داستان از جایی آغاز شد که مرد این داستان عاشقانه تصمیم گرفت برای دور ماندن از طوفان برف، تعطیلات کریسمس را در جای دیگری بگذراند. در همین حال، دختر قصه هم برای اولین بار به همراه خانوادهاش به یک سفر خارجه رفته و ونزوئلا را ترک کرده بود. تا اینکه یک شب در یک بار در جمهوری دومینیکن یکدیگر ار ملاقات کردند.
«داگ اشنایدر» که در آن زمان ۳۶ ساله بود میگوید که فرد مستقلی بود که به جاهای زیادی سفر کرده و در آنها زندگی کرده است. «ایزابل باروتا» هم در آن زمان یک دانشجوی ۲۶ ساله بود که برای تعطیلات کریسمس با خانواده عمویش به سفر رفته بود. او در این باره میگوید: «من به مادرم میگفتم که چطور بدون تو به کریسمس بروم و او به من میگفت که برو، ژانویه که برگردی من دوباره همینجا هستم.»
اولین دیدار زوج کانادایی و شروع یک داستان عاشقانه
اشنایدر و باروتا زوج داستان عاشقانه ما در هتلهای مختلفی اقامت داشتند. تا اینکه برای اولین بار در یکی از بارهای یکی از مرکز خریدهای جمهوری دومینیکن یکدیگر را دیدند. باروتا آن شب را با چند دختر کانادایی گذراند که او را دعوت کرده بودند. او در این باره گفت: «من با خودم فکر میکردم که من این افراد را نمیشناسم. اما خانوادهام میگفتند فقط برو و اگر مشکلی پیش آمد، برگرد.» این دخترها در نگاه اول جذب همراه اشنایدر شده بودند. او در این باره میگوید: «نکته جالب این است که او واقعا پسر خوبی بود. همه بعد از اینکه با او صحبت کردند، به سراغ من میآمدند.»
باروتا هم اعتراف کرد که اصولا از مردهای بلوند خوشش نمیآید، اما چشمهای آبی اشنایدر برایش بسیار جذاب بوده است. او در ادامه گفت: «چشمهای آبی او واقعا زیبا بود. من هم از مردهای بلوند خوشم نمیآمد. اما او به نوعی برای من جذاب بود. در نهایت، به من تعارف کرد که بنشینم. من نمیتوانستم انگلیسی صحبت کنم و او هم اسپانیایی متوجه نمیشد.»
دختران همراه باروتا خیلی زود آنها را به یکدیگر معرفی کردند و به گفتهی او همینجا بود که جادو داستان عاشقانه آغاز شد.
اشنایدر در ادامه گفت: «دختران کانادایی واقعا دوست ندارند در تعطیلاتشان با پسر کانادایی باشند. بنابراین خیلی سریع مرا از دست دادند. یادم میآید چون در آن بار صدای موسیقی خیلی زیاد بود ما بیرون رفتیم. چیزی که در ابتدا برای ما سخت بود درک صحبتهای یکدیگر بود. اما ما خیلی زود از پس این مشکل هم بر آمدیم و ساعتها حرف زدیم. ما در نهایت قرار گذاشتیم که روز بعد هم همدیگر را ببینیم.»
باروتا در ادامه گفت: «من با یک ساعت با تاخیر رسیدم که از قصد بود. من نمیخواستم در برابر مردی که برای اولین بار میدیدم، احمق به نظر برسم. ما سه روز بعد را صرف پیادهروی در ساحل و جشن کریسمس کردیم و اشنایدر هم با خانواده من آشنا شد.»
شنهای ساحل، دفتر یادداشت زوج کانادایی برای صحبت باهم!
اما جالبی داستان عاشقانه جایی بود که آنها برای ارتباط با یکدیگر از نقاشی روی شنهای ساحل کمک میگرفتند!
اشنایدر در این باره میگوید: «او نمیتوانست منظور خودش را واضح بیان کند که من بفهمم آیا دوست دارد با من صحبت کند یا خیر. باروتا در اولین یادداشتی که به من داده بود به اشتباه نوشته بود «فراموشت میکنم»، خوشبختانه من به موقع متوجه اشتباهش شدم و ارتباط ما تا مدتها ادامه یافت.»
دختر داستان عاشقانه ما در ۳ ژانویه سال ۲۰۰۱ به زادگاهش بازگشت که همان شب تلفنش زنگ خورد و شروع به صحبت با اشنایدر کرد. او در همین حین شروع به یادگیری زبان و فرهنگ انگلیسی کرد. باروتا در این باره میگوید: «هر بار که صحبت میکردیم، من دیکشنری همراهم بود.»
اشنایدر هم در ادامه گفت: «من در آن سال چهار بار به ونزوئلا رفتم. هر بار هم حدود یک هفته در آنجا ماندم. سال بعد باروتا شش هفته به کانادا آمد و ما تولدمان را جشن گرفتیم. من یک سال و نیم بعد از او خواستگاری کردم و داستان عاشقانه ما جدی شد. ما تا روز عروسیمان از راه دور در ارتباط بودیم و در نهایت هم در ونزوئلا ازدواج کردیم.»
آنها در نهایت در ۶ دسامبر ۲۰۰۲ در یک کلیسای کاتولیک ازدواج کردند. البته ونزوئلا در آن زمان در دوران سیاسی پرآشوبی به سر میبرد. به همین دلیل هم کشیش آنها که انگلیسی میدانست در مراسم حاضر نشد. اما پسرعموی باروتا در تمام طول مراسم مجبور شد همه چیز را ترجمه کند. در نهایت، این زوج عاشق برای ماه عسل به جزیره مارگاریتا رفنتد.
زندگی جدید در کانادا
هنگامی که اشنایدر و خانوادهاش به کانادا رفتند، هشت ماه صبر کردند تا اقامت دائم باروتا تایید شود. او در نهایت در سال ۲۰۰۳ به این کشور نقل مکان کرد. باروتا خیلی زود وارد یک مدرسه انگلیسی زبان شد و در اتاوا زندگی تشکیل داد. زوج داستان عاشقانه ما حالا صاحب دو پسر ۱۸ و ۱۳ ساله هستند. و با هم به کشورهای مختلفی سفر کردهاند و از زندگی شاد و زیبایشان میگویند.
باروتا در نهایت گفت: «ما بعد از بیست و سه سال توانستیم یک رابطه و داستان عاشقانه و یک خانواده شاد داشته باشیم و بابت آن بسیار خوشحالیم.»
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: سیتیوی