دفاع از خانه یا عبور از مرز قانون؟ این سوالی است که پس از اتفاقی در شهر «لینزی» انتاریو، ذهن بسیاری از کاناداییها را به خود مشغول کرده است. ماجرا از یک صبح دوشنبه آغاز شد که یک مرد ۴۴ ساله در آپارتمان خود با یک مزاحم روبرو شد. نتیجه این رویارویی، زخمی شدن شدید فرد مزاحم و دستگیری صاحبخانه بود. در یک چرخش عجیب، صاحبخانه اکنون با اتهامات سنگینی روبرو شده است. در حالی که فرد مزاحم که پیش از این هم تحت تعقیب پلیس بود، برای درمان به بیمارستان منتقل شده است.
این پرونده به نمادی از سردرگمی شهروندان در برابر قانون دفاع از خود در کانادا تبدیل شده؛ قانونی که حق دفاع از خود در کانادا را به رسمیت میشناسد، اما محدودیتهای سختگیرانهای برای آن قائل است. همچنین شهروندان را در موقعیتهای خطرناک با سردرگمی مواجه میکند.
آیا قانون دفاع از خود در کانادا نیاز به بازنگری دارد؟
داستان این مرد، حالا به یک دوئل تمامعیار بین احساسات عمومی و منطق حقوقی تبدیل شده است. یک طرف این میدان، «داگ فورد»، نخستوزیر انتاریو ایستاده که با گفتن جمله «یک جای کار میلنگد»، عملاً از صاحبخانه دفاع کرد و صدای اعتراض مردم را نمایندگی کرد. اما در طرف دیگر، «تونیا کنت»، وکیل برجسته و باتجربه، در واکنش به موجی از واکنشهای احساسی و تحلیلهای سطحی در فضای مجازی، مخاطبان را به تأمل و خویشتنداری دعوت میکند.
«کنت» یادآور شد که قانون دفاع از خود در کانادا مرزهای مشخصی دارد. درنتیجه نمیتوان با استناد به احساسات از آن عبور کرد. او میگوید: «حق دفاع از خود به معنای آزادی کامل در واکنش نیست. تصور کنید کسی شما را هل بدهد؛ اگر در پاسخ، چوب بیسبال بردارید و به او حملهور شوید، این دیگر دفاع محسوب نمیشود، بلکه حملهای تمام عیار است.
آیا قانون دفاع از خود در کانادا همیشه مجاز است؟
واکنشها به پرونده «لینزی» در سطح جامعه همچنان ادامه دارد. بسیاری از ساکنان این شهر در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کردند که اقدام این مرد در دفاع از خود و خانوادهاش کاملاً مشروع بوده است. درنتیجه او نباید با اتهام کیفری مواجه شود. «تام مارتین»، یکی از همین ساکنان میگوید: «او کاری را کرد که باید میکرد. اگر من هم بودم، برای دفاع از خانه و خانوادهام همین کار را میکردم».
این دیدگاه با اظهارات «داگ فورد»، نخستوزیر انتاریو، همسو است. داگ فورد دراین باره گفته است: «مردم باید حق داشته باشند از هر وسیلهای برای محافظت از خانواده خود استفاده کنند.»
اما در دنیای قانون دفاع از خود در کانادا، داستان به این سادگی نیست. «تونیا کنت»، وکیل کیفری توضیح میدهد که قانون یک خط قرمز دارد؛ تناسب. او میگوید: «قرار نیست در خانهات بنشینی تا به تو حمله کنند، اما واکنشت هم باید معقول باشد.» او اشاره میکند که اتهام ضربوجرح شدید شوخی نیست. درنتیجه وقتی کسی را با هلیکوپتر به بیمارستان میبرند، یعنی آسیبدیدگی بسیار جدی بوده است. به نظر شما آیا این آسیبدیدگی شدید، نتیجه یک دفاع مشروع بوده یا یک واکنش افراطی؟
حق دفاع از خود مطلق نیست!
در میان هیاهوی نظرات مردمی و سیاسی، سرانجام صدای قانون از زبان پلیس به گوش رسید. «کِرک رابرتسون»، رئیس پلیس «کاوارتا لیکز»، آب پاکی را روی دست همه ریخت و یک اصل کلیدی را یادآوری کرد: «دفاع از خود حق شماست. اما این حق، یک چک سفید امضا برای استفاده از خشونت نامحدود نیست».
از سوی دیگر، هویت و سوابق فرد مزاحم ۴۱ ساله نیز مشخص شده است. او که ساکن «لینزی» است، علاوه بر این پرونده، با اتهامات دیگری از جمله «حمل سلاح برای مقاصد خطرناک»، «ورود غیرقانونی به قصد سرقت»، «ایجاد خسارت زیر ۵ هزار دلار» و «نقض شرایط آزادی مشروط» روبروست.
اطلاعات تکمیلی در مورد فرد مزاحم پیچیدگی ماجرا را دوچندان کرده است. این موضوع نشان میدهد که صاحبخانه با یک تهدید واقعی روبرو بوده است. اما سوال اصلی همچنان پابرجاست؛ آیا واکنش او به این تهدید، منطقی و در چارچوب قانون بوده است؟ در نهایت، ماجرای این درگیری که در «لینزی» اتفاق افتاد، به یک کلاس درس عمومی تبدیل شد. این پرونده به همه کاناداییها نشان داد که قانون دفاع از خود در کانادا یک مفهوم پیچیده است و در لحظات بحرانی، مرز باریکی بین یک قهرمان و یک مجرم وجود دارد؛ مرزی که تنها با آگاهی از قانون میتوان آن را به درستی تشخیص داد.
منبع: سیبیسی