در دوران دانشگاه به من تجاوز جنسی شد و من در این مطلب توضیح خواهم داد که چرا هرگز این اتفاق را گزارش ندادم!
از نظر سیستمی که باید از من محافظت میکرد، مقصر اصلی این تجاوز خود من بودم.
مگان سیمارد مینویسد که او سعی داشته است تا ماجرای تجاوز جنسی خود را گزارش دهد اما هربار که برای آن اقدام کرده، توسط سیستمی که حرفهای او را باور نداشته، پس زده شده است. (هایلی فورکالو خبرنگار/CBC)
هشدار: این مطلب که از زبان اول شخص بیان میشود، حاوی محتوایی بوده و ممکن است برای کسانی که خشونت جنسی را تجربه کردهاند و یا اطرافیانشان تحت تاثیر این تجربه قرار گرفته اند، مناسب نباشد. این متن توسط یکی از ساکنین تورنتو، خانم مگان سیمارد، نوشته شده است.
هر ساله در زمان شروع سال تحصیلی، من سختترین لحظاتم را تجربه میکنم. در سال 2014 در دانشگاه به من تجاوز شد و برای من فصل بازگشایی دانشگاهها مصادف است با سالگرد حادثه تجاوز. سپری کردن ایام نزدیک به این سالگرد با شنیدن اخباری که از دانشگاه وسترن منتشر شد، حتی سختتر هم شد.
چهار مورد تجاوز جنسی
از زمان شروع سال تحصیلی جدید در این ماه، نیروهای پلیس در حال بررسی چهار مورد تجاوز جنسی گزارش شده میباشند. در برنامه TikTok و سایر شبکههای اجتماعی، ادعاهایی مبنی بر بیشتر بودن تعداد این تجاوزات جنسی وجود دارد. شاید شما این مسئله را یک معضل مربوط به جوامع غربی یا یک موضوع مد شده در سال 2021 تلقی کنید، اما در واقع این طور نیست.
سالیانه تقریباً 600000 مورد تجاوز جنسی در کانادا رخ میدهد. تخمین زده شده است که تنها پنج درصد از تجاوزهای جنسی صورت گرفته علیه افراد 15 سال به بالا به پلیس گزارش داده میشود. این امر باعث میشود تا تجاوز جنسی به عنوان جنایتی خشونت آمیز، رتبه پایینترین میزان جنایات گزارش شده به پلیس را به خود اختصاص دهد. من یکی از آن جمعیت 95 درصدی هستم که گزارش رسمی تجاوز جنسی خود را ثبت نکرده، اما دلیل آن عدم تلاش برای افشای آن نبوده است.
در سال سوم دانشگاه یکی از دوستانم به من تجاوز کرد. من در اوایل هفته درخواست او را در خصوص پیشروی جنسی رد کردم، اما موافقتم برای فیلم دیدن با او و دو نفر دیگر را اعلام کرده بودم. وقتی برای فیلم دیدن به خانه او رفتم، هیچ خبری از آن دو نفر دیگر نبود. صراحتا دو بار به او اعلام کردم که نمیخواهم با او رابطه جنسی داشته باشم.
سعی کردم که خانه او را ترک کنم. چهار بار دستانش را که سعی بر لمس سینهها و اندام تناسلی من داشت، مهار کردم. خواه ناخواه، هنوز هم آن لحظهای که متوجه شدم چه اتفاقی قرار است بیفتد را به یاد میآورم.
با ناراحتی و پریشانی به موسساتی که میتوانستند حامی و پشتیبان من باشند، مراجعه کردم. اما هیچ حمایتی دریافت نکردم.
به بیمارستان عمومی منطقه کینگستون مراجعه کردم تا آزمایشات مربوط به تجاوز را انجام دهم.
به درخواست پرستاران، من داستان این اتفاق را حداقل دوبار برای آنها شرح دادم اما هیچ کس از گفتههای من رونوشتی تهیه نکرد. شلوار جین و لباس زیرم را به آنها تحویل دادم. من فکر میکنم که آنها هیچ فضایی را برای قرار دادن لباسهای فردی که به تازگی مورد تجاوز قرار گرفته، تعبیه نکرده بودند.
من پاهایم را برای یک معاینه و نمونهگیری داخلی باز کردم. سپس بنابر گفتگوهای صورت گرفته متوجه این حقیقت شدم که شواهد مربوط به DNAها کاملا بیفایده و غیر قابل استفاده است. آنها منکر این نبودند که DNA مربوط به وی در بدن من مشاهده میشود.
نظرشان این بود که این رابطه جنسی کاملا توافقی بوده و هیچ نشانهای از وجود خشونت دیده نمیشود. قصد من این بود تا از طریق آزمایشات مربوطه، تجاوز صورت گرفته را در آن مکان و همان زمان گزارش دهم. پرستار به من گفت که باید گزارشم را به پلیس ارائه دهم. اینگونه بود که من موفق نشدم این مورد را در بیمارستان گزارش دهم.
به دفتر برابری و حقوق بشر دانشگاه Queen مراجعه کردم تا با تسهیلگر پیشگیری از آزار جنسی دانشگاه صحبت کنم.
او از من خواست تا توضیح دهم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است، مجبور شدم تا داستان خود را بازگو کردم. این بار تسهیلگر وسط حرفهای من میپرید، صحبتم را قطع میکرد و باعث حواس پرتیام میشد و در نهایت با سوءظن و شک و تردیدهای وی مواجه شدم. از یک طرف، او حرف من را قطع کرد تا از جزئیات مربوط به شرایط جنسیای که من در آن مورد تجاوز قرار گرفته بودم، اطلاع پیدا کند. علیرغم پرسشهایش برای آگاهی از جزئیات ناخوشایند مربوط به این اتفاق، از صحبتهای من هیچ یادداشتی تهیه نمیکرد.
وقتی حرفم تمام شد، از من پرسید که توقع چه برخوردی را از سمت آنها دارم؟ و دوست دارم که آنها چه واکنشی به این امر نشان دهند؟ من گفتم که ترجیح میدهم که شخص تجاوزگر را اخراج کنند یا حداقل تا زمان فارغ التحصیلی من، او را تعلیق کنند.
او هم حق و حقوقی دارد
پاسخ آنها مشت دیگری را بر صورت من زد. این برایم غیرقابل باور بود چرا که او گفت: “خودتان خوب میدانید که او هم حق و حقوقی دارد!”
در همان سال تحصیلی یکی از دوستان من از کالج اخراج شد، زیرا با توجه به نمرات بدش اجازه این را نداشت که در کلاسهای مربوط به برنامه درسیاش حاضر شود. ظاهراً ممکن است که شما را به خاطر نمرات ضعیف تعلیق کنند اما از نظر آنها تجاوز به یک دانشجوی دیگر، دلیل قانع کنندهای برای تعلیق نخواهد بود.
این تسهیلگر سعی داشت تا من را از ارائه گزارش مربوطه به نیروهای امنیتی محیط دانشگاه یا پلیس محلی منصرف سازد.
سرانجام موافقت کرد تا برای من جلسهای را با بازرسی از پلیس کینگستون ترتیب دهد.
چند روز بعد در محوطه دانشگاه با بازرس ملاقات کردم. او از من خواست تا دوباره و دوباره داستانم را برایش بازگو کنم واین بار نیز از صحبتهای من هیچ گزارشی تهیه نشد. با صورتی که از گریه خیس شده بود، از کارآگاه پرسیدم که شانس من برای محکوم کردن وی چقدر است؟ پاسخ او این بود که من تقریبا هیچ شانسی ندارم.
سپس دلیل این شانس صفر را برایم توضیح داد:
- برای اینکه هیچ شاهدی وجود نداشت
- چون همان لحظه که احساس ناامنی کردم، آنجا را ترک نکرده بودم
- چون چهار روز طول کشیده بود تا هضم کنم که چه اتفاقی برایم افتاده است
- چراکه جیغ و داد نکرده بودم
- برای اینکه در سالهای قبل با او خوابیده بودم
- چون شب را همانجا سپری کرده و صبح روز بعد آنجا را ترک کرده بودم
مگان سیمارد مینویسد: ضربه روحی وارد شده به من تنها به تجاوز محدود نمیشود. این آسیبها شامل تلاشهای نادیده گرفته شده و بی ثمر من برای گزارش حادثه تجاوز و دسترسی به عدالت نیز میشود. (مگان سیمارد)
همه دلایلی که او ارائه میداد، تقصیر را به گردن من میانداخت. شواهد موجود نمیتوانست ثابت کند که من یک “قربانی تجاوز تمام عیار” باشم، بنابراین هیچ شانسی برای محکوم کردن وی نداشتم.
سپس او به من توصیههایی را ارائه داد. او گفت که من دخترخیلی خوبی هستم اما باید بیاموزم که چگونه به مردم بفهمانم که چطور باید با من رفتار کنند. او سپس گفت که اگر واقعاً قصد دارم که این مورد را گزارش دهم(من این خاطره را به سختی به یاد میآورم و افسوس میخورم که چرا حرفهای رد و بدل شده آن روز در ذهنم اینچنین کمرنگ است)، باید به کلانتری بروم.
در آنجا نیز آنها اظهاراتم را یادداشت میکنند و سپس بدون انجام تحقیقات لازم پروندهام را مختومه اعلام میکنند. این امکان برای من مهیا نبود که در محوطه دانشگاه یا خانه دانشجوییام اظهاراتم را بیان کنم. حتی نمیدانستم که ایستگاه پلیس کجاست؟ او نیز سعی نکرد تا آدرس آنجا را به من بدهد.
این جلسات را با حجم نفرتی که تا آن زمان در درونم با آن مواجه نشده بودم، رها کردم. با خودم فکر میکردم که اگر قادر بودم که مسئولیت کارهایم، ناتوانیام در دفاع از خودم و شکنندگی و ضعفم را بپذیرم. شاید قبول میکردم که این اتفاقات تقصیر خودم بوده و از آن میگذشتم.
بر اساس سازمان آمار کانادا، در سال 2019، 71% از دانشجویان مقاطع پس از دبیرستان، رفتارهای جنسی ناخواستهای را در محیط آموزش عالی تجربه کرده یا شاهد بودهاند. (کیت دوبینسکی/CBC News)
جلسات صورت گرفته با دفتر حقوق بشر و پلیس کینگستون بیشتر از خودِ تجاوز آسیبزا بود.
من این را برای کاهش ترومای ناشی از تجاوز جنسی نمیگویم، زیرا تجاوز به خودی خود باعث آسیبهای جبران ناپذیری میشود. اما باختن در مقابل یک فرد، مهار کردنیتر از باختن در مقابل یک سیستم است.
بقیه سال تحصیلی من کمابیش با آشفتگی و نابسامانی سپری شد. شرکت در کلاسهای دانشگاهی همراه با اختلال استرس پس از سانحه وخیم که به تازگی در من رشد یافته و درمان نشده بود به اندازه کافی سخت هست.
اما علاوه بر آن من مجبور بودم که در محوطه دانشگاه و یا محیط اطراف کالج مرتباً با تجاوزگر خود روبرو شوم. من همواره مدیون دوستانی هستم که در حین حملات عصبی، دستهای من را محکم میفشردند و خانوادهام که در نیمههای شب که تنها خواستهام این بود که بمیرم، تلفن من را جواب میدادند و من را آرام میکردند.
من در تابستانِ پس از حادثه تجاوز به خانه خود بازگشته و با خانوادهام زندگی کردم، جایی که از تجاوزگر و مکانی که آن اتفاق افتاده بود، کاملا به دور بودم.
در آن زمان بود که من برای اولین بار در هشت ماه اخیر به نحوی به ثبات و آرامش دست پیدا کردم. با خودم فکر کردم که شاید در اینجا، یعنی محل زادگاهم و جایی که در آن احساس امنیت بیشتری دارم، بتوانم این جنایت را گزارش کنم. من حتی یک پاسبان محلی را در گوشه ذهنم انتخاب کرده بودم. شخصی که به او اعتماد داشتم و از کودکی او را میشناختم. این موضوع را با یک مددکار اجتماعی که در آن زمان او را ملاقات میکردم، در میان گذاشتم.
