شاید جنگ بین ارمنستان و آذربایجان به نظر جزئی باشد اما همین نقطه کوچک کوهستانی ۱۵۰ هزار نفری، ماجراهایی از پیش و پس خود دارد.
تاریخچه مشکلات قره باغ به زمان فروپاشی شوروی بر میگردد. در درگیری های دهه ۱۹۹۰، قره باغ از کنترل آذربایجان خارج شد و از آن زمان تاکنون آذربایجان نتوانسته است کنترل آن را پس بگیرد.
به گفته دریادار استاوریدیس و مولف بلومبرگ: «آذربایجان و ارمنستان همواره دشمنی پنهان داشته اند و حتی در سطح مقامات بلند مرتبه از کشور همسایه بد گویی کردهاند. در واقع هیچ یک از طرفین حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نبوده و طرف مقابل را متهم به حمله کرده است».
ارمنستان و آذربایجان هردوعضو ناتو بودهاند و آذربایجانیها به طور مداوم به این منطقه حملاتی انجام دادهاند که ارامنه آنها را دفع کردهاند. در این میان، روسیه هم به هر دو طرف درگیر اسلحه میفروخت و نیروی نظامی دو کشور را آموزش نظامی میداد. با این حال گروه مینسک که متشکل از فرانسه،آمریکا و روسیه بود به کاهش تنشها کمک کرده است اما باز هم تلاشهای مینسک در درگیریهای سال ۲۰۱۰ به نتیجه نرسید.
جنگ تازه قره باغ
از راه حلهای ممکن این است که با بازگرداندن نمادین زمینهایی به آذربایجان، دو طرف به سمت آتش بس و یا عدم استفاده از سلاح جنگی هدایت شوند اما به گفته توماس دی وال روزنامه نگار و کارشناس اروپا و قفقاز از انگلیس در کتابش با عنوان «باغ سیاه، ارمنستان و آذربایجان در جنگ و صلح»، برای برقراری صلح بین دو کشور، لازم است که هر دو طرف بسیار از مواضع خود کوتاه بیایند که مخالف اصولشان است. در حال حاضر، چنین سازشهایی بسیار کمتر از یک جنگ کوچک با عواقب بزرگ به نظر میرسند.
درگیریهای تازه اما با گذشته متفاوت است. از ماه ژوئیه امسال، مانند همیشه هر طرف مدعی است که آغاز درگیریها با او نبوده و ارمنستان مدعی شده که ترکیه هواپیمای اف-۱۶ این کشور را سرنگون کرده است که ترکیه این اتهام را رد کرده است.
با این حال، در درگیری های تازه، روسیه و ترکیه از دو طرف حمایت میکنند. ترکیه از آذربایجان و روسیه هم به دلیل پیمان دفاعی که با ارمنستان دارد از این کشور حمایت میکند. از طرف دیگر، پای همسایگان ارمنستان و آذربایجان یعنی ایران و گرجستان در این درگیریها به میدان کشیده میشود. با وجود پیشینه فرهنگی و تاریخی آذریها و ارمنیهای ایران، احساسات آنان برانگیخته میشود و میتوان گفت منافع ملی ایران به گونهای تهدید خواهد شد.
ایران کجای معادله است؟
رئیس جمهور جمهوری خودخوانده قره باغ، آراییک هاتوریان، در اظهارنظری گفته بود که هدف از جنگ قره باغ ایران است. با در نظر گرفتن شرایط فعلی در خاورمیانه و مناسبات آمریکا و اروپا و اسرائیل، این اظهارات قابل تامل است.
در حال حاضر، ترجیح ایران بر اعلام بی طرفی است اما خواه نا خواه وادار به شکستن این تصمیم خواهد شد. برای زمان طولانی بین ایران و آذربایجان بر سر حضور اسرائیل در آذربایجان بحث و جدل وجود داشته و نشانههایی از حرکات اسرائیل در این کشور دیده شده است.
در صورتی که ایران بخواهد از حضور اسرائیل در منطقه جلوگیری کند، احتمالا طرف آذربایجان بایستد. کشور اسرائیل نیز در این میان به دنبال منافع کشور خود است. البته وارد شدن به جنگ بین ارمنستان و آذربایجان جای تحلیل بیشتری دارد اما با یک حساب سرانگشتی شاید بتوان گفت اتفاقات اخیر در عراق و ماجراهای بین ایران و آمریکا بی ارتباط به این مساله نیست.
آمریکا پیش از این با برافراشتن پرچم اسرائیل در اربیل و حمایت از جدایی طلبان، قصد وارد کردن اسرائیل به عراق را داشته که با اقدامات ایران به رهبری ژنرال ایرانی سلیمانی، محقق نشد. اکنون آمریکا با جا به جایی دیپلماتهایش به سمت اربیل و همکاری مصطفی کاظمی که همسو با آمریکاست، با استفاده از ارتش عراق، قصد انجام اقداماتی علیه نیروهای حشد الشعبی و نیروهای مقاومت دارد.
مساله اصلی، خطوط لوله انتقال آذربایجان است. آذربایجان میدانهای نفتی با ۷ میلیارد بشکه نفت کشف شده و مقدار زیادی گاز طبیعی دارد که در بعضی نقاط فقط ۱۶ کیلومتر از مرز ارمنستان قرار دارد. این جنگ برای امنیت این منطقه، بحث نفت و گاز و سیاستهای روسیه و ترکیه نیز تبعاتی خواهد داشت.
جنگ قره باغ از نظر اقتصادی برای ایران و روسیه هم اهمیت دارد. در حال حاضر نفت و گاز خاور میانه از طریق خطوط لوله «ناباکو» در حال انتقال به اروپاست. روسیه و اروپا در حال احداث خطوط «ساوت استریم» هستند.
خطوط لوله ناباکو به دلیل شرایط آب و هوایی نامناسب گرجستان، برای انتقال مناسب نیست. بنابراین آمریکا و اسرائیل در تلاش هستند تا از طریق آذربایجان، نفت و گاز خاورمیانه را به اروپا برساند و به این ترتیب وابستگی اروپا را به نفت و گاز روسیه قطع کنند و بتواند نفوذ بیشتری بر اروپا داشته باشند.
جنگ قره باغ درواقع شاید بهانهای برای فراهم شدن بخشهایی از زمینهای این منطقه برای احداث خطوط لوله انتقال باشد و به این ترتیب، شرکتهای آمریکایی که از آذربایجان و خاور میانه نفت و گاز استخراج میکنند هزینه ترانزیت به ایران پرداخت نکنند.
هدف نهایی جنگ قره باغ
عدهای انتظار دارند که ترکیب جدید گروه مینسک که در حال حاضر ترکیه هم از اعضای آن است، برای حل مسالمت آمیز جنگ بین دو کشور نقش بازی کند. روسیه در عین برقراری روابط خوب با دو طرف درگیر، به ارمنستان گرایش بیشتری دارد. اما اینکه آمریکا و روسیه و ترکیه بتوانند طرفین درگیر را متقاعد کنند که به جنگ خاتمه دهند بعید به نظر میرسد.
از طرفی در حال حاضر آمریکا درگیر انتخابات ریاست جمهوری است. اروپا درگیر پیمان برکسیت و بالا گرفتن تنش بین یونان و ترکیه است. و ترکیه و روسیه از دو طرف درگیر حمایت میکنند و ناتو هم صرفا به پیامهایی مثل «طرفین باید بلافاصله خصومت را متوقف کنند» و «درگیری هیچ راه حل نظامی ندارد» بسنده میکند.
در داخل آمریکا، دونالد ترامپ از رقیب انتخاباتی اش عقب تر است. بر همین اساس بسیاری بر این باورند که در ماه جاری اتفاقاتی با درگیر شدن اسرائیل و عربستان نیز اتفاق بیفتد و با درگیر شدن مستقیم آمریکا در جنگ، توجهات از مسائل حال حاضر داخل آمریکا دور شود.
شاید بتوان نتیجه گرفت که آمریکا با ارتباط با بحرین و امارات و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، تمرکز دیپلماسی ایران را به آن سمت کشانده و با زدن جرقه جنگ قره باغ بین ارمنستان و آذربایجان، تمرکز نظامی ایران را به شمال کشانده است. در کنار اینها، با بسته شدن مرز ایران و عراق، ارتباط ایران و متحدانش در عراق نیز قطع شود. بنابراین فرصت برای وارد شدن اسرائیل به صحنه ایجاد خواهد شد.
همچنین از برنامههای دیگر آمریکا شاید ساخت یک پایگاه نظامی روی دریای خزر توسط آذربایجان باشد. به این ترتیب حضور آمریکا و اسرائیل در این منطقه تضمین شده و سیاستهای خارجی علیه ایران و روسیه را بهتر پیش ببرد.
با قرار دادن تمام این احتمالات کنار هم، شروع جنگ قره باغ چندان هم بی دلیل به نظر نمیرسد و اهداف بزرگتری پشت پرده ماجراست.