دنیای درون هر کدام از ما، دنیایی کاملا متفاوت از دیگری است، فکرها، تصاویر، هیجانات، خاطرات و دغدغهها ولی نقطه اشتراک آنها این است که همگیمان این جهانِ درونی منحصربفرد را تجربه میکنیم. زمانی که کودک هستیم فکر میکنیم که فقط ما هستیم که چنین چیزهایی را در ذهنمان داریم و دیگران به خصوص والد، اصلا شبیه ما نیست و گاهی احساس شرم و خجالت تمام وجودمان را فرا میگیرد. در مسیر بزرگسالی، زمانی که اطلاعاتی از دیگران در مود احساسها و افکارشان میشنویم، آنجاست که متوجه میشویم ما تنها نبودیم و نیستیم ولی حالا دغدغهای دیگر داریم چگونه از دنیای درونیمان باید به دیگران بگوییم؟ اگر دنیای ما، دیگران را ناامید کند چه میشود؟ اگر دیگران بخاطر فکرهایمان ما را طرد کنند چه میشود؟
راه ورود به دنیای کودک چیست؟
کودک، می ترسد، خجالت میکشد، حسادت میکند و خشمگین میشود، اما نمیداند که او هم مانند سایر انسانهاست، اما گاهی این جهان درونی آنقدر استرسآور میشود که حتی خودِ او هم میترسد در موردش صحبت کند و ترجیح میدهد آن را در دنیای درون خود نگهدارد و اما والد! والد، بزرگسالی بالغ است که دنیای درون خود را نه تنها شناخته است بلکه این توانمندی را دارد که وارد دنیای کودکش شود و او را با آن بیشتر آشنا کند و یا شاید بهتر است بگوییم آن دنیا را برایش دوست داشتنیتر کند. سوال اینجاست راه ورود به دنیای کودک چیست؟ و جواب یک کلمه است: شنیدن!
کودک نابالغ ما، تنها دو منبع مورد اعتماد در این دنیا دارد: پدر و مادر. تنها دو نفر در جهانِ به این بزرگی او را میشناسند و او را میفهمند، پس او هم در تلاش است که از آنها بیشتر اطلاعات بگیرد و خودش را بیشتر بشناسد، پس چشمانش و گوشهایش مدام به دنبال سرنخهایی از جانب آنهاست تا به او بگویند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. او از درون خود با آنها صحبت میکند و والد شنونده هم، برایش چراغی روشن میکند تا مسیر درونی را بهتر ببیند و راه درست را پیدا کند. اما چگونه؟
والد شنونده ما:
والد شنونده است، شاید بنظر خیلی راحت باشد اما در عمل سخت! زمانی که کودک شروع به ارتباطگیری با والد میکند مهمترین ابزارش کلام است. او گاهی بلند بلند با خود حرف میزند، گاهی با عروسکهایش و هر لحظه با والد خود. والد شنونده، والدی است که در میان کلمات کودک کنجکاو است، منظورم جاسوسی نیست بلکه والد حساس است و مدام کودکش را میشنود چرا که میخواهد درون کودک را بیشتر بشناسد. کودک از ترسهایش میگوید، از خوشحالیهایش، از خوابهایش و …اینجا همان نقطه مهم است که والد آگاهِ ما با واکنشی درست کودک را تشویق به صحبت بیشتر و آرامش بیشتر میکند. حالا چه کارهایی از والد انتظار میرود؟
قدمهای مهم:
- والد شنونده، والدی است که در حین صحبت با کودک، عجول نیست، بیحوصله نیست. او سراسر شنواست و با تمام بدن و حرکاتش این را به کودکش منتقل میکند.
- والد شنونده، والدی است که در لحظه با کودک حضور دارد، به او نگاه میکند، نزدیکش قرار میگیرد، خود را همقد کودک میکند، تمام توجهش به کودک و حالات او است و این پیام را به او میدهد که مشتاق شنیدن است.
- والد شنونده، والدی است که میان صحبت کودک نمیپرد، جلوتر از او، مطلب را نمیگوید و صبور است تا در موقعی مناسب حرف بزند.
- والد شنونده، والدی است که در حین صحبت با کودک، پرخاشگری یا حالت دفاعی ندارد؛ چه کلامی، چه بدنی. او در موضع آرامش است و بیشتر از خود کودک، مشتاق است تا موضوع را به کمک کودک حل کند نه اینکه خود مشکلی جدید اضافه کند.
- والد شنونده، والدی است که گیرندههای قضاوتش در آن لحظه خاموش است، جهتگیری ندارد و سوالهای مداوم و زیاد نمیپرسد! او بازجو نیست بلکه تنها والد است.
- والد شنونده، والدی است که احساسات کودک را مسخره نمیکند، حتی اگر واقعا خندهدار و احمقانه بنظر برسد، او را دست نمیاندازد و بخاطر حرفهایش به او طعنه و سرکوفت نمیزند.
- او از حرفهای کودک، علیه کودک استفاده نمیکند، رازدار و امانتدار است. او را تشویق به بیشتر صحبت کردن میکند و از او بابت اعتمادش تشکر میکند. نصیحت و پند و اندرز نمیدهد و خود را عاقل و دانا معرفی نمیکند، بلکه به کودک یادآوری میکند که او هم، چنین اشتباهات و یا تجربههایی دارد و تنها او نیست که در این موقعیت قرار گرفته است. والد منتظر است تا به فرزندش کمک کند که با هم آن را درست کنند.
والد آینه است
والد آینه است، به او یادآوری میکند که احساسهایش چگونه هستند و روی احساسهایش نام بگذارد و آنها را بیشتر بشناسد و از آنها نترسد.
صحبت کردن در چنین شرایطی، یعنی بالاترین کیفیتی که در یک رابطه وجود دارد. در واقع نه تنها در رابطه والد و فرزندی، بلکه در هر رابطه ارزشمند دیگری، این مدل ارتباطی حکم درمان و آرامش را دارد.
در این کیفیت، کودک شما، نه تنها تمایل بیشتری پیدا میکند که در کنار شما باشد بلکه مشتاق است که بیشتر با والد شنونده همصحبت شود و مشکلاتش را در میان بگذارد تا فردی غریبه و یا دوست. کودک میداند که والد، او و دنیای درون او را میپذیرد، حتی اگر پر از نگرانی و اشتباه باشد و در این صورت او هم خود را با تمام توانمندیها و نقایصش میپذیرد و از آرامش درونی برخوردار میشود.
نکته مهم در شیوه درست شنیدن و گفت و شنود با کودک این است که، والدین تجربههای کمتر آزاردهندهای را در دوران نوجوانی و جوانی فرزندشان تجربه خواهند کرد، اگر از کودکی روی این کیفیت کار کنند. در واقع مسیری امن را از کودکی ساختهاند و در نوجوانی با آرامش بیشتری، همگی از آن عبور خواهند کرد.
آشنایی با نظریه هوشهای چندگانه
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید