شاید دغدغه شما هم باشد! کودکم مدام میترسد و مضطرب است! مدام برای هرچیزی گریه میکند و خیلی حساس شده است! مدام داد و بیداد میکند و همیشه عصبانی است! اینها یکی از پرچالشترین موضوعاتی است که والدین با آن دست و پنجه نرم میکنند. عنصر تمامی این اتفاقات فقط یک کلمه است: هیجان! و جالب این است که تنها یک راه حل دارد و آن هم تنظیم هیجان!
ما از لحظه تولد با خود هدیه کادوپیچ شدهای به نام هیجانات را به این دنیا میآوریم و در اولین آشناییمان با دنیا این هدیه را باز میکنیم و در همان لحظه با گریه کردنمان به دیگران میفهمانیم ما در این دنیای ناشناخته نیاز به مراقبت داریم. ورود ما به این دنیا، با هیجانات، کمکی بزرگ به زنده ماندن و در امان ماندن ما میکند. کمکم بزرگ میشویم و با رشد مغزی و تجربههای گوناگون، هیجاناتمان هم رشد یافتهتر میشوند ولی در ابتدای راه به عنوان کودک، ابراز و شناختن آنها برایمان کمی دشوار و حتی ترسناک است.
تصور کنید در اتاقی تاریک مدام به هیولای درون کمد فکر میکنیم و صدای تپش قلب ما بلندترین صدایی است که میشنویم و راهی به جز ابراز ترسمان با جیغ و گریه و شب نخوابیدن در اتاق نداریم! اینجا همان نقطه ترس از هیجانات است، ترسیدن از احساسی که نمیدانیم چیست ولی با تمام بدن و سلولهایمان آن را درک میکنیم. مادر میگوید کودکم شبها در اتاقش نمیخوابد و من هم مدام به او اطمینان میدهم که دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد ولی باز او بیقرار است. درست است که دلیلی برای ترسیدن نیست چرا که در واقع هیولایی در کمد پنهان نشده و آن فقط تصور کودک است، اما کودک ما آن را احساس کرده است حتی اگر تخیلی باشد.
حالا چگونه؟
- یکی از راههای مهم، نامگذاری بر روی احساسات کودک است، از همان ابتدای کودکی، کودک یک ساله با جیغ، اسباب بازیاش را پرت میکند، نقش مادر این است به او بگوید: انگار عصبانی هستی! یا حتی ممکن است کودک با شادی موضوعی را تعریف کند، مادر: معلومه که از این اتفاق خوشحالی!
- صحبت در مورد اتفاقات: یکی از کارهایی که والد میتواند انجام دهد این است که در مورد اتفاقات ناخوشایند و احساسهایی که هم خودش و هم در کودک ایجاد شده، با او حرف بزند، تعریف دوباره آن اتفاقات، کمک به کاهش هیجانات در کودک میکند، برای مثال: برایم بگو چی شد که اینقدر عصبانی شدی؟
- پذیرفتن و همدلی کردن با کودک: گاهی والدین هیجانات کودک را بیارزش میکنند و به او اجازه تجربه آن را نمیدهند: پسر که گریه نمیکند! یکی از کارهای مهم در فرزندپروری همین است، کودک را با تمام خلقیات و احساسهایش بپذیریم و به او راه درست نشان دادن آن را یاد دهیم، با او همدلی کنیم، خوب گوش دهیم و خودمان را جای او بگذاریم تا او احساس کند ما قادر به درک دنیای ناشناخته او هستیم و در هر صورت او را دوست داریم.
- به عنوان والد خودمان از هیجاناتمان آگاه بشویم: در این لحظه چه احساسی دارم و از کجا شروع شده است؟ چه کاری میتوانم برای مدیریت کردن خودم انجام دهم، شاید باید در موردش صحبت کنم؟ تمرینات تنفسی انجام دهم؟ از موضوع مورد نظر فاصله بگیرم و … کودک آینه والد است، اگر والد، مهارت تنظیم هیجان را در خود رشد دهد، کودک با الگوگیری از والد، در برخورد با مسائل همانند او عمل میکند.
اما چه کارهایی را انجام ندهیم؟
- حواس کودک را پرت نکنید: نترسید از بروز هیجانات، آنها میآیند اما فقط چند دقیقه دوام میآورند.
- اغراقآمیزی ممنوع: چه در مورد هیجانهای کودک چه در مورد هیجانات خودتان. شما نباید حالتان از کودک بدتر بشود بلکه شما نقش آرامکننده احساسات را دارید.
- نادیده گرفتن هیجان ممنوع: وانمود نکنید اتفاقی نیفتاده چرا که هر چقدر هیجانات را سرکوب کنید بیشتر بروز پیدا میکنند.
- تنبیه و سرزنش ممنوع:کودک نباید به دلیل هیجاناتش تنبه شود بلکه باید به او راه درست ابراز کردنش را یاد داد.
زمانی که شروع به تمرین این نکات کاربردی میکنید، تغییرات چشمگیری هم در رفتار خودتان و هم کودکتان ظاهر میشود و شاهد این خواهید بود که کودک شما کم کم، خود قادر به تنظیم هیجاناتش است. پس از همین امروز دست به کار شوید.
تأثیر ترومای دوران کودکی بر بزرگسالان
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید