کورت توخولسکی آلمانی نویسنده و شاعر و روزنامه نگاری بود که همیشه مسائل و معضلات جامعه را به گونه ای طنز آمیز بیان می کرد. کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن یکی از کتاب های مشهور و ماندگار این نویسنده است.
پس از به قدرت رسیدن هیتلر و حزب نازی در آلمان، گشتاپو به چند دلیل یهودی، روزنامهنگار، سوسیالیست و طنزپرداز بودن (که البته هر یک از این ویژگی ها به خودی خود برای مرگ یا تبعید کافی بود!)، تابعیت آلمانی او را لغو و به سوئد تبعید کرد. توخولسکی قبل از آن که شاهد جنگ جهانی دوم باشد، در نیمهٔ دههٔ چهارم قرن بیستم، بر اثر خوردن مقداری زیادی داروی ورونال در بیمارستانی در سوئد مرد. برخی معتقد هستند که او خودکشی کرده است. خاکستر کورت توخولسکی در زیر درخت بلوطی در قبرستان ماری فرد در سوئد دفن شده است. این قبرستان همان گورستانی است که در رمان قصر گریپشهولم توخولسکی توصیف شده است.
به افتخار توخولسکی انجمن قلم سوئد بورس تحصیلیای در قالب جایزهای هر سال طی مراسمی اهدا میکند. این جایزه به نویسنده یا ناشری اهدا میشود که برای نوشتههایش مورد خشونت قرار گرفته باشد یا تهدید شده باشد و یا به زندان محکوم شده باشد.
در زبان فارسی کتابهایی که از این نویسنده ترجمه شده اند:
بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن، ترجمه محمد حسین عضدانلو
خرده فرمایشهای جناب پتر پانتز، علی عبداللهی
قصر گریپسهُلم، ترجمه: محمدرضا قلیچ خانی، نشرافراز
بخش هایی از کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن :
تجلیل از یه نفر که تو جنگ کشته شده، یعنی به کشتن دادن سه نفر دیگه تو جنگ بعدی
اما واقعیت این است که برخی از کتاب ها را نمی توان نامی برایشان انتخاب کرد. منجمله کتاب این هفته.
آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد: یکی برای وقتی که حالش روبه راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه.
هر بخش از این کتاب درباره نکته یی که آدم بتونه واقعیت ها رو بیشتر درک کنه. دونستن واقعیت ها مگه نصف راه حل نیست؟ اصلاً مگه میشه برای همه بشریت یه نسخه پیچید؟
نذار ابهت هیچ آدم خبره ای تو رو بگیره .
اون بهت می گه که : دوست عزیز، من بیست ساله که این کارمه!
آدم ممکنه کاری رو بیست سال تموم هم غلط انجام بده !
از بالا که نگاه کنی تقریباً این طوری به نظر میاد که:
همه دور هم می چرخن و پی چیزی می گردن!
این کتاب 92 صفحه ای شامل 22 داستان کوتاه با طنز گزنده ای است که خواندن را بسیار جذاب می کند.
کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن در مورد اتفاقهایی هست که انسانها به صورت روزمره با آنها در ارتباط هستند و یا از اخبار رسانه ها در جریان آنها قرار میگیرند. اما توخولسکی از زاویه دید دیگری به جز رسانه ها به اتفاقات نگاه می کند. نه اینکه سعی در متفاوت دیدن داشته باشد، که تنها به واقعیت اتفاقات و آدمها نگاه می کند. هر چیز را آنطور که واقعاً هست نشان می دهد نه آنطور که رسانه ها و ارباب قدرت از زاویه دید دلخواه خود نشان می دهند.