تقریباً یک قرن پیش، کشف یک سنگ نادر در شمال کانادا، یکی از مخربترین میراثهای بشر را رقم زد: دههها معدنکاری، بیماری کارگران و در نهایت دو بمب اتمی که دهها هزار نفر را در یک لحظه نابود کرد و جهان را برای همیشه تغییر داد. این بخش تاریکی از تاریخ کانادا در روستای دلینه است که کمتر درباره آن صحبت میشود.
افتتاح معدن در روستای دلینه و شروع ماجرا
ماجرا در نزدیکی دلین، جامعهای در سرزمینهای شمال غربی، محل سکونت هزاران ساله مردم ساهتو دِنِه آغاز شد. آنها که در اصل مردمی کوچنشین بودند، در دهه ۱۹۴۰ شروع به اسکان در روستای دلینه کردند.
در سال ۱۹۳۲، معدن الدورادو در آن سوی دریاچه دلینِه، در مکانی به نام پورت رادیوم افتتاح شد. این مکان منبع اولیه رادیوم بود که در ابتدا به عنوان یک ماده جادویی در نظر گرفته میشد و در درمان سرطان و یا برای درخشش صفحههای ابزار در تاریکی استفاده میشد. در آن زمان، هر گرم رادیوم ۴۰۰۰۰ دلار آمریکا قیمت داشت. تقریباً در همان زمان، مردان جوان منطقه در معدن شروع به کار کردند.
استخراج اورانیوم در روستای دلینه
اما دیری نپایید که استخراج اورانیوم به هدف اصلی کار این معدن تبدیل شد. این ماده خطرناک از شمال کانادا به پروژه فوق سری منهتن در ایالات متحده راه یافت. در نهایت در بمباران اتمی ژاپن مورد استفاده قرار گرفت.
امروزه، یک پروژه پاکسازی میلیارد دلاری هنوز در پورت هوپ انتاریو، جایی که الدورادو یک پالایشگاه اورانیوم و رادیوم را اداره میکرد، در حال انجام است. در آنجا، سنگ معدن استخراج شده فرآوری و زبالههای رادیواکتیو در سراسر منطقه رسوب داده میشد.
تلاش برای کار در معدن
«لارنس نایالی»، اهل پدزه کین، اولین بار در کودکی به دلین سفر کرد. نایلی در جوانی به دنبال کار در شمال کانادا بود، جایی که صنعت معدن یک صنعت بزرگ محسوب میشد. اما او در پیدا کردن کار در این صنعت موفق نشد و سرانجام به شغل گویندگی رادیو روی آورد.
به گفته نایلالی، در آن زمان، میراث معادن اغلب توسط مردم مورد بحث قرار نمیگرفت و آنها فقط در مورد مناطق خاصی صحبت میکردند. مثلا از بندر رادیوم نام میبردند، و اینکه چگونه مواد استخراج شده از آنجا منجر به ایجاد سلاحهای اتمی شد. اما نکته غمانگیز این است که سالها بعد، مردم تعداد زیادی از کارگرانی را که دچار سرطان شده بودند، دفن کردند.
دهکده بیوهها در کانادا
با ابتلای بسیاری از کارگران معدن و اعضای خانوادهشان در اواخر عمر به سرطان، اعضای جامعه سرانجام نگران خطراتی شدند که در حمل کیسههای سنگ معدن رادیواکتیو از معدن متحمل میشدند. مردم به تدریج متوجه شدند که همه چیز به آن معادن برمیگردد. کمکم «دهکده بیوهها در کانادا» به اصطلاحی تلخ برای نامیدن این جامعه تبدیل شد. جامعهای که هنوز هم ارتباطش با بمبهای اتمی را به خاطر دارد.
میراث روستای دلینه: ترس و اضطراب جمعی
در سال ۲۰۰۵، یک گزارش ملی که به بررسی میراث بهداشتی معدن پرداخته بود، نتیجه گرفت که میزان سرطان در روستای دلینه از نظر آماری با میزان آن در شمال غربی تفاوت چندانی ندارد. با این حال، در این گزارش آمده بود که به دلیل شکافهای موجود در ثبت سرطان قبل از سال ۱۹۹۰ و جمعیت کم دلینِه، این یافتهها باید با احتیاط تفسیر شوند. این گزارش همچنین اذعان میکرد که اثرات ناشی از ترس و اضطراب پیرامون آلودگی محیط زیست و سلامت در بین مردم این منطقه (معروف به دهکده بیوهها در کانادا) باقی مانده است.
یک روند مخفیانه و فریبکارانه
نایالی گفت تمام روند مربوط به کشف این سنگ معدن غنی، استخراج آن و مسیر نهایی آن، «مخفیانه» و «فریبکارانه» بود. چرا که تا بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن، هرگز به جامعه بومیان روستای دلینه در مورد دخالتشان در ایجاد این بمبها چیزی گفته نشد. همچنین، اثرات بالقوه مضر قرار گرفتن در معرض رادیواکتیو نیز هرگز با مردم در میان گذاشته نشد.
زبالههای هستهای: زبالههای جاودانه
این داستان بسیاری از ملل بومی در سراسر جهان است که مجبور بودند با روشهای حیلهگرانه صنعت و دولت دست و پنجه نرم کنند تا در عوض، دولتها بتوانند در قدرت باقی بمانند و ثروتمند شوند. به گفته نایلی، این درس مهمی است که به ما یادآوری میکند که قدرت را پاسخگو نگه داریم، سوال بپرسیم و حقیقت را در مورد آنچه که با زمین انجام میشود، جستجو کنیم.
چرا که ما هیچ درکی از طول عمر زبالههای هستهای نداریم. در عمل، این زبالهها جاودانه هستند. ما مالک آنها هستیم. ما آنها را خلق کردهایم.
امروزه، دلین مکانی مهم برای گردهماییهای فرهنگی و معنوی محسوب میشود.
منبع: سیبیسی

