در تازهترین انتخابات فدرال کانادا، حزب لیبرال با کسب ۱۶۹ کرسی از مجموع ۳۳۸ کرسی مجلس عوام توانست بار دیگر قدرت را حفظ کند. با این حال، برای تشکیل اکثریت فدرال کانادا، تنها سه کرسی دیگر نیاز است. این اختلاف اندک باعث شده تا گمانهزنیها درباره استفاده از ابزار سیاسی بحثبرانگیز تغییر حزب شدت بگیرد. بسیاری معتقدند لیبرالها ممکن است برای پر کردن این خلأ به جذب نمایندگان احزاب دیگر متوسل شوند، اما خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا، از جمله واکنشهای منفی افکار عمومی، چالشهای اخلاقی و تبعات سیاسی بلندمدت، این مسیر را به گزینهای پرریسک تبدیل میکند.
با اینکه برخی تحلیلها از نقش «مارک کارنی» در تقویت فراکسیون لیبرال خبر میدهند، کارشناسان هشدار میدهند که تغییر حزب برای نمایندگان نهتنها چالشبرانگیز و پرهزینه است، بلکه میتواند تبعات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی گستردهای به دنبال داشته باشد. این اقدام بهویژه در شرایط حساسی مانند تلاش برای رسیدن به اکثریت فدرال کانادا، میتواند به عاملی برای کاهش اعتماد عمومی تبدیل شود.
این مقاله با تمرکز بر موقعیت فعلی حزب لیبرال، نمونههای تاریخی تغییر حزب در کانادا، و همچنین خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا، تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد: آیا تغییر حزب میتواند مسیر لیبرالها را بهسوی اکثریت هموار کند یا پیامدهای آن از منافع احتمالی بیشتر است؟
لیبرال ها در یک قدمی اکثریت فدرال کانادا
در انتخابات اخیر، حزب لیبرال با کسب ۱۶۹ کرسی از مجموع ۳۳۸ کرسی مجلس عوام، موفق شد برای چهارمین دوره پیاپی قدرت را حفظ کند. با این حال، برای تشکیل دولت اکثریت، حداقل ۱۷۲ کرسی مورد نیاز است و تنها سه کرسی، لیبرالها را از این هدف دور نگه داشته است.
در چنین شرایطی، تغییر حزب در کانادا ممکن است بهعنوان یک ابزار سیاسی مطرح شود. کارشناسان میگویند که نمایندگان فدرال کانادا ملزم به وفاداری دائمی به حزب متبوع خود نیستند و میتوانند بهصورت مستقل یا تحت پرچم یک جناح سیاسی دیگر به فعالیت ادامه دهند.
بر اساس آییننامه رسمی مجلس عوام، تغییر حزب به معنای قطع ارتباط کامل با حزب فعلی و پیوستن به یک جناح جدید است. با وجود اینکه این اقدام میتواند مسیر لیبرالها را به سمت اکثریت هموار کند، اما پیامدهای سیاسی و واکنشهای اجتماعی آن قابلتأمل است.
خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا و واکنش کارنی
در نشست خبری روز جمعه، زمانی که از «مارک کارنی» درباره احتمال جذب نمایندگان احزاب رقیب سوال شد، او از ارائه پاسخ مستقیم خودداری کرد و تنها به این جمله بسنده کرد: «اختیار ما قوی است.» این اظهارنظر مبهم، گمانهزنیها درباره استفاده از تغییر حزب در کانادا بهعنوان بخشی از استراتژی رسیدن به اکثریت فدرال کانادا را شدت بخشید.
در همین حال، تمرکز رسانهها بر حزب «NDP» است که در این انتخابات شکست سختی را تجربه کرد. این حزب تنها ۷ کرسی کسب کرد و رهبر آن، «جگمیت سینگ»، کرسی خود را از دست داد. تحلیلگران بر این باورند که این شرایط ممکن است برخی از نمایندگان تازهوارد «NDP» را در برابر فشارها برای تغییر حزب آسیبپذیر کند، بهویژه اگر لیبرالها برای دستیابی به اکثریت فدرال کانادا به این گزینه سیاسی پرریسک روی آورند.
با توجه به پیشینه خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا، چنین سناریویی میتواند پیامدهای عمیقی برای اعتبار احزاب و اعتماد رأیدهندگان داشته باشد.
واکنش نمایندگان NDP به تغییر حزب
برخی از نمایندگان حزب «NDP» بهسرعت مخالفت خود را با هرگونه تغییر حزب در کانادا اعلام کردند. «جنی کوان»، نماینده این حزب، در بیانیهای تأکید کرد: «یک عضو مفتخر فراکسیون دموکراتهای جدید هستم و هیچ قصدی برای تغییر حزب ندارم.»
«گورد جانز»، دیگر نماینده «NDP»، نیز گفت: «تغییر حزب برای من هیچ جایگاهی ندارد. همچنان بهعنوان یک دموکرات جدید فعالیت خواهم کرد.»
در همین حال، «ناتان کالن»، نماینده پیشین این حزب، هشدار داد که چنین اقدامی نهتنها نیازمند توجیهات پیچیده است، بلکه میتواند رأیدهندگان را خشمگین کند. او توضیح داد: «نمایندهای که حزب خود را ترک میکند، حمایت هیچیک از طرفین را نخواهد داشت و ممکن است دچار انزوای سیاسی شود.» به گفته او، خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا بسیار جدی است. درنتیجه میتواند حتی تلاش لیبرالها برای رسیدن به اکثریت فدرال کانادا را با شکست مواجه کند.
