آخرین چیزی که بابت آن احساس شرمندگی داشتید چیست؟ شاید نتوانسته باشید لباسی جدید برای مراسم عروسی دوستتان تهیه کنید و در میان سایر حضار و لباس های شیکشان، احساس سرافکندگی کرده باشید. شاید وقتی همکارانتان از بیرون غذا سفارش میدادند، غذای خانگی خودتان را مخفی کردید. شاید در روز تولد مادرتان به او تلفن نزدید و بابت فراموش کردن این مناسبت احساس بدی دارید.
شرم در تمام موقعیتهای روزانه مانند مثالهای بالا میتواند حاضر شود، ممکن هم هست احساسی نافذ باشد که برداشتتان نسبت به خودتان را تیره کند.
«پیتر فانگی»، روانشناس بالینی، شرمندگی را “احساس نابود کننده شخص” میداند. پس این حقیقت که افراد در معرض شرمندگی، آمار بالاتری از ابتلا به افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند، خیلی دور از ذهن نیست. «جون پرایس تانگنی»، محقق حیطه احساس شرم در مصاحبهای با اتحادیه روانشناسی آمریکا گفت: “چیزی که شرم همواره منجر به آن میشود، این است که مردم را به مخفی شدن یا فرار کردن تشویق میکند. همچنین باعث میشود افراد بخواهند در زمین فرو بروند و ناپدید شوند.”
احساس شرم در مکتب فلسفه کنفوسیانیسم
اگر همواره احساس شرمندگی دارد، شاید بهتر باشد دید خود نسبت به ماهیت و منشا این احساس را تغییر دهید. اگرچه بسیاری از مردم در مواجهه با قضاوتها و برداشتهای دیگران احساس شرم میکنند، مکتب فلسفه کنفوسیانیسم با نگاه دیگری به این حس مینگرد. در کنفوسیانیسم، این احساس ابزاری حیاتی است که شما را به طرف ورژن بهتر خودتان سوق میدهد. همچنین شما نیز نسبت به چیزی که فکر میکنید، کنترل بیشتری بر این احساس دارید.
این برداشتهای کنفوسیوسگرایی میتوانند دیدگاه شما به شرمندگی را تغییر دهند.
احساس شرمندگی میتواند ما را به انسانهای بهتری تبدیل کند!
کنفوسیانیسم مکتب فکریای است که به قرنهای 5 و 6 پیش از میلاد مسیح در چین باز میگردد. این خط فکری بر محور ارزشهای اخلاقی و اجتماعی بنا شده است. ما به لطف بیانات و داستانهای کنفوسیوس فیلسوف و شاگردانش منسیوس و شونزی، از مبانی آن آگاه هستیم. هر سه این افراد، شرم را به عنوان حسی مطلقا منفی توصیف نکردهاند.
چهار خلق بسیار شایسته عبارتاند از: نوع دوستی، درستکاری، خردمندی و نزاکت. «براین ون نوردن»، فیلسوفی از دانشگاه واسار عقیده دارد که هر کدام از این اصول ریشه در یک حس خاص داشتند. برای مثال نوع دوستی از همدردی در مواجهه با درد دیگران منشا میگیرد.
حس شرم زمانی ایجاد میشود که نقصی در شخصیت خود حس کنیم. مثالهایی از کارهای شرمگین مطابق فلسفه کنفوسیانیسم عبارتاند از: بر زبان آوردن حرفی که منظوری از آن ندارید، تمجید بدون راستی یا تلاش برای دوست شدن با شخصی زمانی که “نیت بدی نسبت به آنها دارید.”
ما بیش از چیزی که فکر میکنیم بر احساس شرم خود تسلط داریم
شرم به ما در تعریف درست و غلط کمک میکند اما این به معنی آن نیست که همواره باید شرمگین باشید. نوشتههای کنفوسیانیسم مردم را تشویق میکند که با تعیین این موضوع که درمورد چه چیزهایی باید خجالت بکشند، شرم را در خود مدیریت کنند.
منسیوس در داستانهایش از گدایی میگوید که غذا را از شخصی که لباسهای پارهاش را به سخره گرفت، قبول نکرد. این داستان به ما نشان میدهد که حتی اگر کسی بخشی از شما را خجالتآور میداند، لزومی ندارد که شما نیز احساس شرمندگی کنید.
پیروان مکتب کنفوسیانیسم معتقدند چیزهایی که عمده مردم بابت آنها احساس شرم میکنند – مانند موقعیت اجتماعی پایین یا ثروت کم – در حقیقت عیب محسوب نمیشود.
انواع احساس شرم
شونزی شرم را به دو نوع تقسیم میکند: شرم در مواجهه با امور سطحی مانند البسه یا ثروت، و یک فرم حقیقیتر شرم که از درون شخصی منشا میگیرد که بر خلاف ارزشهای خود رفتار کرده است. گدا ممکن است احساس شرمندگی کند، اما این شرم از نوع حقیقی و مطرح کننده نقصی در شخصیت او نیست.
نمیتوان به سادگی شرم را مثبت یا منفی تلقی کرد. شرم در لحظه حس خوبی به شما نمیدهد اما در درازمدت میتواند منجر به انجام رفتارهایی شود که در آینده به آنها افتخار خواهید کرد. «جینگی جنی ژائو»، فیلسوفی در مرکز تحقیقاتی نیدهم کمبریج میگوید: “این احساس به ما کمک میکند پیشرفت کنیم. شرم یکی از ویژگیهای اساسی انسان بودن است.”
پیروان مکتب کنفوسیانیسم پیشنهاد نمیکنند خودمان را در احساس شرم غرق کنیم، بلکه عقیده دارند باید از آن برای بهتر شدن استفاده کنیم. هو میگوید: “شاید شرم را با درد مقایسه کنیم. همیشه احساسی بدی دارد اما گاها میتواند کمک کننده باشد.”
شرم میتواند یک قطبنمای اخلاقی مناسب برای زمانهایی باشد که تصمیم میگیرید چه کار کنید.
پنج راه رسیدن به خوشبختی به بیان یونگ
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: دگاردین