فیلم آواز بوقلمون، اثر «متیو رانکین»، در بخش کارگردانان جشنواره کن امسال به نمایش درآمد. رانکین در این فیلم در دل کانادا با پیوند زدن سه شهر تهران، مونترال و وینیپگ در دل کانادا یک ایران جدید میسازد.
ادای دین به سینما
این فیلم به نوعی ادای دین به تمام سینماگران حرفهای است، از برادران مارکس که مستقیم به آنها اشاره میشود تا سینمای اروپای شرقی و صد البته از همه مهمتر تقدیم نامهای با عشق به روی اندرسون و سینمای ایران.
داستان فیلم آواز بوقلمون
داستان فیلم آواز بوقلمون در رابطه با دو بچه است که چشمشان به یک اسکناس در زیر یخها میافتد و سعی میکنند با درآوردن آن به دوستشان که عینکاش را گم کرده کمک کنند تا یک عینک نو بخرد. این اتفاق در این فیلم شبیه به فیلم «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی و «بادکنک سفید» جعفر پناهی است.
فیلم با لوگوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز میشود. اما نه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران بلکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وینیپگ که محل تولد کارگردان فیلم است.
تنهایی آدمها مایه اصلی فیلم است. فیلم آواز بوقلمون ترکیب غریبی از کمدی و سیاهی بیحد را به نمایش میگذارد. همچنین یادآور آثار روی اندرسون است.
در فیلمهای روی اندرسون، فیلم ساز، فرهنگ مردم را با تیزهوشی زیاد روایت میکند. در این فیلم نیز کارگران با نگاهی تیزبین از استاد خودش پیروی میکند. اما موضوع جالب در این فیلم این است که این کارگردان کانادایی از مردمان کانادایی سخن نمیگوید بلکه آدمها و فرهنگ ایرانی دستمایه او هستند.
سفر کارگردان به ایران
این کارگردان سالها پیش بدلیل علاقه به سینماگران ایرانی به این کشور سفر کرده تا پیش آنها بیاموزد اما به جای آن عاشق فرهنگ و مردم ایران شده و سالها صرف یاد گرفتن زبان فارسی کرده است. نگاه فیلمساز به ایران نگاهی توریستی و ذوقزدگی نیست. بلکه برعکس، نگاهی درونی و جذاب است و اصلاً و اساساً با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی پیوند میخورد.
فیلم آواز بوقلمون مملو از صحنههای به یادماندنی برای تماشاگران ایرانی است.
عطای جایزه یک جشنواره کانادایی به یک فیلم ایرانی
منبع: بیبیسی