کتاب ۱۹۸۴ یک رمان تخیلی محسوب میشود که در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و کمونیسم نوشته شده است.
کتاب ۱۹۸۴ در سالهای اخیر به عنوان یک کتاب برجسته در محافل ادبی جهان بسیار مورد توجه بوده و نویسنده آن را در ردیف نویسندگان سرشناس ادبیات انگلیس قرار داده است. رمان ۱۹۸۴، یکی از مشهورترین و شاخصترین کتب حوزهی ادبیات داستانی است که خواندنش به هر انسان جویای حقیقتی توصیه میشود.
در پیشگفتار این رمان آمده است:
جرج اورول نویسنده کتاب ۱۹۸۴ قبل از نوشتن این کتاب نیز با نوشتن دو کتاب دیگر به نام روزهای برمه و مزرعه حیوانات شهرت فراوانی در کشورهای انگلیسی زبان و بعد در سراسر جهان به دست آورد. ولی کتاب ۱۹۸۴ ناگهان او را به عنوان یک استاد مسلم، به جهان معرفی کرد. زیرا وی در این کتاب یک قدرت تخیل حیرت آور را با یک رسم و شیوه قوی و مغز داستان نویسی در هم آمیخته و یک اثر کم نظیر به وجود آورده است. دولت مرکزی اوشینیا یک دولت تمامیتخواه است که همهچیز را کنترل میکند. و به شما می گوید که چه کاری انجام دهید، کجا حضور داشته باشید، با چه کسانی صحبت کنید، اوقات فراغت خود را چگونه سپری کنید، به چه چیزی فکر کنید. به چه چیزی باور داشتید باشید و خلاصه به معنای واقعی کلمه همه چیز را کنترل می کند و تحت نظر دارد.
حال اگر از شما خلافی سر بزند، (این خلاف شامل هرکاری و هرچیزی است که به نفع حزب نباشد. یعنی شما حتی اگر در ذهن خود از حزب تنفر داشته باشید و چهره شما این موضوع را نشان دهد، شما دچار جنایت فکر و جنایت چهره شدهاید.) شما ناپدید خواهید شد. یا به اصطلاحی که در کتاب آمده است بخار میشوید. دیگر هیچ مدرکی از وجود شما در هیچ جایی وجود نخواهد داشت. و حتی خاطرات شما از ذهن دیگران پاک خواهد شد.
شخصیت اصلی رمان در قسمتی از کتاب میگوید: هیچچیز، جز چند سانتیمتر مکعبی که درون جمجمه بود، به شما تعلق نداشت.
در خلاصه کتاب ۱۹۸۴ آمده است که او یکی از کسانی بود که در حزب وظیفهی تحریف تاریخ را بر عهده داشت. بنا به دستوری که حزب داده بود، باید تمام متنهای تاریخی یکبار دیگر نوشته میشدند. این روایات تاریخی به دست حزب تعیین میشد و کسی حق نداشت که چیزی مخالف آن بگوید. وینستون همانطور که پشت پنجره ایستاده بود، به مسائل مختلف مربوط به حاکمیت تمامیت خواه فکر میکرد. به این فکر میکرد که وزارت صلح، که نامش رویش نوشته شده است، تنها به جنگ فکر میکند. در جایی دیگر جرج اورول مینویسد: وینستون وقتی که به خودش آمد، دید که دفترش پر از واژههایی است با عنوان «مرگ بر برادر بزرگ». او به نابخشودنی ترین گناه، یعنی جرم اندیشیدن مرتکب شده بود و خوب میدانست که پلیس اندیشه دیر یا زود به جرمش پی خواهد برد.
عمدتا افراد در خلاصه کتاب ۱۹۸۴ نقشهای کوچک اما تاثیر گذاری در طول داستان داشتهاند _ به جز شخصیتهای اصلی یعنی وینستون.
در واقع هدف کلی جرج اورول از نوشتن خلاصه کتاب ۱۹۸۴ دقیقا ذکر این نکته است که حکومتهای تمامیت خواه، جز رنج و عذاب هیچ چیز دیگر برای مردم فراهم نمیکنند و تنها سعی دارند که جلوهی زندگی آنها را خراب و مخدوش کنند .در این رمان، شخصیت وینتسون چشمهای جرج اورول برای روایت خلاصه کتاب ۱۹۸۴ است. او انسانی است که میان روح خود و آنچه که در اطراف او بعنوان حزب حاکم اتفاق میافتد، یک تفاوت آشکار میبیند. و این تفاوت آشکار محرکهی او برای بیان دردها و اعتراضات است .او به هیچ وجه نمیتواند درک کند که چرا باید مردم ظلم و سختیهای پلیس فکر، برادر بزرگ و دیگر عبارات و سمبلهای دولتهای تمامیت خواه را درک کنند و با این تفکر زندگیشان را غرق در رعب و ترس ببیند و از فرصتهای زندگی محروم شوند.
همین مسئله است که ویسنتون را به یک تفکر والاتر وا میدارد. در واقع اگر مروری بر تاریخ تفکر نیز در دنیا داشته باشید، به این درک خواهید رسید که متفکرین جهان، یا خود از ابتدا با یک آگاهی نسبت به دولتها دست به قیام زدهاند و یا آنکه خود بخشی از تفکرات دولتی بودهاند و با دیدن شرایط اسف بار رنج های دولتیها دست به یک قیام زدهاند .نکتهی جالب آن است که هیچ کدام از اعضای حزب نیز به برادر بزرگ آگاهی و وقوف کامل ندارد. صرفا یک شمای کلی است از کسی که بر همه چیز حکومت میکند اما هیچ حضوری نیز در خلاصه کتاب ۱۹۸۴ ندارد. برادر بزرگ، یک ایدهی درون حزبی برای کنترل مردمی است که در زیر سایهی حکومت زندگی میکنند.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید