در ۶ آگوست ۱۹۴۵، بمبی حاوی بر اورانیوم، با رمز «پسر کوچک» توسط انولا گی، یک بمب افکن بوئینگ B-29، بر روی هیروشیما پرتاب شد.
این بمب در حدود ۶۰۰ متر بالای شهر منفجر شد و حدود ۱۴۰ هزار نفر به دلیل انفجار اولیه، طوفان آتش و سندرم تشعشعات حاد آن کشته شدند.
در اثر همین بمب، شهر هیروشیما تاحد زیادی ویران شد و بیشتر ساختمانهای آن به شدت آسیب دیدند.
اهمیت روز جهانی هیروشیما
روز جهانی هیروشیما به منظور یادآوری پیامدهای وحشتناک جنگ هستهای و نیاز به صلح و خلع سلاح اتمی جهان مهم است.
در روز جهانی هیروشیما، مراسم صلح در هیروشیما و در سراسر جهان برگزار میشود. در هیروشیما، مراسم یادبود صلح در پارک یادبود صلح با حضور خانوادههای قربانیان، شهروندان و بازدیدکنندگان از اطراف برگزار میشود.
حقایقی در مورد بمباران هیروشیما
- بمباران هیروشیما در ۶ آگوست ۱۹۴۵ رخ داد.
- این بمب اتمی، به نام «پسر کوچک» تقریبا در ساعت ۸:۱۵ صبح به وقت محلی پرتاب شد.
- این بمب توسط یک هواپیمای بمب افکن B-29 به نام انولا گی، که خلبان آن توسط سرهنگ پل تیبتس از نیروی هوایی ارتش ایالات متحده بود، پرتاب شد.
- «پسر کوچک» یک بمب اورانیوم ۲۳۵ بود.
ساداکو ساساکی و قصه هزار درنای کاغذی
ساساکی در ۶ آگوست ۱۹۴۵ دوساله بود که شهر هیروشیما هدف بمباران اتمی قرار گرفت. ساداکو و خانوادهاش در حد فاصل حدود یک مایلی از محل انفجار بمب، زندگی میکردند. پس از بمباران بلافاصله آتش در سراسر شهر شعلهور شد و باران سیاه رادیواکتیو از آسمان شروع به باریدن کرد. او به همراه مادر و برادرش از آتشسوزی نجات یافتند. شیگئو، پدر ساداکو، در زمان بمباران در هیروشیما نبود و پس از بمباران دوباره به خانوادهاش پیوست و ساداکو و خانوادهاش برای بازسازی زندگی خود به هیروشیما بازگشتند.
خانواده ساساکی مانند بسیاری دیگر که پس از جنگ جهانی دوم در هیروشیما زندگی میکردند، با بیماری، مشکلات مالی، کمبود غذا وعدم اطمینان از آینده خانوادههایشان دست و پنجه نرم میکردند. آنها در غم از دست دادن مادربزرگ، همسایهها و خانه خود عزادار شدند. خانواده ساساکی همچنین وقتی ساداکو به سرطان خون مبتلا شد، که برخی در هیروشیما آن را بیماری بمب اتمی مینامند، غمگین شدند، زیرا سرطان احتمالاً ناشی از باران سیاه رادیواکتیوی بود که در روز بمباران بر روی ساداکو و هیروشیما بارید.
به هر حال ساداکو کودکی شاد و سالم بود. او به عنوان یک دونده سریع و محبوب در بین همکلاسیهایش شناخته شده بود. به همین دلیل بود که وقتی بدلیل سرطان خون مجبور شد در بیمارستان بستری شود برای همه بسیار عجیب بود.
ساداکو در بیمارستان خوشبین و امیدوار بود. با وجود اینکه بیمار بود همچنان با خانواده و دوستانش خوشرو بود. ساداکو بخصوص از روزی که باشگاه جوانان صلیب سرخ برای او و سایر کودکانی که در بیمارستان بستری بودند، درناهای کاغذی داده بود، بسیار خوشحال بود.
در آن زمان مردم عقیده داشتند درناهای کاغذی به افرادی که بیمار هستند کمک میکنند تا دوباره خوب شوند. یکبار ساداکو از پدرش پرسید: «پدر چرا برای ما درنای کاغذی فرستادند؟»
پدرش به او گفت: «بنابر یک افسانه ژاپنی هر درنا میتواند هزار سال زندگی کند و کسی که برای هر سال از زندگی درناها یک درنای کاغذی بسازد، آرزویش برآورده میشود.»
همین داستان الهامبخش ساداکو شد تا شروع به ساختن درناهای کاغذی کند. ساداکو خیلی زود اتاقش را با صدها درنای کاغذی رنگارنگ در اندازههای مختلف پر کرد. ساداکو بعد از تا زدن هزارمین درنا برای سلامتی خودش دعا کرد اما متأسفانه این آرزوی ساداکو محقق نشد. اما او ایمانش را از دست نداد و تا ۱۳۰۰ درنا ساخت و در نهایت در سن ۱۲ سالگی فوت کرد.
اگرچه آرزوی ساداکو در زمان حیاتش برآورده نشد اما مرگ او تاثیر زیادی در جهان گذاشت. روحیه انعطافپذیر ساداکو و درناهای کاغذی او به دوستان و همکلاسیهایش الهام بخشید تا برای درمان ساداکو و کودکانی که در اثر بمباران اتمی جان باختند، پول جمع کنند.
مجسمه ساداکو درحالی که یک درنای کاغذی بالای سر اوست در پارکی در هیروشیما نصب شد و از سال ۱۹۵۸ تاکنون سالانه هزاران نفر از مجسمه ساداکو در پارک یادبود صلح هیروشیما دیدن کرده اند. در پای مجسمه ساداکو پلاکی وجود دارد که روی آن نوشته شده است: «این فریاد ماست. این دعای ماست صلح در جهان.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منابع: انپیاس، بیکیوپرایم