سریال فرندز یک کمدی کلاسیک محبوب است که بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان از سال ۱۹۹۴ به تماشای آن نشستهاند. وقتی این سریال را میبینید، این احساس به شما دست میدهد که انگار دقیقا در کافه محبوب شخصیت های سریال فرندز، یعنی سنترال پرک نشستهاید، میخندید و جزئی از این گروه صمیمی هستید. با اینکه این جمله ممکن است کلیشه به نظر برسد، اما فرندز درست مانند آهنگ تیتراژش در تمام لحظات زندگی طرفدارانش حضور داشته است؛ به طوری که تمام آنها با این سریال زندگی کردهاند.
با این حال، محبوبیت این سریال اصلا بیدلیل نبوده است. تمام شخصیت های سریال فرندز آنچنان هوشمندانه و واقعی ساخته شدهاند که انگار با تک تک بازیگرها یکی هستند. احتمالا شما هم با دختر لوسی مثل «ریچل گرین»، یک پسر خوب مثل «راس گلر» یا یک احمق دوستداشتنی مثل «جویی تریبیانی» برخورد کردهاید. تمام این افراد محصول شرایط محیطی و تربیت والدینشان هستند که در ۱۰ فصل سریال فرندز با دقت به آنها پرداخته شده است. در نهایت میتوان گفت که هر یک از شخصیت های فرندز با ویژگیهای خوب و بدی که دارند جزئی از یک گروه صمیمی ۶ نفره هستند که همیشه از یکدیگر حمایت میکنند. با تحلیل شخصیت های محبوب سریال فرندز با ما همراه باشید.
مانیکا گلر
مانیکا گلر جزو آن دسته افرادیست که قطعا میتوان آنها را دارای شخصیت تیپ A سریال فرندز خواند. این تیپ شخصیتی به شدت رقابتی، عجول و کمالگراست. مانیکا که تا پایان سریال به عنوان یک سرآشپز مشغول به فعالیت میشود، دوست دارد کنترل بسیار زیادی بر شرایط اطرافش داشته باشد. او دوست دارد همه چیز طبق خواسته خودش انجام شود و علاوه بر این عاشق چالش و برنده شدن است.
رفتار رقابتی مانیکا به قدری چشمگیر است که او حتی دوست ندارد بدترین ماساژور دنیا باشد، تا زمانی که کلمه بهترین به آن میچسبد و او را به نوعی برنده بازی میکند. البته باید اضافه کنیم که خرید بهترین کادوی کریسمس برای همه، از دیگر رفتارهای رقابتی مانیکا در طول سریال فرندز است که تقریبا هر سال به چشم میخورد. مانیکا آدم صبوری نیست. این را میتوان از صحنههای ریز و درشت سریال فهمید. به طور مثال، زمانی که مانیکا برای چندلر هدیهای میگیرد و زمانی که باز کردن آن خیلی طول میکشد، خودش دست به کار میشود و آن را باز میکند.
کمالگرایی مانیکا در طول فرندز با اختلال وسواس OCD ترکیب میشود و از او یک دیوانهی وسواسی میسازد. او نمیتواند افکار دیوانهوار خود را کنترل کند و نیاز دارد که همه چیز همیشه سر جایش باشد. او برای حولههای خانهاش یازده دستهبندی مختلف دارد. نمیتواند نوشیدنیهای خنک را بدون زیرلیوانی سرو کند و در یک صحنه بسیار بامزه به خانه یکی از دوستدخترهای راس میرود تا آن را تمیز کند.
