شکایت یک ایرانی کانادایی از اداره مهاجرت و شهروندی کانادا به دلیل تاخیر در پروسه شهروندی!
(بیتعارف با شما نسبت به انتشار مطالب، داستان ها و نوشته های مخاطبین رسانه هدهد می پردازد و بدیهی است که این رسانه هیچگونه مسئولیتی در قبال نوشته های منتشر شده در این صفحه ندارد و نوشته افراد در این صفحه بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر میشود)
بنا به درخواست نویسنده مطلب از نامبردن نام ایشان معذور هستیم و نام ایشان در نزد این رسانه محفوظ خواهد ماند.
سلام.
این کوچکترین وظیفه اینجانب است که مطلبی بر آنچه که روی داده است را بنویسم.
اما میخواهم داستان خود را در این یادداشت کوچک بنویسم
سال 2014 مانند خیلی از مهاجران اسکیل ورکر من هم در کبک لند کردم، مهاجرتی که به دلیل جنگ سوریه با چند سال تاخیر مواجه شده بود، من به همراه یکی از دوستانم سال 2009 برای مهاجرت استان کبک اقدام کرده بودیم، اما جنگ سوریه مانع از این شد که پروسه پرونده ما روال عادی را طی کند و در نهایت بعد از تاخیرهای فراوان در سال 2014 لند کردیم.
زندگی خود را همراه با مشکلات زیادی که تمام مهاجرین کم و بیش با آنان دست پنجه نرم می کنند آغاز کردم از آن زمان تا زمان درخواست شهروندی خود من تنها دو بار هر بار به مدت 15 روز کشور کانادا را ترک کردم و براساس قوانین از آنجائیکه فوق لیسانس خود را نیز در دانشگاه پلی تکنیک مونترال گرفتم نیاز به ارائه هیچ مدرک زبانی نداشتم و کاملا آماده اقدام جهت پروسه شهروندی بودم.
در نهایت در جون 2018 برای پروسه شهروندی اپلای کردم.
نکته مهم در اینجا بود که بر اساس وب سایت رسمی اداره اداره مهاجرت و شهروندی کانادا کل مدت زمان انجام پروسه شهروندی میبایست زیر 12 ماه صورت بگیرد و در جای دیگر قید شده است که اگر بیش از 12 ماه به طول انجامید می بایست موضوع را پیگیری کرد و با اداره مهاجرت و شهروندی کانادا تماس گرفت.
پس از یک تاخیر طولانی در نهایت در ژانویه 2019 دعوت به امتحان شهروندی شدم و پس از گذراندن امتحان و مصاحبه کوتاه با آفیسر اداره مهاجرت و شهروندی کانادا منتظر ماندم تا به اصطلاح خودشان پروسه من کامل شود.
من تا آگست 2019 منتظر ماندم یعنی در حدود 16 ماه از زمان اپلای منتظر ماندم اما هیچ خبری نشد، چندبار تلفنی پیگیری کردم و چند بار از طریق فرومی که اداره مهاجرت و شهروندی کانادا گذاشته بود مکتوب پیگیری کردم اما هر بار با پاسخ های از پیش نوشته شده معمولی مواجه شدم.
تصمیم گرفتم موضوع را از طریق MP منطقه پیگیری کنم که در نهایت او نیز کاری از پیش نبرد با اینکه حتی از من وکالت هم گرفتن اما یکبار فقط زنگ زدن و گفتن در پروسه سکیوریتی چک قرار داری و کمکی از دست ما بر نمیآید.
احساس کردم شاید مشکل جای دیگری باشد، اما در اینکه احساس میکردم مشکل جدی پیش آمده شکی نداشتم چراکه واقعا این پرونده روال عادی خود را طی نکرده بود.
به همین دلیل استعلام از پلیس، دادگاه را گرفتم که مبادا کسی از من شکایتی کرده باشد یا پرونده بازی داشته باشم که بعد از 15 روز جواب منفی گرفتم و حداقل خیالم از این موضوع راحت شد.
با دفتر آقای Ralph.goodale وزیر امنیت کانادا در آگست مکاتبه کردم نتیجه ای نگرفتم. با وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا مکاتبه کردم اصلا پاسخی نگرفتم، سوابق خود را با پرداخت هزینه پنج دلار از Canada Border Services Agency درخواست کردم اما در نهایت نتیجهای نگرفتم.
سوابق خود را با پرداخت پنج دلار از Canadian Security Intelligence Service درخواست کردم بعد از یک ماه یک نامه محترمانه دریافت کردم که مفهومش این بود که اصلا سوابقی نداری و ما جواب کسی هم نمیدهیم، که اینهم باز برایم بی نتیجه بود.
به دفتر جاستین ترودو نامه نوشتم و مشکلاتم توضیح دادم، یک روز آقای محترمی با من تماس گرفت و خود را دفتر دار یا معاون دفتر دار معرفی کرد و گفت نامه را گرفتن اما مسئله این است که سازکار بیان این مشکلات از طریق MP ها دیده شده است و باید با نماینده منطقه خودم در ارتباط باشم.
به عبارت دیگر یعنی هیچ جایی و هیچ سازمان و جایی نمانده بود که پیگیری نکرده باشم، کارت پی آر م منقضی شده بود، پاسپورت ایرانیم منقضی شده بود و حال روحی خوبی هم نداشتم.
دیگر مطمئن شده بودم که مشکل جدی در پروندهام وجود دارد و چیزیکه بیشتر عصبی کننده بود پاسخ های اصطلاحا دیفالت ایجنتهای اداره مهاجرت و شهروندی کانادا بود که حتی در یک خط پاسخ صحیح هم نمیدادند و من تقریبا در کل این مدت حدود هفت بار مکاتبه داشتم و در کل دو ایجنت ثابت با کدهای ثابت پاسخهای من را میدادند که آنهم پاسخهای از پیش نوشته شده و در عمل هیچ!!!
این عدم پاسخگویی در حالیکه وظیفه این افراد پاسخگویی شفاف و روشن است من را به این باور رسانده بود که حتما مشکلی وجود دارد اما نمیدانستم مشکل کجای کار است و همانطوریکه گفتم تمامی مراحل بالا را طی کردم اما هیچ نتیجهای حاصل نشده بود و انجام این مراحل هر کدام بیشتر من را از نظر روحی تحت فشار قرار میداد.
در نهایت تسلیم شدم و همزمان اقدام کردم برای تمدید کارت پی آر، که آنهم با تاخیر زیاد آمد و دیگر کشور درگیر انتخابات شده بود و من مطمئن بودم که نماینده منطقهمان هم هیچ کاری از پیش نخواهد برد و در شرایط کنونی دنبال پروسه انتخابات است.
رسما آدمی که هیچ زمانی در زندگیم یاد ندارم که تسلیم یک چیزی بشوم و معتقد بودم که سرنوشتم در دستان خودم است، تسلیم شدم! یا باید از کلمه مستاصل استفاده کنم که واقعا مستاصل شدم.
از طرفی نکته خیلی جالب شناخت دوستان و اطرافیان در چنین مواقعی بود که من را ناراحت میکرد حتی یکی از دوستانم با من در ابتدا سرد و سپس قطع رابطه کرد و بعدها فهمیدم که پشت سرم گفته که فلانی حتما مشکلی داره که کانادا سیتیزنش نمیکنه.
اما یکی از دوستانم من را با مدیر مسئول یکی از رسانه های مونترال آشنا کرد و گفت ایشان خیلی از مشکلات مردم و مهاجرین را حل میکند شاید بتواند کمکی کند.
من زیاد اهل دنبای مجازی و این گروههایی که تشکیل شده نیستم و فقط عضو دو گروه قدیمی مونترال در فیسبوک هستم که هر از گاهی یک مطالبی در آنها میخوانم اما مدیر مسئول این رسانه را از قدیم در یکی از این دو گروه میشناختم و تا حدودی در جریان فعالیتهایشان بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم از ایشان وقت ملاقات حضوری بگیرم و موضوع را برایشان طرح کنم.
ایشان بعد از شنیدن سخنان من و دریافت مدارک کامل من در باره اقداماتی که انجام دادم، چند روز بعد من را مجدد به دفترشان دعوت کردند، هنوز یاد آن حرفش هستم که گفت: معلوم آدم نترسی هستی که این همه پیگیری کردی، پس اگر بخواییم پرونده شکایتت به جریان بندازیم، نمیترسی!؟ ممکن نه تنها نتیجه نگیری بلکه عواقب برایت ایجاد کند!
من که در همه حالت تسلیم شده بودم و خودم را باخته بودم، در پاسخ گفتم مطمئنم بدتر از این اتفاقی رخ نخواهد داد، من به خودم شکی ندارم که مشکلی داشته باشم پس تا آخرش هستم!
پروندهام را از طریق دو کمیته مجزا ایشان به جریان انداخت و البته وقت بسیار زیادی را به این پرونده اختصاص دادند. از آنجائیکه هم اکنون پروندهام در جریان است به توصیه ایشان از جزئیات این پرونده فعلا خود داری میکنم، تا زمانیکه پرونده بصورت کامل بسته شود.
اما بعد از به جریان افتادن پروندهام طی یک مصوبه یا رای یا هرچیزیکه اسمش را بشود گذاشت که باز مدیون ایشان هستم که این مسیر را برای پروندهام انتخاب کردند اداره مهاجرت و شهروندی کانادا ملزم شد که طی 40 روز کاری پاسخ و دلایل روشن و شفاف خود را برای تاخیر این پرونده بدهد، نکته جالب آنکه درست تا روز چهلم (چهل روز کاری) هیچ پاسخی داده نشد و دقیقا روز چهلم کاری من از طریق ایمیل به جشن شهروندی دعوت شدم و دریافت شهروندی من در فوریه 2020 انجام پذیرفت، سپس نامهی از طریق این رسانه به دستم رسید که در آن دعوت به مصالحه شده بودم و زمانیکه این نامه را دیدم چیزیکه برایم از همه چیز مهمتر بود غرور شکسته شدهام و تسلیم شدنم بود که به من مجدد حس غرور را برگرداند و توانستم محکم گام بردارم.
اکنون دعوت شدهام به کمیسیون مصالحه، اصطلاحا جایی که یک نماینده حقوقی از طرف اداره مهاجرت و شهروندی کانادا حضور دارد و من و نمایندهای هم از کمیته مربوطه حضور دارند تا ماجرا از طریق مصالحه حل شود و من از شکایت خود انصراف دهم!
موضوع این است که در حال حاضر یعنی بیستم فوریه 2020 هنوز نمیدانم دلیل این همه تاخیر و بی نظمی چه بوده است و فقط حالا که همه چیز تمام شده امیدوارم دلیل روشن و البته قانع کنندهای بابت این تاخیر دریافت کنم.
خاطرهای که از پروسه شهروند شدنم در کانادا ایجاد شد! واقعا برای خود من که حالا به ماجرا نگاه میکنم کمی خندهدار میآیید اما باید در شرایط مشابه قرار بگیری تا قضاوت کنی!
در پایان از مدیریت رسانه هدهد کانادا تشکر میکنم که با راهنماییها و دلسوزیهای ایشان بود که توانستم مشکلات را حل کنم و امیدوارم برای هیچکسی تجربیات تلخ این مدت من تکرار نشود و درگیر این دست از اتفاقات بی دلیل بروکراسی اداری کانادا نشود و اینکه هدف از بیان این تجربیات شخصی این بود که واقعا خود را درگیر نماینده منطقه یا جاهایی من تجربه کردم برای پیگیری پروندهام نکنید، هیچ نتیجهای نخواهد داشت جز آنکه هرچه بیشتر جلو میروید بیشتر به در بسته می خورید و بیشتر از نظر روحی لطمه به شما وارد میشود.
شما نیز نویسنده این صفحه باشید، جهت نوشتن مطلب در بی تعارف با شما رسانه هدهد کانادا با ما در ارتباط باشید
روی این عبارت کلیک کنید تا نوشته های صفحه بی تعارف با شمای رسانه هدهد کانادا را مطالعه کنید.