تئاترهای کمی در مقایسه با این بازسازی اثر عاشقانه شکسپیر با نقش آفرینی نماد نسل زد که در لندن اجرا میشود، چنین ذوقی را در تماشاگران برانگیختهاند. با این حال متاسفانه، ارزش تئاتر رومئو و ژولیت با صحنه سازی بیارزشاش که احساس مثبتی را به بیننده منتقل نمیکند، پایین آمده است.
تئاتر یک فرم بسیار محدود شده از هنر است. بنابراین دیدن این که یک تیم تهیه کننده تبدیل به رویدادی جهانی شود، قابل توجه است. بدون شک این اتفاقی است که به لطف یکی از نقشهای اصلی تام هالند، رخ داد. همان مردعنکبوتی خاص. پیش از شروع شدن نمایش میتوانید شاهد اثر هاله منحصر به فرد این مگاسلبریتی در میان جمعیت تماشاگران باشید. مطمئنا پس از اتمام تئاتر نیز آن را حس خواهید کرد. زمانی که در لحظاتی پیشبینی نشده، بیرون از تئاترDuke of York، صدها گروه از طرفداران پشت حفاظها ایستادهاند و منتظرند که برای یک لحظه تام هالند را که از در پشت صحنه به سمت اتوموبیلش میرود و مانند اشراف زادگان به سمتشان دست تکان میدهند، ببینند.
این ستاره مقصر نیست، مشکل از تهیه کنندگان تئاتر رومئو و ژولیت است
علی رغم این که به سختی میتوان جیمی لوید کارگردان را هم سطح تام هالند دانست، اما او نیز یکی از جاذبههای باکس آفیس است. یکی از اندک تهیهکنندگان تئاتری که نامش بر سر زبان هاست. به دنبال بازآفرینیهای مینیمالش از آثار کلاسیک شناخته میشود که در آثارش از بازیگران مطرح استفاده میکند. این بازآفرینیها عبارتاند از برداشتی نو از خانه عروسکی با حضور جسیکا چستین، مرغ دریایی با حضور امیلیا کلارک و بلوار غروب اثر اندرو لوید وبر که نیکول شرتزینگر در آن نقش داشت و پاییز گذشته اجرا شد. تئاتر رومئو و ژولیت پس از غوغا به پا کردن در مرکز UK، پاییز امسال در برادوی اجرا خواهد شد. خیلی خوب میشد اگر این نمایش نیز با جو مشتاق پیرامونش هماهنگ بود.
متاسفانه، تئاتر رومئو و ژولیت برداشتی بدون زندگی و افسرده کننده است که توانسته است همزمان مبالغه کننده باشد. در عین حال پائینتر از سطح انتظارات واقع شود. باید تاکید شود که این اتفاق به هیچ عنوان تقصیر بازیگران نیست. نه تام هالند که کارش خوب است و نه فرانچسکا آمودا ریورز که بازیاش از خوب نیز بهتر است و نه نقشهای حمایتی. مشکل اصلی از صحنه سازی فاقد ارزش و دلتنگکننده تئاتر رومئو و ژولیت است که تلاش همه بازیگران را بیهوده میسازد.
این ایراد باعث برانگیختن سوالی میشود: دقیقا هدف از برگزاری تئاتر رومئو و ژولیت که به سختی تلاش میکند از فیلم و برنامههای تلویزیونی تقلید کند، چیست؟
خطر برگزاری چنین نمایشی این است که طرز فکری که ممکن است در نگاه اول یا دوم رادیکال به نظر برسد، میتواند به سرعت تبدیل به یک فرمول و نگرش ثابت شود. در عین حال زمانی که بیننده با صحنهای خالی که صرفا جایگاه میکروفون و یک سری میله فلزی دارد مواجه میشود، حس هشدار دهندهای از قابل پیشبینی بودن نمایش به او دست میدهد.
این تئاتر کجا به بیراهه رفت؟
چیزی که حقیقتا اوضاع را بدتر کرد استفاده دائمی از دوربینها بود. بازیگران در کل ساختمان توسط تصویربرداران دنبال میشدند. حتی در یک جا، تا بالای ساختمان تئاتر Duke of York نیز پیش رفتند و تصویرشان در یک صفحه بزرگ به نمایش گذاشته میشد.
تصویربرداری ابزاری است که استفاده از آن در تئاتر مدرن دائما بیشتر و بیشتر میشود. حتی خود لوید نیز در تئاتر بلوار غروب از آن استفاده کرد. این ابزار اگر یک هدف واضح داشته باشد میتواند موثر واقع شود.
قلب تپنده تئاتر رومئو و ژولیت، صحنهای است که آمودا-ریورز و اگیمن در کنار یکدیگر به صحبتهای خواهرانه میپردازند.
صحنهای را که رومئو برای اولین بار ژولیت را در مهمانی میبیند در نظر داشته باشید: تام هالند تنها روی صحنه ایستاده است و به تصویر آمودا-ریورز در نمایشگر روی صحنه خیره میشود. تصویری که خارج از لابی تئاتر Duke of York از این بازیگر ثبت میشود. در این زمان، صحنهای که باید نشان دهنده عشق در نگاه اول باشد، ویژگی خود را از دست میدهد.
جدا از بحث دوربینها، به وضوح میتوان دید که ارتباطات مستقیم بازیگران تا چه میزان محدود شده است. در سایر لحظات، بازیگران از طریق میکروفون صحبت میکنند. شانه به شانه یکدیگر ایستادهاند و رو به جمعیت حاضر، بدون این که به هم نگاه کنند، دیالوگ هایشان را میخوانند. چنین اتفاقی تئاتر رومئو و ژولیت را بینهایت ساکن جلوه میدهد، تا جایی که انگار یک لجنزار جلویتان قرار دارد.
فضای تیره و تاریک تئاتر رومئو و ژولیت
به نظر میرسد به به کار بردن اصوات زمزمه کننده، مداوم و شوم و نورپردازی خشن، لوید قصد دارد تئاتر رومئو و ژولیت را به یک اثر ترسناک نیهیلیستی تبدیل کند که داستان سبک عاشقانه و سایههایش را پیش از آن که به پایانی غم انگیز ختم شود، نادیده میگیرد.
این فضای منفی به خصوص عملکرد تام هالند را تحت تاثیر قرار میدهد. تام هالند بیشک توانایی اجرا روی صحنه را دارد. اما به دلیل عادتی که منجر میشود در هر صحنه فقط یک احساس خاص را بروز دهد به جای این که رومئو را در تمام حالات به تصویر بکشد احساسات ظریف رومئو به کل فراموش میشوند. به نوعی که در نهایت، صرفا اخمو و بیعلاقه است.
شایعات بیانگر این هستند که این نمایش به نیویورک خواهد رسید. امیدواریم علی رغم تمام نقصهایتئاتر رومئو و ژولیت، تام هالند موفق شود که نسلی جدید از تماشاگران تئاتر ایجاد کند.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: بیبیسی