چندلر بینگ
بدون شک چندلر بامزهترین فرد گروه در سریال فرندز است که به شوخیهایی که در شرایط عجیب میکند، شناخته میشود. البته باید اضافه کنیم که شوخطبعی او نوعی خودزنی طعنهآمیز است که «متیو پری»، بازیگر نقش چندلر بعدها در کتابش از آن صحبت کرده است. او از طنز استفاده میکند تا آسیب دوران کودکی ناشی از طلاق والدین و ماهیت جنسی پدرش که بعدها تغییر کرد را پنهان کند. در نظر داشته باشید که این سرکوب آسیبهای دوران کودکی گاهی او را در بیان احساسات ناتوان میکند. اگر سریال فرندز را دیده باشید قطعا به یاد میآورید زمانی که مانیکا از مرگش با چندلر صحبت میکرد او حتی یک قطره اشک هم نریخت.
بسیاری از روانشناسان معتقدند که نوع دلبستگی شما به والدین، سبک روابط عاطفیتان در آینده را مشخص میکند. چندلر با طلاق والدینش دوران کودکی سختی داشت و اغلب با صدای داد و فریاد دعوا زندگی میکرد و مادرش هم در این بین از او غافل میشد. این مسئله در نهایت دلبستگی به افراد را برای چندلر به شدت ترسناک کرد و او را از تعهد ترساند. اگر دقت کنید، متوجه میشوید که چندلر تا قبل از مانیکا هر زمانی که احساس میکرد رابطه به سمت جدی شدن پیش میرود از آن فرار میکرد.
نکته جالب اینجاست که اولین قسمت سریال فرندز با رویای چندلر آغاز میشود که در آن او برهنه است و به جای آلت تناسلیاش یک تلفن میبیند و ناگهان مادرش زنگ میزند. این رویا یکی از بزرگترین سرنخهاییست که از وجود عقده ادیپ در شخصیت چندلر صحبت میکند. عقده ادیپ، که به باور «زیگموند فروید» در رشد روانی و جنسی افراد نقش مهمی دارد، به معنای احساسات جنسی کودک نسبت به والدین جنس مخالف است. به یاد داشته باشید که اگر این عقده از بین نرود، در روابط بزرگسالی اضطراب و آسیبهای زیادی را ایجاد میکند.
مادر چندلر واضحا یک آدم جذاب بود که رمانهای اروتیک زیادی هم مینوشت و از توضیح دادن روابط جنسی خود در مقابل چندلر هیچ عبایی نداشت. به همین ترتیب هم به نظر میرسد که چندلر در گفتگو با خانمها همیشه معذب است و دست و پا میزند و حتی گاها دچار اضطراب شدید هم میشود.
ریچل گرین
ریچل گرین با درگیری ظاهری همیشگیاش یک نمونه بارز از شخصیت خودشیفته در سریال فرندز است. خودشیفتهها خودشان را بزرگ میبینند و احساس میکنند که دنیا چیزی را به آنها بدهکار است. خود بزرگ بینی، منیّت بیش از حد و دغدغه ظاهر همگی از علائم این اختلال شخصیتی هستند. ریچل از دوران دبیرستان یک چیرلیدر محبوب بود، بینیاش را عمل کرده بود و با پول پدرش به خرید اعتیاد پیدا کرده بود. این چرخه تا زمانی ادامه پیدا کرد که او در مراسم ازدواجش نامزدش را رها کرد و از خانوادهاش فاصله گرفت و در نهایت هم تصمیم گرفت با مانیکا زندگی کند.
با این حال، میتوان گفت که خودشیفتگی ریچل آنچنان هم بد نبود. اعتیاد او به خرید در نهایت باعث شد که در برندها بزرگ پوشاک مانند بلومینگدیلز و رالف لورن کار پیدا کند و در آخر هم قرار بود به پاریس برود. البته در نظر داشته باشید که شخصیتپردازی سریال فرندز به قدری در جزئیات پیش رفته که اختلال شخصیتی ریچل در روابط عاطفیاش هم به چشم میخورد. اگر دقت کنید متوجه میشوید که ریچل در تمام طول سریال به جز راس، تنها با افراد خودشتیپ بیرون میرود.
راس گلر
همهی ما راس را به خاطر جمله معروف «We were on a break!» در سریال فرندز میشناسیم. البته بسیاری از افراد هم او را آدم درونگرایی میبینند که همیشه دوست داشت به جای بازی در فضای بیرون در خانه بماند و با دایناسورهایش بازی کند. شخصیت راس در مقایسه با دیگر شخصیتهای فرندز سازگارتر به نظر میرسد و به همین دلیل دائما دوست دارد اطرافیانش را خوشحال کند و ترجیحا از درگیری هم جلوگیری کند. زمانی که همسر سابقش باردار میشود، او از تمام حق خودش میگذرد و قبول میکند که شریک جدید کارول اسمش را روی نام خانوادگی پسرش بگذارد.
از آنجایی که راس فرزند اول خانواده گلر است، به نظر میرسد که والدینش او را از مانیکا بیشتر دوست دارند. به علاوه، او شخصیت مردانهای ندارد و در عوض بسیار دلسوز به نظر میرسد. همین باعث شد تا با اینکه راس سه بار طلاق گرفته ، اما این مسئله روی هیچ یک از فرزندانش تاثیری نگذاشته است.
درونگراها اصولا چیزهایی را دوست دارند که آهسته پیش میروند و خودشان هم موجودات با ثبات و آرامی هستند. اولین ازدواج راس که به مدت هفت سال هم طول کشید یکی از اولین سرنخهاییست که این مسئله را در سریال فرندز به خوبی به تصویر میکشد. البته ازدواج دوم و سوم راس به سرعت از بین رفت. با این حال، درونگرایی راس در طول سریال فرندز آنقدر چشمگیر است که او دائما دوست دارد از درگیری اجتناب کند و ترجیح میدهد همه چیز را برای خودش نگه دارد. همانطور که در ازدواج با امیلی اسم ریچل را اشتباه گفت و ازدواج دومش را نابود کرد.
فیبی بوفی
فیبی شخصیت پیچیدهای در سریال فرندز دارد که نمیتوان آن را در دسته مشخصی قرار داد. رفتارهای عجیب او قطعا از دوران کودکی غیرعادیاش نشات میگیرد. مادر فیبی در کودکی او خودکشی کرده و ناپدریاش هم در زندان است. پدر بیولوژیک او کاملا رهایش کرده و خواهر دوقلویش هم هیچ علاقهای به زندگیاش نشان نمیدهد. آسیبهای دوران کودکی فیبی واضحا دوران بزرگسالی او را تحت تاثیر قرار داده و موجب بروز رفتارهای اسکیزوفرنی شده است. البته که فیبی اسکیزوفرنی شدید ندارد، اما در عوض یک اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دارد. این اختلال دارای علائمی مانند باورهای غیرمعمول، افکار غیرمنطقی، توهمات جزئی، پاسخهای هیجانی عجیب و مشکلات حافظه است. فیبی پرش ذهنی زیادی دارد، فکر میکند روح مادرش در کالبد یک گربه به او نزدیک شده است و روح یک پیرزن در بدن خودش به دام افتاده است، به دوستانش راهحلهای غیرمنطقی میدهد و به خبرهای اطرافش واکنشهای عجیب و غریبی نشان میدهد.
جویی تریبیانی
جویی شخصیت راحت و آرامی در سریال فرندز دارد. او گاهی آنقدر آرام است که فراموش میکند سر ضبط فیلمهایش برود. همچنین او عاشق لم دادن در آپارتمانش است و دوست دارد هیچ کاری نکند. او یک شخصیت تیپ B است. به عنوان بازیگر در مهارتهای بین فردی استعداد زیادی دارد و گاها کم هوش به نظر میرسد. «How you doin?» محبوبترین جملهی جویی است که با آن هر زنی را عاشق خودش میکند. شخصیت جویی تریبیانی با وجود روح پاکی که دارد، یک نمونه تمام عیار از یک مرد زنباز است که بعد از برقراری رابطه جنسی با زنان، هیچوقت با آنها تماس نمیگیرد.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: scienceabc