مرور پروندههای تاریخی تغییر حزب در کانادا
تغییر حزب در تاریخ سیاسی کانادا سابقهای طولانی دارد. همچنین همیشه خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا مسئلهای مهم بوده است. یکی از نمونههای مشهور، «بلیندا استروناک» بود که در سال ۲۰۰۵، حزب محافظهکار را ترک کرد و به لیبرالها پیوست. این تصمیم موجب شد او به کابینه «پل مارتین» راه یابد و نقش تأثیرگذاری در اکثریت فدرال کانادا ایفا کند.
نمونه دیگر «دیوید امرسون» بود که در سال ۲۰۰۶، تنها دو هفته پس از انتخاب بهعنوان نماینده لیبرال، به دولت محافظهکار «استفن هارپر» پیوست. این اقدام جنجالی، به حدی بحثبرانگیز شد که تحقیقات کمیسیونر اخلاق را در پی داشت. هرچند «امرسون» و «هارپر» در نهایت از اتهامات تبرئه شدند، اما این تغییر حزب در کانادا اعتراضات گستردهای را برانگیخت.
به گفته «ناتان کالن»، چنین تصمیمهایی میتوانند معادل خودکشی سیاسی باشند. زیرا واکنش منفی افکار عمومی معمولاً شدید و تخریبی است. تجربه نشان داده که تغییر حزب در کانادا، اگرچه گاهی با نیت رسیدن به اکثریت فدرال کانادا انجام میشود، اما همواره با هزینههای سیاسی و اجتماعی سنگینی همراه است.
چرا تغییر حزب اقدامی پرریسک است؟
مطالعات نشان میدهند که نمایندگانی که حزب خود را ترک میکنند، در انتخابات بعدی با کاهش حمایت رأیدهندگان مواجه میشوند. پژوهشی که تغییر حزب در کانادا در مجلس عوام را از سال ۱۸۶۷ تا ۲۰۱۵ بررسی کرده، نشان میدهد که اکثر این نمایندگان در نهایت نتوانستهاند موقعیت سیاسی خود را حفظ کنند.
«کریستوفر کاکرین»، استاد علوم سیاسی «دانشگاه تورنتو»، تأکید دارد که موفقیت نمایندگان پس از تغییر حزب به موقعیت سیاسی حوزه انتخاباتی آنها بستگی دارد. او میگوید که نماینده باید در منطقهای حضور داشته باشد که حزب جدید از حمایت قوی برخوردار باشد. در غیر این صورت، این تغییر میتواند به معنای حذف شدن از عرصه سیاسی باشد.
علاوه بر این، «کاکرین» هشدار داده که تغییر حزب در کانادا ممکن است وحدت و انسجام داخلی لیبرالها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. به گفته او، اگر نمایندهای که بهتازگی به حزب پیوسته به پست مهمی برسد، ممکن است موجب نارضایتی اعضای باسابقه شود، کسانی که سالها برای حزب فعالیت کردهاند و انتظار دارند نتیجه تلاشهایشان را ببینند.
آیا لیبرالها نیاز به تغییر حزب دارند؟
با وجود نزدیکی لیبرالها به اکثریت فدرال کانادا، برخی تحلیلگران معتقدند که تغییر حزب در کانادا در شرایط کنونی ضرورتی ندارد. «استیوی اوبراین»، استراتژیست حزب لیبرال، تأکید کرده است که هیچیک از احزاب علاقهای به برگزاری انتخابات زودهنگام ندارند. بنابراین نیازی به اقدامات غیرمعمول مانند جذب نمایندگان مخالف از طریق تغییر حزب در کانادا دیده نمیشود.
از سوی دیگر، حزب «NDP» در حال حاضر نهتنها فاقد رهبری است، بلکه با محدودیتهای مالی روبهرو شده و جایگاه رسمی خود را نیز از دست داده است. در همین حال، «بلوک کبکوا» نیز اعلام کرده تا زمانی که تهدید «دونالد ترامپ» بهعنوان یک عامل خارجی پابرجاست، همچنان از دولت فدرال حمایت خواهد کرد.
به گفته «اوبراین»، در دو سال آینده، «مارک کارنی» احتمالاً نیازی به تغییر حزب در کانادا برای تقویت فراکسیون لیبرالها نخواهد داشت. زیرا شرایط سیاسی موجود اجازه حفظ دولت را بدون تغییرات اساسی فراهم کرده است.
آیا لیبرالها بدون تغییر حزب میتوانند اکثریت را حفظ کنند؟
با توجه به شرایط فعلی، حزب لیبرال احتمالاً میتواند با تشکیل ائتلافهای موقت یا دریافت حمایتهای موضوعی از دیگر احزاب، دولت خود را تثبیت کند، بدون آنکه نیازی به تغییر حزب در کانادا داشته باشد.
اگرچه تغییر حزب در کانادا همچنان یکی از ابزارهای سیاسی موجود است، اما خطرات تغییر حزب در سیاست کانادا، چه از منظر اخلاقی و چه از نظر راهبردی، ممکن است هزینههای بیشتری نسبت به مزایای آن داشته باشد. چنین اقدامی میتواند باعث بیثباتی داخلی، کاهش اعتماد عمومی و ایجاد تنشهای سیاسی شود.
با این شرایط، لیبرالها احتمالاً به مدیریت روابط میانحزبی و همکاریهای تاکتیکی توجه بیشتری خواهند داشت تا بتوانند بدون نیاز به تغییر حزب در کانادا، اکثریت فدرال کانادا را حفظ کنند و دولت را پایدار نگه دارند.
منبع: سیبیسی