خانواده من مبتلا به کووید۱۹ شدند و این تمام چیزیست که آرزو داشتم در آن زمان میدانستم
من با وجود نزدیک به دو سال مراقبت بیش از حد، نتوانستم از دست این ویروس منحوس طفره بروم.
توضیح عکس: مگان بلانچارد، همسرش توماس وب و پسرشان کیسی همگی مبتلا به کووید۱۹ شدند.
این داستان اول شخص توسط مگان بلانچارد، ترانهسرا و مدیر بازاریابی دیجیتال است که تا به حال برای آثار خود جوایزی نیز دریافت کرده است. او در جزیره پرنس ادوارد مشغول به فعالیت است.
من، شوهرم و پسر یک سالهام ، زمانی که برای کار به شارلوت تاون رفته بودیم مبتلا به کووید۱۹ شدیم.
ما یک آپارتمان در Airbnb رزرو کرده بودیم که با رویداد موسیقیای که قرار بود در آن اجرا کنیم هماهنگ بود. قرار گذاشتیم که خیلی بریز و بپاش نکنیم و تا جایی که ممکن است در فضای باز باشیم.
ما دو شب در آن شهر ماندیم و در این مدت به یک فروشگاه و یک مشروب فروشی (خب راستش، دو مشروب فروشی) رفتیم و یکبار هم قهوه بیرونبر گرفتیم. در دو مغازه کوچک چرخ زدیم، اما بیشتر اوقات در پارک آن اطراف بازی میکردیم و در شهر قدم میزدیم. اما برای گردش بیرون نرفتیم. این سفر در درجه اول، یک سفر کاری بود.
از آنجایی که ما اکنون در بیرون از شهر زندگی میکنیم، پسرمان از دیدن چهره افرادی که در حال قدم زدن بودند، خوشحال میشد، به هر کسی که میدیدیم لبخند میزد و با فریاد میگفت:« سلام! سلام! سلام!»
ما در تمام مدت ماسک داشتیم و من و همسرم هم هر دویمان دو دوز واکسن کووید۱۹ را زده بودیم.
سلامتیای که از دستمان رفت
دو روز بعد، وقتی به خانه برگشتیم حالمان خوب و مساعد بود. یعنی تا زمانی که مریض شویم.
پسرمان صبح یکشنبه ناگهان تب کرد و من و شوهرم هم یکهو احساس کوفتگی کردیم. به مادرشوهر و پدرشوهرم که در همین نزدیکی زندگی میکنند زنگ زدیم و گفتیم که ممکن است تا یکی دو روز از آنها فاصله بگیریم تا از شر این «حشره کوچک» خلاص شویم. بعد از آن، پرستار پسرمان تماس گرفت و گفت که واقعا احساس خطر میکند و محض احتیاط آزمایش کووید۱۹ را انجام میدهد. او در یکی از شبهای آخر هفته از پسر ما پرستاری کرده بود.
توضیح عکس: پسر مگان بلانچارد، کیسی، به حدی از خود علائم کووید۱۹ را نشان میداد که آنها با ۹۱۱ تماس گرفتند.
با این حال، من زیاد فکرم خودم را مشغول کووید نکردم. چند باری این داستان پیش آمده بود که دوستان و اعضای خانواده تست بدهند و جواب همیشه منفی بود. به خصوص در پرنس ادوارد. وقتی که روز بعد پرستار بچه با من تماس گرفت، تقریبا تلفن از دستم افتاد. از او پرسیدم: «جواب آزمایشت آمد؟» او به آرامی گفت: بله… مثبت است.
قلبم فرو ریخت.
سعی کردم آرام باشم. اما ترس و میل به قطع کردن تلفن و دویدن برای محافظت از پسرم بر من غلبه کرد. بعد از اینکه از او خواستم که با ما در تماس باشد سریع خداحافظی کردم و به راهرو رفتم تا به شوهرم که چشمانش از ترس گشاد شده بود خبر بدهم.
ما از یک هفته قبل از دسترسی محلی پرنس ادوارد یکسری تست رپید خانگی گرفته بودیم، پس مثل یک خانواده دور هم نشستیم و خودمان را آزمایش کردیم. آنها در ابتدا منفی شدند، اما بعد از اینکه 15 دقیقه کامل کنارشان گذاشتیم، دیدیم که خط صورتی دوم در هر سه کیت ظاهر شد.
باید با ۹۱۱ تماس بگیرید
دوشنبه بود که حال همهی ما رو به وخامت شدیدی رفت. پسرمان کوفتگی داشت و تبش مدام بالا و پایین میشد. او را خواباندیم، و من بعد از ۲۰ دقیقه صدای گریهاش را شنیدم. آن هم نه یک گریه معمولی. گریهای که نصفش گریه بود و نصف دیگرش خرخر.
از پلهها به سمت اتاقش دویدم. کیسی روی تختش نشسته بود، صورتش پر از خلط شده بود و نفس نفس میزد.
توضیح عکس: مگان بلانچارد و همسرش توماس وب پس از تولد فرزندشان در سال ۲۰۲۰
او را بلند کردم و با فریاد اسم شوهرم از پلهها پایین رفتم. کیسی را در بغل همسرم انداختم و گوشی را برداشتم. داد زدم: تام! چه بلایی به سرش آمده؟ بلافاصله فکرم رفت به سمت تمام مقالات پزشکی که در مورد بیماران مبتلا به کووید۱۹ که سطح اکسیژنشان به سرعت پایین میآید، خوانده بودم.
من ناخواسته دوبار با ۸۱۱ تماس گرفتم و نمیتوانستم به اورژانس وصل شوم.
شوهرم سرم را در دستانش گرفت، در چشمانم نگاه کرد و گفت: مگان، باید به ۹۱۱ زنگ بزنی.
اشک در چشمانم جمع شد. با خودم فکر کردم: این حقیقت ندارد.
مامور اورژانس گوشی را برداشت و من داد زدم: سلام! خانواده من فقط تست رپید انجام دادند. اما فکر میکنیم که همهمان کووید داریم. پسرم از خواب بیدار شد و نمیتوانست نفس بکشد. او درست نفس نمیکشد! ما به کمک نیاز داریم. باید با ماشین به اورژانس بیاییم؟ مسئول اورژانس مثل برق جواب داد: خانم، به بیمارستان نیایید. آمبولانس در راه است.
آخر سر من هم نتوانستم از کووید فرار کنم
حالا اگر قرار بود رای بگیریم تا ببینیم احتمال کووید گرفتن چه کسی از همه کمتر است، قطعا دوستان و خانواده ام به من رای میدادند. نه بخاطر اینکه فرد خیلی سالمی باشم، بلکه به دلیل اینکه در تمام این دو سال کاملا و حتی به طرز آزاردهندهای حواسم به این ویروس بود.
من برای مدت زیادی از این دو سال، خودم را قانع کرده بودم که میتوانم از کووید طفره بروم. جشنها، تولدها، پیکنیکها و سفرهای کمپینگ زیادی بودند که ما بهشان نه گفتیم. بعضی از روزها که کمی احساس ایمنی میکردم به شرکت در این جشنها بله میگفتم و ظرف چند روز بعدش به خاطر اضطرابی که دچارش میشدم، نظرم را تغییر میدادم.
من واقعا آرزو میکنم که کاش زمان بیشتری را صرف به فکر به این مسئله میکردم که:
خوب، اگر خانوادهام زمانی مبتلا به کووید۱۹ شوند، آنوقت برنامه من چه خواهد بود؟ من ماهها خودم را در خانه حبس کردم و سعی داشتم که از این ویروس جلوگیری کنم. و حالا…
من شاهد این بودم که دوستان و خانوادهام از زندگی لذت بیشتری میبردند. با وجود یک نوزاد تازه متولد، شبهای بیشماری بود که از فرط تنهایی آنقدر گریه میکردم تا به خواب بروم. من ترسیده بودم و به دام چیزی افتاده بودم که خودم انتخاب کردم.
