در شهر کیوتو ژاپن، خیابانی ساکت وجود دارد و در انتهای آن یک رستوران خاص قرار دارد که توسط «کویشی کاموگاوا» و پدرش «ناگاره» اداره میشود. این رستوران از مهمانان خود با غذاهای فوقالعاده خوشمزه پذیرایی میکند و مشتریان زیادی دارد. کتاب خانواده کاموگاوا در واقع مربوط به همین رستوران و مشتریان خاص او میباشد.
این پدر و دختر، کارگاهان غذا هستند. همچنین با تحقیقات مبتکرانهی خود غذاهایی خلق میکنند که هر کدام خاطراتی ارزشمندی را در دل خود پنهان کرده است. غذاهایی که کلید گذشتهی فراموش شدهی مشتریان است و موجب شادی و خوشحالی آنها میشود.
در کتاب خانواده کاموگاوا چند داستان از مشتریانی که به رستوران آمدهاند روایت میشود که به وسیله پدر و دختر آشپز گره مشکل گشوده میشود.
داستان مشتریان رستوران خانواده کاموگاوا
همچنین برخی مشتریان داستانهای خاص خودشان را دارند. از جمله یکی از مشتریان این رستوران زنی است که میخواهد یکبار دیگر ماکارونی را که در دوران کودکی با پدربزرگش در یک بشقاب مشترک خورده است تجربه کند.
«تونومی ایواکارا» آرزو دارد بار دیگر طعم نوعی سوشی را تجربه کند که همسایهای با عشق زمانی که کودکی تنها و خردسال بود برای او تهیه کرده بود.
«هیدجی کوبویاما»، بیوه و همکار سابق پلیس، مشتاق است غذای نودلی را که همسرش درست میکرد، بچشد. در این میان راهکار ناگاره کاموگاوا و دخترش کویشی، این است که خاطرات مشتریان خود را بررسی میکنند تا تجربیات از دست رفته آنها را بازسازی کنند.
کتاب خانواده کاموگاوا: کارآگاهان غذا در ایران
کتاب خانواده کاموگاوا: کارآگاهان غذا در ایران نیز با ترجمه عهدیه قاسمی توسط انتشارات دانش آفرین منتشر و وارد بازار نشر ایران شده است.
درباره نویسنده
هیساشی کاشیوای در سال ۱۹۵۲ به دنیا آمد و در کیوتو بزرگ شد. او از دانشگاه دندانپزشکی اوزاکا فارغ التحصیل شد. پس از فارغ التحصیلی به کیوتو بازگشت و به عنوان دندانپزشک مشغول به کار شد. او مطالب زیادی درباره شهر زادگاهش نوشته و در برنامهها و مجلات تلویزیونی همکاری داشته است.
نگاهی به کتاب روزها در کتاب فروشی موریساکی
منبع: ایرانکتاب