از نظر او من باید این تجاوز را به پلیس کینگستون گزارش میدادم، زیرا از آنجایی که این تجاوز در حوزه قضایی آنها اتفاق نیفتاده است، پلیس محلی در خصوص این حادثه پروندهای را تشکیل نخواهد داد.
تا این لحظه، من بارها طعم شکست را چشیده بودم.
تلاش برای اطمینان از اینکه گزارش به پلیس محلی موثر خواهد بود یا نه دیگر برایم ارزشی نداشت و من نمیخواستم که برای بار دیگر ناامیدی را تجربه کنم. تنها یک نشانه دلسرد کننده برای ترساندن من کافی بود. من تجاوز جنسی را تجربه کردم و هرگز آن را گزارش نکردم. سیستمهای ما دورههایی از موانع هستند که ما را از گزارشدادن باز میدارند. ترومای من تنها به تجاوز جنسی محدود نمیشود بلکه شامل تلاشهای نادیده گرفته شده و بیثمر من برای گزارش حادثه تجاوز و دستیابی به عدالت نیز میشود.
هرچند که تمهیدات و تلاشهای اخیر برای رسیدگی به گزارشات مربوط به تجاوزات جنسی مناطق غربی کافی نیست. من از دیدن واکنش رسانهها، پلیس و نهادها تا حدودی دلگرم شدم. زیرا تا پیش از این بازماندگان این حوادث برای مدت طولانی مسکوت مانده و کسی حرفشان را باور نمیکرد. مشاهده پوششهای خبری و راهپیمایی دانشجویان برای محکوم کردن این تجاوزات، یک تغییر دلگرم کننده به حساب میآید.
میخواهم به دیگر بازماندگان بگویم که من شما را میبینم، شما را میشنوم، و به شما باور دارم. حتی اگر هرگز حادثه تجاوز جنسی خودتان را گزارش نکرده باشید، میخواهم بدانید که این اتفاق کاملا مستدل و واقعی است.
اگر قربانی خشونت جنسی هستید، با خط تلفن استانی خود تماس بگیرید.
یادداشت سردبیر: CBC News با پلیس کینگستون، که تا زمان انتشار این مطلب به سوالات مربوط به تجربه مگان سیمارد پاسخی نداده بود، تماس گرفت. در سرتاسر کانادا یکی از نیروهای پلیس تصمیم گرفت تا پروندههای مربوط به تجاوز جنسی را بررسی کند و پس از تحقیقات روزنامه Globe and Mail، مشخص شد که از هر پنج مورد تجاوز جنسی رخ داده در سراسر کانادا یک مورد تحت عنوان ادعای بیپایه و اساس طبقه بندی شده است و این به آن معناست که بازرس پرونده معتقد بوده است که جرمی رخ نداده است.
بیمارستان عمومی کینگستون گفت است که به دلیل قوانین استانی مربوط به حریم شخصی، نمیتواند اطلاعاتی را در خصوص تجربه سیمارد ارائه دهد.
دانشگاه Queen از اظهارنظر درباره جزئیات پرونده سیمارد خودداری کرده است و یک شرکت مشاوره خارجی را برای رسیدگی به ارائه شکایات لازم علیه تسهیلگر دفتر حقوق بشر استخدام کرده است. این دانشگاه در ایمیل خود به CBC تأیید کرده است که هیچ رفتار ناشایستی از سوی کارکنان مشاهده نشده است. یک سخنگو گفته است که این کالج، سیاستگذاریهای مربوط به خشونت جنسی دانشجویان را تدوین کرده است.
چرا مرد کبکی به جرم تجاوز مکرر به دخترش فقط محکوم به دو سال حبس شد؟
از هر ۱۰ زن بومی ۶ نفر مورد تجاوز و آزار قرار میگیرند
محکومیت ۱۸ ساله برای مرد مونترالی به دلیل استفاده از یک دختر آفریقایی به عنوان برده جنسی
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: سیبیسی