من در نهایت به احساس امنیت کافی را به دست آوردم تا بتوانم دیواری که دور خانوادهام کشیده بودم را در پاییز ۲۰۲۰ پایین بیاورم؛ اما داشتن آرامش و احساس امنیت همزمان با مشارکت در جامعه برایم دشوار بود.
ما شب دوشنبه آزمایش PCR دادیم و روز بعد به طور رسمی مبتلا به کووید۱۹ شدیم.
من و همسرم هر دو در پنج روز گذشته با مجموعهای از علائم دست و پنجه نرم کردهایم، با این حال سعی میکردیم که مراقب پسرمان هم باشیم و علائم تنفسی او را چک کنیم. از تب گرفته تا لرز، جمع شدن خلط، تجمع مایعات در ریه، سردرد، دردهای عضلانی، سرفه، گلودرد و خستگی مفرط همگی علائمی بودند که ما را درگیر خود کرده بودند.
پسرم دو شب تمام درست نفس نمیکشید و نمیتوانست مجرای هوایی خود را صاف کند. ثابت شده است که تلاش برای آموزش سرفه کردن آنچه که یک کودک تقریبا دو ساله در ریههای خود دارد به مراتب سختتر از آموزش دستشویی کردن است. از خواب که بلند میشدیم، صدای تقلا کردنش را میشنیدیم که سعی میکرد گلویش را صاف کند. او را به حمام میبردیم، آب گرم را باز میکردیم و او را در بخار مینشاندیم.
مراقب آب و هوا باشید
من نمیخواهم داستانم را با شما شریک شوم که بترسانمتان. واقعا قصدم این نیست. میدانم که شنیدن سختی کشیدن کودکان چقدر سخت است.
من داستانم را به اشتراک میگذارم چون صادقانه فکر میکردم که اگر همه چیز را درست انجام دهم، خانوادهام در امان خواهد بود. اما فکر میکنم این ویروس اینطوری کار نمیکند. یک بار شنیدم که یک اپیدمیولوژیست در پادکستی میگفت ویروس کووید شبیه آتش سوزی جنگل است و همیشه به دنبال چوبی برای سوزاندن است. من این حرف را قبول دارم.
توضیح عکس: مگان بلانچارد، ترانهسرای اهل پرنس ادوارد به همراه همسر و پسر یک سالهاش که اخیرا آزمایش کوویدشان مثبت شده است.
من واقعا آرزو میکنم که کاش زمان بیشتری را صرف به فکر به این مسئله یکردم که: خوب، اگر خانوادهام زمانی به کووید مبتلا شوند، آنوقت برنامه ما چه خواهد بود؟ من ماهها خودم را در خانه حبس کردم و سعی داشتم که از این ویروس جلوگیری کنم. و حالا…
شوهرم همین چند هفته پیش بهترین جمله ممکن را به من گفت: انگار که یک روز بارانی است. ما به بیرون نگاه میکنیم و میبینیم که چه چیزی باید بپوشیم. بعضی روزها یک بارانی و کلاه میپوشیم، گاهی هم فقط یک جفت چکمه لاستیکی خوب کافیست. اما گاهی اوقات، هوا اصلا برای بیرون رفتن خوب نیست.
با نزدیک شدن گریسمس بیشتر به این جمله فکر میکردم.
تنها نصیحت من به شما این است:
اگر احساس ضعف میکنید، به همین سادگیها از آن نگذرید. شرم تعداد افرادی که در چهار روز گذشته دیدهاید و تعداد زندگیهایی که ممکن است ناخواسته تغییر داده باشید، گریبانتان را خواهد گرفت و ویرانتان خواهد کرد.
من همچنین میخواهم اضافه کنم که بدون حمایت خانوادههایمان، دوستانمان، دکتر هدر موریسون و تیمش، غیرممکن بود که از این تجربه بگذریم. در طول تمام این مدت ما با وجود این عشق بود که احساس امنیت و دوست داشته شدن میکردیم.
حواستان به آب و هوا باشد.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: سیبیسی