تاثیر ترومای کودکی اغلب طولانی مدت و مزمن است. بزرگسالان بازمانده از آسیبهای پیچیده دوران کودکی میتوانند با پردازش آنچه در دوران کودکی با آن مواجه بودهاند به مبارزه با تاثیرات بلند مدت آن بپردازند و همین امر میتواند منجر به مجموعهای از علائم عاطفی، روانی و فیزیکی شود. در این فرآیند، یادآوری روابط عاشقانه مسموم، انتخابهای ضعیف دوستان و الگوهای خودتخریبی بر اساس شرم و گناه زندگی زیسته خود، اتفاقی کاملا رایج است. رسانه هدهد در این مقاله به نقل از سایکولوژی تودی، به چهار الگوی رایج دیده شده در بزرگسالان با سابقه ترومای دوران کودکی میپردازد.
ترومای کودکی چیست؟
ترومای کودکی به یک رویداد ترسناک، خطرناک، خشونت آمیز یا تهدید کننده اشاره دارد که برای یک کودک (٠-١٨سالگی) اتفاق میافتد. این نوع رخدادها همچنین ممکن است برای کسی که فرزند شما او را میشناسد اتفاق بیفتد و کودک در نتیجه دیدن یا شنیدن در مورد آسیبهای وارد شده به شخص دیگر تحت تأثیر قرار گیرد. هنگامی که این نوع تجربیات اتفاق میافتد، کودک ممکن است غمگین، ناراحت، و یا درمانده شود. این نوع تجربیات میتواند برای هر کسی در هر زمان و در هر سنی اتفاق بیفتد. با این حال، همه رویدادها تأثیر آسیبزا ندارند. باید توجه داشت که همه تجارب طاقت فرسا یا تهدید کننده زندگی آسیب زا تلقی نمیشوند و تجربه زندگی که برای یک کودک آسیب زا است ممکن است برای کودک دیگر آسیب زا نباشد. تروماها و تجارب نامطلوب کودکی میتواند شامل موارد زیر شود:
- آزار جسمی
- سوء استفاده جنسی
- سوء استفاده عاطفی
- بیتوجهی فیزیکی
- غفلت عاطفی
- خشونت رفتاری مادر
- سوء مصرف مواد خانگی
- بیماری روانی خانگی
- جدایی والدین یا طلاق
- وجود عضو زندانی در خانواده
تأثیرات تروماها در زندگی بزرگسالان
هنگامی که فرد در کودکی استرسی آسیب زا را تجربه میکند، ممکن است در بزرگسالی به روشی غیرمعمول در برخی شرایط رفتار کند. در این بخش چهار الگوی دیده شده در بزرگسالان را ذکر خواهیم کرد.
-
تشخیص اشتباه و همبودی
یکی از بزرگترین تأثیرات ترومای مزمن دوران کودکی بر عملکرد بزرگسالان، داشتن احساس اضطراب و افسردگی است. بسیاری از افراد با با سابقه دلبستگی شدید و آسیبهای رشدی با علائم مرتبط با اختلالاتی کنترل نشده (اختلالات خلقی، از جمله اختلال دوقطبی یا افسردگی حاد)، اضطراب عمومی، اضطراب اجتماعی، علائم پس از سانحه، یا وسواس و رفتارهای اجباری دست و پنجه نرم میکنند. برخی از افراد نیز ممکن است با تشخیص نادرست مواجه شوند و برخی دیگر نیز میتوانند دچار همبودی یا چند اختلالی شوند.
با این حال، علائم افسردگی و اضطراب نیز منعکس کننده نشانههای اصلی موجود در اختلال شخصیت مرزی (BPD) است، که عامل آن ترکیبی از زیست شناسی و محیط، از جمله غفلت و سوء استفاده شدید و مزمن دوران کودکی است. با این حال، به دلیل انگ اجتماعی که اغلب افراد دچار شخصیت مرزی را تحت تاثیر قرار میدهد، بسیاری از افراد با سابقه ترومای پیچیده دوران کودکی ممکن است بدون تشخیص مناسب یا مداخله لازم به سمت بهبودی پیش بروند. برخی دیگر نیز ممکن است نسخهای برای یک داروی ضد افسردگی یا ضد اضطراب دریافت کنند که ممکن است علائم دردسرساز را کمرنگ کند، اما نمیتواند حمایت یا درمان لازم را به آنها ارائه دهد.
-
دردهای مزمن
تحقیقات موجود نشان داده است که بزرگسالان با سابقه ترومای دوران کودکی، به ویژه آزار جسمی، در معرض افزایش خطر ابتلا به دردهای مزمن از جمله کمردرد و گردن درد، سردرد و میگرن، مشکلات گوارشی و لگنی، آرتریت روماتوئید و فیبرومیالژیا هستند. تروما، به خصوص ترومای مزمن در دوران اولیه زندگی ممکن است منجر به تغییرات دائمی در سیستم عصبی مرکزی (CNS) شود که همین امر میتواند فرد را در برابر ابتلا به افسردگی، اضطراب، درد مزمن و بیماریهای خودایمنی آسیبپذیرتر کند.
به طور مشابه، تحقیقات موجود همبستگی بالاتری را بین سبک دلبستگی و ایجاد درد مزمن نشان میدهد، بهویژه آنهایی که سبک دلبستگی مضطرب دارند، زیرا خطر بار آلوستاتیک( منظور از بار آلوستاتیک «فرسودگی بدن» است که وقتی فرد در معرض استرس مکرر یا مزمن قرار میگیرد، در بدن جمع میشود.) را افزایش میدهند. سبک دلبستگی مضطرب در بزرگسالان سطوح بالاتری از بار آلوستاتیک را پیشبینی میکند که ممکن است نشانهای از بروز دردهای مزمن در آینده باشد.
-
رفتار وسواسی «اعتیاد به عشق»
اگر فردی آسیب دلبستگی عمیقی را تجربه کرده باشد، نحوه برخورد او با روابط عاشقانه بزرگسالان ممکن است شامل حرکت به سمت اعتیاد شدید به شخص یا فرار از آن باشد. هنگامی که نیازهای اساسی کودک برای ایمنی، ثبات، پیش بینی پذیری، عشق، مراقبت و حمایت در دوران کودکی برآورده نمیشود، یا فقط به طور متناوب برآورده میشود، الگوهای رفتاری ناسازگاری را در فرد ایجاد میکنند که سعی دارد در روابط عاشقانه آنها را آموخته و به آنها عمل کند تا بتواند نیازهایش را برآورده سازد.
در حالی که «اعتیاد به عشق» یک تشخیص رسمی نیست، اما علائم منعکس کننده ترومای دلبستگی پردازش نشده، شامل مواردی نظیر «نیاز» شدید به داشتن یک رابطه برای اعتبار سنجی بیرونی، داشتن احساس متزلزل نسبت به هویت شخصی و تلاش برای یافتن «انعکاس» شریک زندگی در وجود خود، سطوح بالای کنترل یا سوء استفاده، نیاز به «رفع» یا «نجات» و همچنین الگوهایی با نیازهای اساسی برآورده نشده، از جمله احساس امنیت، دیده شدن، شنیده شدن و پذیرفته شدن بدون قید و شرط میشود.
-
همبستگی و خیانت به خود
سوء استفاده در دوران کودکی میتواند منجر به خودانکاری شود که گاهی اوقات به عنوان «سوءاستفاده خاموش» نیز شناخته میشود؛ زیرا تشخیص و شناسایی آن تا حدی دشوار است. الگوهای رایجی که منجر به خودانکاری کودک میشود عبارتند از: بی اعتنایی، نادیده گرفتن، کوچک کردن، یا رد احساسات، نیازها یا نظرات کودک. کودکانی که نادیده گرفتن را تجربه میکنند، ممکن است افسرده شوند، یا باور کنند که مشکلی در آنها وجود ندارد.
هنگامی که کودک واقعیت خود را انکار میکند، اغلب به الگوی تلاش بیشتر برای جلب تایید مراقب شرطی میشود، که همین امر میتواند به خاطر تلاش برای دوست داشته شدن، درگیر شدن و همبستگی و خیانت به خود را ایجاد کند. این افراد که به سرعت وارد زندگی بزرگسالی خود میشوند سابقه بدی در انتخاب شریکی دارند که احساسات و نیازهای آنها را نادیده گرفته و آنها را تحقیر یا مسخره میکند. به جای ترک یک رابطه توهین آمیز، کسانی که با این نوع همبستگی دست و پنجه نرم میکنند، معتقدند که اگر بیشتر تلاش کنند تا نیازهای شریک خود را برآورده کنند، شریکشان ارزش او را متوجه خواهد شد و این رفتار اغلب منجر به ایجاد الگوی خیانت به خود میشود.
در دوران دانشگاه به من تجاوز جنسی شد
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: psychologytoday