعد، او با شوهرش ملاقات کرد، که در نهایت صاحب یک پسر، جک و یک دختر، اوری شد. طی ۱۷ سال آینده، سوپوچی در ریوردیل، ۳۷۰۰۰۰ دلار برای بازسازی خانه هزینه کرد. این قرار بود برای همیشه خانه من باشد.
قبل از همه گیری، سوپوچی هرگز فکر بازگشت به روستا را نکرده بود. او از شلوغی زندگی روزمره خود در شهر لذت میبرد. اما در حین قرنطینه، او و کارفرمای خود دریافتند که میتواند از خانه کار کند و به همان اندازه مثمر ثمر باشد.
به علاوه، سوپوچی اخیراً ۵۰ ساله شده بود و تغییر سرعت در سبک زندگی او را ترغیب کرد تا در مورد آنچه که میخواست بقیه زندگیاش به نظر برسد تأمل کند. در آن زمان، او و شوهرش از هم جدا شده بودند. (آنها شرایط خوبی دارند و با هم همکاری میکنند و جک، هم اکنون ۱۲ ساله و اوری، ۱۰ ساله است).
در نوامبر سال ۲۰۲۰، یکی از دوستان دوران کودکی به سوپوچی گفت که عمارت جانتویل برای فروش قرار داده شده است. سوپوچی بلافاصله فرصت را نپذیرفت – مادرش ماهها زودتر فوت کرده بود (یک دهه پیش پدرش را از دست داده بود)، و او هنوز غمگین بود. احساس نمیکرد زمان مناسبی برای یک تغییر است.
اما از ابتدای امسال تا کنون این عمارت هنوز فروخته نشده است. بنابراین، با روحیه و برای شروعی تازه، سوپوچی دست به کار شد. او بدون تردید گفت، من قصد دارم آن خانه را بخرم.
در ۴ ژانویه، سوپوچی با یک ساعت و نیم رانندگی به دریاچه های کوارتا رفت تا مکان را ببیند. او درست مثل دختربچهای آن عمارت را دوست داشت.
این خانه ۴ خوابه تقریباً ۵۲۰۰ فوت مربعی، یک گوهر ویکتوریایی با وضعیت میراثی بود. در داخل آن یک پلکان بزرگ ژاکوبایی، قالبهای مناسب سون و کفهای پارکت خاتم کاری شده داشت.
یک تراس طبقه اول، یک بالکن طبقه دوم، چهار شومینه و یک اتاق باغ رو به غرب وجود داشت که میدانست هنگام غروب خورشید نور شگفت انگیزی پیدا میکند.
این مکان همچنین شامل مجموعهای از وسایل روشنایی تاریخی از جمله یک لوستر پاریسی ۴۵۰ ساله بود. قطعاً به برخی از کارها احتیاج داشت – در اتاق زیر شیروانی خفاشهایی وجود داشت و استخر حیاط خانه نیز خراب بود – اما او میتوانست زندگی خود را در آنجا ببیند.
این خانه ۱.۹ میلیون دلار پیشنهاد شده بود و سوپوچی تخمین زده بود که حداقل ۵۰۰۰۰۰ دلار برای تعمیرات و بازسازی نیاز دارد. برای تهیه این هزینه، او و نماینده وام خود (خواهر دوقلویش، دوری) محاسبه کردند که لازم است خانه خود را در ریوردیل حداقل به مبلغ ۲.۶۵ میلیون دلار بفروشد.
در ۱۸ فوریه، او با بیم و امید پیشنهاد ۲.۴۵ میلیون دلاری را برای فروش خانه خود در رویردیل اعلام کرد. او میگوید: «این هفته پر استرس ترین هفته زندگی من بود. آینده من به این بستگی داشت که آیامیتوان قیمت مورد نظر خود را دریافت کنم».
سوپوچی قبل از اینکه پیشنهادات در تاریخ ۲۶ فوریه ارائه شود، یادداشتی را به خریداران احتمالی نوشت: «از اینکه ۳ میلیون دلار پرداخت کردید متشکرم». او امیدوار بود که بتواند خانه را به قیمت مناسبی بفروشد. در نهایت، این خانه پنج پیشنهاد دریافت کرد. برنده: «۳ میلیون دلار پیشنهاد داده بود».
سوپوچی با درآمد ناگهانیاش، ۲.۲۳۵ میلیون دلار بیشتر از مبلغی که در سال ۲۰۰۴ برای آن پرداخت کرده بود بدست آورد. در نهایت او به دنبال عمارت رویایی خود رفت. مالک، مردی ۹۳ ساله بود، او حاضر به مذاکره در مورد قیمت نبود، بنابراین وی ۱.۹ میلیون دلار کامل پیشنهاد داد، و هرگز حاضر نشد تا قیمت را پایین تر بیاورد.
نتیجه: فروش در ۶ مه بسته شد و سوپوچی به کار خود ادامه داد. او قصد دارد آشپزخانه و حمام اصلی طبقه دوم را مجدداً بازسازی کند و یک اتاق در طبقه اول اضافه کند. او میخواهد ضمن احترام گذاشتن به تاریخچه، آن مکان را تازه و دوست داشتنی کند. او میگوید: «من یک خانه میراثی نمیخریدم، مگر اینکه بدانم که در چه چیزی قرار دارم. اما در عین حال من نمی خواهم احساس کنم که در یک یادگار قدیمی زندگی میکنم».
در حالی که مراحل بازسازی در حال انجام است، سوپوچی در یک خانه اجارهای در تورنتو زندگی میکند، اما تقریباً هر روز از آنجا بیرون میرود. در صورتی که بخواهد شب را آنجا بماند، یک تشک بادی در کتابخانه دارد.
او این خانه را با نام جدید «Primrose Hill Manor» تغییر نام داد (از این عبارت خوشش میآمد و میخواست به تپههای منطقه ادای احترام کند). او قصد دارد تغییرات خانه را در یک وبلاگ و یک حساب اینستاگرام تحت این نام ثبت کند.
وقتی کار بازسازی به پایان رسید، او آرزو دارد که برای ۱۰ تا ۲۰ نفر در خانه و تراس آن عروسی خود را برگزار کند. او میگوید: «این بهترین صحنه برای عروسی من خواهد بود».
سوپوچی با بیش از یک سال کار در خانه، پیش بینی نمیکند این حرکت بر وضعیت کار او تأثیر بگذارد. سوپوچی هر کدام از اتاقهای خواب را برای اوری و جک اختصاص داده است و او بسیار خوشحال است که طعم زندگی روستایی را که خودش تجربه کرده است در دریاچه های کوارتا به کودکانش میدهد.
او می گوید هرگز دلش برای تورنتو تنگ نخواهد شد – آیا گفتن این اشکالی ندارد؟ – و دوباره از آرامش زندگی در روستا لذت میبرد. او میگوید: «احساس میکنم ۳۰ سال است که ستارهها را ندیدهام». او قبلاً از طرف جامعه محلی مورد استقبال واقع شده است. برخی از همسایگان وی به او گفتهاند که به یاد دارند که زیور آلات کریسمس را از مادرش دریافت کردهاند.
کریسمس امسال، اگر محدودیتهای کرونایی اجازه دهد، سوپوچی مشتاقانه میزبان خانواده بزرگ خود برای یک وعده غذایی بزرگ در تعطیلات است، درست مثل پدر و مادرش. او میگوید: «به خصوص پس از همه گیری، گردهم آوردن خانواده ما بسیار زیبا خواهد بود. این شیرین و در عین حال تلخ خواهد بود، زیرا که پدر و مادرم نیستند تا ببینند که من برای ادامه این سنت خانوادگی به دریاچه های کوارتا برمیگردم».
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: تورنتولایف