کتاب پانزده سگ اثر نویسنده کانادایی «آندره الکسیس» است که توسط «نجمه برومند» ترجمه شده و انتشارات ماهابه نیز آنرا منتشر کرده است.
آندره الکسیس با نوشتن این کتاب جایزه گیلر که گرانترین جایزه کتاب دنیا است را کسب کرد.
درباره کتاب کتاب پانزده سگ
پیش از هر چیز خوب است بدانید کتاب پانزده سگ، اثری بسیار غمگین است. نه به معنی ناراحتی زودگذری که بشود آنرا با تایتانیک و آنا کارنینا مقایسه کرد بلکه خواندن داستان شرط هرمس و آپولو دردی را تا مدتها درونتان مینشاند و غمی عمیق را با آن تجربه خواهید کرد.
هرمس خدای سارقان برخلافِ برادرش آپولو که خدای خورشید است، اعتقاد داشت که هوش و درک انسانها موهبتی است که هم شادی به همراه دارد و هم ناراحتی. آپولو که با ادعای برادرش موافق نبود، پیشنهاد داد تا به پانزده سگ که که به دلایل گوناگون در یک کلینیک دامپزشکی حبس شده بودند، هوش انسانها را ببخشند. در نتیجه سر شادی و غمشان شرط ببندند. به این شکل که حتی اگر یک سگ هم با شعف و خوشی از دنیا رفت، هرمس شرط را برده باشد و برعکس.
در کتاب پانزده سگ تلاش سگهای نفرین شدهای به رشته تحریر درآمده که قصد دارند هرطور که شده در چنین دنیای بینظمی به معنا و مفهوم دست پیدا کنند. همچنین خبر هم ندارند که تنها بازیچهی شیطنتهای دو خدای کنجکاو شدهاند.
این سگها در ستیز با وضعیت جدیدی که در آن قرار گرفتهاند و ذات اصیل سگیشان داستانهای مختلفی را تجربه میکنند. به این ترتیب صفات انسانی گوناگونی از جمله خشونت، خشم، نفرت، حسادت، دروغ، عشق، دوستی، دلبستگی و… در قالب زندگی پیشینشان شکل میگیرد.
کتاب پانزده سگ سرشار از اتفاقات غیر منتظرهای است که با طنزی تلخ روایت میشوند. همچنین بسیاری از نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به چالش میکشد. اما توجه داشته باشید که کتاب، داستانی خواندنی نیز در اختیار شما قرار میدهد و فارغ از تمام استعارهها، شخصیتهایی باورپذیر دارد که با تمام آنها ارتباطی نزدیک پیدا خواهید کرد.
نویسنده کتاب پانزده سگ مزایا و معایب هوش انسانی را بررسی کرده است. همچنین آنها را به چالش میکشد و با روایت داستان سگها و مشکلاتی که برایشان پیشمیآید قصد دارد تا این مهم را به تصویر بکشد.
بخشی از متن کتاب
این یک موفقیت بزرگ بود. پرنس عمیقاً از این بابت احساس خوشحالی میکرد. او باخودش فکر کرد که یک مرز بزرگ را پشت سرگذاشته است. اما آپولوی کینهتوز دست از سر او بر نداشت. صدای زن که با آن لهجهی عجیب شعرهایش را میخواند آخرین چیزی بود که پرنس روی زمین شنید. او کاملا کَر شد. او حتی صدای خودش را هم نمیشنید. وقتی سعی میکرد حرف بزند، تنها چیزی که حس میکرد لرزش بدنش بود. این اوج تباهی بود. جهان با تمام مفاهیمش یکجا و ناگهان از او دور شده بود.
پرنس کسی نبود که امیدش را از دست بدهد. اما حالا امید او را رها کرده بود. او در یکسکوت خاکستری رنگ بیانتها تنها مانده بود. تنها چیزهایی که برایش هنوز به قوت قبل باقی مانده بود حس بویایی و تعادلش بود. از آن به بعد یکی از مردهای خانه او را بلند میکرد و اینجا و آن جا میگذاشت.
این موضوع بیشتر از هر چیز دیگری آشفتهاش میکرد. او بدون اینکه بداند ناگهان خودش را در آغوش کسی مییافت که داشت به او محبت میکرد. او میتوانست مردها را از روی بوی آنها تشخیص دهد اما چندان فرقی به حالش نداشت. پرنس، خسته، پیر، کر و کور، میدانست که وقت رفتنش فرا رسیده و سعی کرد با وقار هرچه تمامتر با سرنوشت خودش روبرو شود.
او دست از غذا خوردن کشید و فقط کمی آب نوشید. او به اعماق وجودش پناه برد و منتظر مرگ قریب الوقوع خود شد. یک روز صبح زن او را بلند کرد. پرنس گرمای محبت او را احساس کرد. آنها با هم به یک جایی رفتند اما پرنس آنقدر ضعیف و فرتوت شده بود که دیگر برایش اهمیتی نداشت به کجا میروند. بیرون از خانه او جریان هوا را روی پوزهاش احساس کرد.
جوایز کتاب پانزده سگ
- برندۀ جایزه تراست فیکشن
- برندۀ جایزه اسکوتیابانک گیلر
- برندۀ جایزه هفتاد و پنج هزار دلاری رایتر
- برندۀ جایزه گیلر (گرانترین جایزه کتاب دنیا)
درباره نویسنده
«آندره الکسیس» متولد سال ۱۹۵۷ در پورت آو اِسپِین، پایتخت جمهوری ترینیداد و توباگو و سومین شهر بزرگ این کشور پس از سن فرناندو و چاگواناس، است. او در چهارسالگی به همراه پدر و مادر و خواهر کوچکترش به کانادا مهاجرت کرد. آنها بعد از اقامت کوتاهی در شهر پترولیا واقع در جنوب غربی انتاریو، به اتاوا نقل مکان کردند. شهری که آندره الکسیس سالهای جوانیاش را در آن گذراند.
ناامیدی و داستانهای دیگر اتاوا (Despair and Other Stories of Ottawa) اولین اثر داستانی آندره الکسیس بود که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. اما نام آندره الکسیس در سال ۱۹۹۸ با انتشار اولین رمانش با نام کودکی (Childhood) بر سر زبانها افتاد.
آثار برجسته آندره الکسیس،نویسنده برجسته کانادایی
آندره الکسیس در سال ۲۰۰۵ اولین کتابش در حوزهی کودک و نوجوان، با نام اینگرید و گرگ و به دنبال آن پناهگاه (Asylum)، دومین رمان بزرگسالش، را منتشر کرد.
الکسیس در سال ۲۰۱۴ با انتشار رمان «چوپانی» توجهها را به خود جلب کرد. همچنین سال بعد کتاب پانزده سگ را بهعنوان دومین رمان از این مجموعه به چاپ رساند. رمانی که به یکی از موفقترین و بهترین آثار آندره الکسیس تبدیل شد. این کتاب پرفروشترین عنوان منتشر شده در طول فعالیت ناشرش بود.
آندره متولد سال ۱۹۵۷ در ترینیداد کانادا است. اولین اثر وی «دوران کودکی» نام داشت که در میان کتابهای رمان، جایزه رمان اول کانادا و جایزهی تریلیوم را از آن خود کرده و همچنین کاندید کسب جایزه گیلر و نویسندگان اعتقادی-تخیلی نیز شد. کتابهای قبلی او عبارتند از پناهگاه، زیبایی و اندوه، اینگریدوگرگ، و جدیدترین کتاب او چوپانی، که باز هم کاندید دریافت جایزهی راجرز برای نویسندگان اعتقادی-تخیلی شد.
آندره الکسیس در سال ۲۰۱۶ با الهام از «جزیرهی گنج»، اثر لوییس استیونسون، به سراغ نوشتن یک روایت ماجراجویانه رفت. همچنین کتاب کلیدهای پنهان (Hidden Keys)، سومین رمان از مجموعهی پنجگانهی فلسفیاش را منتشر کرد.
سال ۲۰۱۹ سال انتشار رمان روزهای مهتابی (Days by Moonlight) بود. او در سال ۲۰۲۰ از مجموعه داستان کوتاهش یا عنوان تکهای از شب (The Night Piece) رونمایی کرد.
آندره الکسیس اکنون استادیار مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تورنتو است. همچنین ادبیات انگلیسی و نویسندگی خلاقانه تدریس میکند و در تورنتو سکونت دارد.