چریکه تارا را باید دید، سوسن تسلیمی را باید شناخت
من میروم تارا و نگاه تو تنها چیزی است که با خود میبرم
هفتههای پیش، گوش دادن به پادکستی در مورد سوسن تسلیمی و بازیگری فوقالعادهاش در سینما و تئاتر ایران منجر به دیدن فیلمهای دوباره تسلیمی شد.
تسلیمی تا سال 1366 در سینمای ایران درخشید اما مورد بیمهری قرار گرفت. و در این سال به سوئد مهاجرت کرد. چریکه تارا اما به جرات یکی از بهترین فیلمهای تسلیمی است که ساخته بیضایی است.
برای نوشتن از سوسن تسلیمی، برای نوشتن از چریکه تارا که نخستین تجربه سینمایی سوسن تسلیمی هست، بهترین شروع میتواند توصیف بهرام بیضایی از او باشد آنجا که میگوید:
سوسن تسلیمی بازیگر با حضوری است. همین حضور، همین بودن و جلوهگری در معنای تام و تمام هنر بازیگریاش، کلیدواژه وارد شدن به شناختن و پی بردن به توان بازیگری و حضور سینمایی اوست.
بهرام بیضایی چریکه تارا را در سال ۱۳۵۷ میسازد. این فیلم پس از انقلاب سال 1357 توقیف شد و جز سه بار در بخشِ نوعی نگاه، جشنواره فیلم کن در سال 1980 و یکی دو بار در جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین، به نمایش عمومی درنیامد.
چریکه تارا یک بازآفرینی از جوهرهی افسانهای به شمار میآید که عشق و نفسِ یک فرد زنده میتواند، مردهای را به جهان زندهها بازگرداند.
اما فراموش نکنیم که هر فیلم افسانهای، دارای یک زمینهی لوکیشنی واقعی و عناصر عینی است.
نگاه بیضایی به آیینها، کاملاً در دل زندگی جای میگیرد. برخی گمان میکنند آیین از جایی آغاز میشود که انسان از جهان زندگی عینی خود خارج شود. درحالیکه بیضایی به ما میگوید ماهیت و ضرباهنگ آیینها در دل زندگی قرار دارد و چنین چیزهایی را در باورهای مردم این سرزمین میبیند.
به همین دلیل است که باروری زمین در فیلم با آیین شبیهخوانی مقارن میشود. پدیدههای تصویر شده در فیلم، از اعتقاد به معنای ایدئولوژیک آن فراتر رفته و طنین آن از گذشتههای تاریخی تا زندگی امروز ما به گوش میرسد و در پسزمینه ذهن ما جریان دارد.
علاوه بر جنبه اساطیری، داستان عاشقانهای در جریان است. تارا زن قدرتمندی است که با زنانگی خود مرد تاریخی را درگیر عشق افسانهای خودساخته است. در فیلم مکرراً تلاش مرد تاریخی که مردهای از گذشته است را برای به دست آوردن تارا میبینیم.
مرد تاریخی: تو زندهای، تو آزادی، تو هزار هزار در اطراف داری، من در میان کنیزانم بسیار داشتم، اما به هیچیک عاشق نشدم، تو مرا شکنجه میکنی!
تارا: تعریف کن!
مرد تاریخی: تمام تبار در این لحظه به من مینگرند و من نمیتوانم برگردم، شرم بر من!
تارا: چرا دیشب در حیاط منزل من راه میرفتی؟
مرد تاریخی: زخمها آزارم میدادند!
تارا: باید میبستی!
مرد تاریخی: این زخمها بسته شدنی نیست! میشنوی؟ کهنه است ولی مرهم ناشدنی نیست، هرروز خون تازه از آن بیرون میآید!
تارا: از کی؟
مرد تاریخی: از دمی که تو را دیدهام!
فیلم Rendez-vous ساخته روشنک عجمیان به فستیوال فیلم کوتاه کالیفرنیا راه یافت!
«پسر» برنده دو جایزه از جشنواره فیلم مسکو/ نوشین معراجی و مهدی فردقادری روی فرش قرمز
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید