جدیدترین تحقیقات انجام شده نشان میدهد که قاچاق جنسی در کانادا بیداد میکند. برای کاناداییهایی که این داستان را میخوانند، این بدان معناست که شاید در فاصله یک کیلومتری از جایی که شما در حال حاضر در آن هستید، یک جوان در حال اغوا شدن برای تن دادن به قاچاق جنسی باشد.
در مراکز شهری و جوامع روستایی در سرتاسر کانادا، کودکان، نوجوانان و جوانان با نرخ هشدار دهندهای برای رابطه جنسی فروخته میشوند. طبق اعلام سازمان آمار کانادا، از هر چهار قربانی قاچاق انسان، یک نفر کودک یا جوان است و این در حالی است که ۲۴ درصد از قربانیان زیر ۱۸ سال سن دارند.
نیکول که خواسته است فقط از نام کوچک او استفاده شود، در روستایی در منیتوبا در یک خانه حمایتی دوست داشتنی بزرگ شده است. او در گفتگو با سیتیوی نیوز اعتراف میکند: «هرگز فکر نمیکردم که این اتفاق برای من بیفتد. پدر و مادرم نمیدانستند که این اتفاق قرار است برای من بیافتد.»
قاچاقچیان اغلب از آسیب پذیری قربانی سوء استفاده میکنند. نیکول در کودکی مورد حمله سگ قرار گرفت. در حالی که جراحات جسمی او بهبود یافت، اما جای زخم همچنان روی صورتش باقی ماند و در حین بزرگ شدن، او نسبت به تفاوت ظاهری خود آگاه بود و احساس خوبی نسبت به آن نداشت.
تا زمانی که در نهایت از طریق دوستی با مرد مسنتری از خود آشنا شد که به او احساس ارزشمند بودن میداد. نیکول درباره روزهای اولیه رابطهشان، میگوید که در ابتدا احساس میکرد که در حال زندگی در یک داستان افسانهی است و این مرد مثل یک شاهزاده جذاب سوار بر اسب سفید، وارد زندگیاش شده است.
روز ملی آگاهی از قاچاق انسان
۲۲ فوریه روز ملی آگاهی از قاچاق انسان در کانادا بود. بیش از یک دهه پیش، «جوی اسمیت»، نماینده محافظهکار سابق، از قانونی حمایت کرد که در نهایت مجازات قاچاقچیانی را که در داخل و خارج از کانادا فعالیت میکنند، سنگینتر کرد. او سپس بنیاد جوی اسمیت را راهاندازی کرد؛ بنیاد جوی یک سازمان غیرانتفاعی است که در حوزه ایجاد آگاهی و آموزش در مورد قاچاق انسان و قاچاق جنسی فعالیت میکند.
اکنون رئیس و مدیر عامل این بنیاد، دختر اسمیت، «جانت کمپبل»، است که به سیتیوی میگوید: «قاچاق انسان و قاچاق جنسی یک بحران رو به رشد واقعی در جوامع ما در سراسر کشور کانادا است. این اتفاق بسیار شایع است و اغلب اوقات مردم بازی میخورند و نمیدانند که در حال ورود به همچین داستانی هستند.»
قاچاق انسان یک تجارت غیرقانونی پرسود است. یک قاچاقچی جنسی به طور متوسط ۲۸۰ هزار دلار در سال از یک قربانی مجرد در کانادا درآمد دارد.
داستان قاچاق و بهره کشی از نیکول
در خصوص نیکول، قاچاقچیاش او را به تورنتو و جایی دور از شبکه حمایتی دوستان و خانوادهاش منتقل کرده بود. در ادامه او شروع به توهین لفظی به او کرد، سپس این رفتارها به ضرب و شتم فیزیکی تبدیل شد. برای مثال او سیگار روشنی را روی بازوی نیکول میگذاشت.
نیکول میگوید که قاچاقچیش به او گفته که قرار است با او ازدواج کند و پولی که آنها از این کار به دست میآورند برای خرید خانه و شروع یک زندگی مشترک است. به دستور او نیکول در یک باشگاه استریپ شروع به کار میکند. سپس به او دستور داده میشود که برای شام با مردان بیرون برود. در نهایت به او گفته شد که باید کارهای بیشتری انجام دهد.
او میگوید: «من با این مردان تاجر به قرارهای مختلفی میرفتم و آنها پول میپرداختند تا با من بنشینند و صحبت کنند و به محض اینکه سوار ماشین میشدم باید پول را به قاچاقچیم تحویل میدادم و در نهایت کار به جایی رسید که خدمات جنسی را با پول مبادله میکردم.»
اگر او قاچاقچی را تهدید به فرار میکرد، وی نیز او را تهدید به آسیب رساندن به والدینش میکرد. نیکول در حالی که داستان قاچاق جنسی خود را بازگو میکند، نفس عمیقی میکشد.
نیکول به مدت دو سال در این چرخه سوء استفاده، بهره کشی جنسی و تجاوز زندگی کرد. در نهایت باردار شد و با والدینش تماس گرفت تا او را نجات دهند و این بار توانست برای همیشه از این چرخه بیرون بیاید.
او درباره فشارهای روحی متحمل شده میگوید: «میدانید کبودیها بهبود مییابند یا گاهی اوقات زخمهایی از خود به جای میگذارند، اما درد عاطفی ناشی از بدرفتاری وحشتناک کسی با شما، چیزی است که زخمهای عمیق درونی بر جای میگذارد که بهبود آنها واقعاً سخت است.»
افزایش آگاهی درباره قاچاق جنسی
کمپبل در تلاش برای توزیع بخشی از دانش به دست آمده خود خاطرنشان میکند: «اغلب فرآیند قاچاق انسان با ورود یک علاقه عاشقانه به زندگی یک جوان شروع میشود. روند گول زدن قربانی با غرق کردن آنها در هدایا آغاز میشود. با شروع چرخه مذکور، آنها قربانیان خود را مجبور به تغییر رفتار و یا تغییر نحوه لباس پوشیدن و صحبت کردن میکنند. این موارد را به راحتی میتوان در مرحله نوجوانی مشاهده کرد، اما آنچه ما میخواهیم این است که والدین باید بدانند که به این تغییرات توجه کنند.»
کمپبل از والدین میخواهد که در مورد نشانهها آگاهی کسب کنند و برای آموزش خود از وبسایتهایی مانند بنیاد جوی اسمیت استفاده کنند.
بخشی از فرآیند شفای نیکول، به همان اندازه که میتواند دشوار باشد، به اشتراک گذاشتن تجربه زیسته خود است. او یک پادکست به نام «لوما و بلوم» را برای کمک به توانمندسازی و روشنگری دیگران ضبط میکند. نیکول که اکنون مادر چهار فرزند و معلم مدرسه میباشد، میگوید که تاریکترین روزهای زندگی، هویت او را تعیین نمیکند. اما او دوست دارد که به هر طریقی که میتواند به دیگران کمک کند.
تجاوز جنسی به یک سالمند ۸۰ ساله کانادایی مبتلا به آلزایمر در تعطیلات
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: سیتیوی