ارتباط دوپامین و لذت در انسان
همه ما فکر میکنیم که اگر دلمان چیزی بخواهد یعنی با قلبمان آن را دوست داریم. ولی امروزه نظر دانشمندان چیز دیگری است و این کشش قلبی را به رویکردهای متفاوتتری مرتبط میدانند.
سرآغاز داستان، آزمایشی شرمآور
به گزارش رسانه هدهد کانادا، همه این اتفاقات و برداشتها از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. در آن زمان، آزمایشی شرمآور روی بیماری به نام «۱۹ب» انجام شد. او فرد همجنسگرایی بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت. وقتی ارتش متوجه تمایلات همجنسگرایانه «۱۹ب» شد، او را اخراج کرد.
روانپزشک او، رابرت هیث برای درمان این تمایلات به قسمتهایی از مغز «۱۹ب» که در آن زمان به عنوان مرکز لذت مغز شناخته شده بود، الکترود متصل میکرد. روشن کردن این الکترودها دست بیمار بود و او میتوانست در هر جلسه بیشتر از هزار بار آنها را با یک دکمه روشن کند.
طبق اظهارات استاد روانشناسی زیستی و علوم اعصاب دانشگاه میشیگان، کنت بریج، این اقدام باعث میشد بیمار از نظر جنسی کاملا برانگیخته شود. در ادامه روند، بیمار نیاز شدیدی به خودارضایی پیدا میکرد و در این شرایط هم به مردان و هم به زنان تمایل جنسی نشان میداد. او به محض خاموش شدن الکترودها شدیدا اعتراض میکرد.
در این میان، روانپزشک او به نکته عجیبی پی برد. او دریافت که وقتی از «۱۹ب» درخواست میکرد تا احساس خود را درباره لحظاتی که الکترودها روشن است ابراز کند، هیچ ابراز لذتی از او دریافت نمیکرد. برای مثال «۱۹ب» هیچوقت به او نگفت که این یک حس خارق العاده است. اگر این حس برای او سرشار از لذت نبود، پس چرا دائما آنها را روشن میکرد و به محض خاموش شدن آنها معترض میشد؟
به گفته کنت بریج، تناقض اصلی اینجاست که بیمار از روشن بودن الکترودها لذت نمیبرد اما اصرار داشت تا آنها همیشه روشن باشند. پاسخ این معما چیست؟ روانشناسان و دانشمندان علوم اعصاب معتقد بودند که خواستن همان دوست داشتن است. این دو کلمه، کلههایی هستند که برای توصیف یک پدیده استفاده میشوند. مثلا اگر من صبحها نیاز به نوشیدن قهوه دارم، پس یقینا آن را دوست دارم.
اما فرض دیگری هم در ذهن دانشمندان وجود داشت. بسیاری از آنها فکر میکردند که هورمون دوپامین توسط سیستمی در مغز ترشح میشود که حس دوست داشتن و خواستن را در فرد ایجاد میکند. آنها شواهد و مدارک مستندی هم در دست داشتند که برای لذت بردن از یک چیز، دوپامین باید ترشح شود.
از جاندارانی که همچون انسان از خوردنیهای شیرین لذت میبرند، موشهای صحرایی هستند. اما وقتی در آزمایشات دوپامین از سیستم مغزی آنها حذف شد، آنها دیگر تمایلی به خوردن خوراکیهای شیرین نشان ندادند. به همین دلیل فرضیه دیگری ایجاد شد که شاید با حذف دوپامین، لذت نیز حذف میشود. اما آیا واقعا اینطور است؟
چندی بعد، بریج روش دیگری برای کشف ارتباط دوپامین و لذت پیدا کرد
او بعد از حذف دوپامین از مغز موشها، خوراکیهای شیرین را به آنها داد تا بخورند و در کمال تعجب، موشها همچنان از خوردن این خوراکیها لذت میبردند. یعنی این لذت در حالی برای آنها ایجاد شد که هورمون دوپامین در مغزشان ترشح نمیشد.
او در آزمایش دیگری، دوپامین مغز موشها را افزایش داد. در نتیجه موشها غذای بیشتری خوردند. اما علاقه آنها به ظاهر، نسبت به غذا افزایش نیافت. آنها این مسئله را از حالت چهره موشها متوجه شدند. موشهای صحرایی نیز همچون انسانها حالات مختلفی بر چهره خود دارند. به عنوان مثال اگر از خوردن یک خوراکی لذت ببرند، لبهای خود را میلیسند. ولی بعد از خوردن مواد تلخ مزه، دهانشان را باز میکنند و سرشان را به دو طرف تکان میدهند.
پس علت این پدیده چه بود؟ کنت بریج فرضیه در ذهن داشت که باور آن حتی برای خود او نیز سخت بود. او گفت که شاید مرکز خواستن و دوست داشتن در مغز متفاوت باشد. ممکن است دوپامین صرفا به خواستن ربط پیدا کند و هیچ ارتباطی با دوست داشتن نداشته باشد.
نظریه ارتباط دوپامین و لذت جامعه علمی را تا سالها به خود درگیر کرد. آنها تا مدتها درباره این فرضیه بحث میکردند. اما امروزه این تئوری مورد تایید همگان است.
دوپامین هورمونی است که باعث افزایش وسوسه میشود
بنابراین شما وقتی صبحها به یاد قهوه میافتید، دوپامین شما را برای قهوه سخت تشویق میکند. به وقت گرسنگی، دوپامین است که وسوسه خوردن غذا را در شما دو چندان میکند. برای سیگار کشیدن نیز همینطور است.
شواهد جذاب و هیجان انگیزی نشان میدهد که دوپامین به خواستن مرتبط است، نه دوست داشتن. این شواهد نیز از آزمایشات انجام شده بر موش صحرایی به دست آمده است. بریج برای دستیابی به این واقعیت، آزمایش دیگری بر این جانداران انجام داد و یک میله فلزی کوتاه به قفس موشها وصل کرد. لمس این میله باعث ایجاد یک شوک الکتریکی خفیف در موشها میشد. این موشها بعد از اینکه یکی دو بار این میله را لمس کردند، دریافتند که باید از آن دوری کنند. سپس بریج سیستم ترشح دوپامین مغز موشها را فعال کرد. در نتیجه آنها باز هم به لمس میله جذب شدند. یعنی پس از شناسایی و لمس میله، باز هم دچار شوک میشدند اما هر چند دقیقه یک بار، مجددا میله را لمس میکرند.
دلایل اعتیاد و عادت بسیاری از افراد به برخی مواد غذایی مثل قهوه نیز همینطور است. مثلا ما نوشیدن قهوه در صبحگاه را دوست داریم و آن را میخواهیم. همین قهوه را هنگام عصر نیز میخواهیم اما طعم تلخ آن را دوست نداریم (میخواهیم اما دوستش نداریم).
خواستن از دوست داشتن بنیادیتر است
کنت بریج با این یافتههای خود تحول عظیمی در درک علم از انگیزه و میل آدمی به چیزهای مختلف ایجاد کرد. او معتقد است که «خواستن از دوست داشتن بنیادیتر است». حفظ ذخایر ژنتیکی ما ارتباطی به غذا و سکس، دوست داشتن آنها ندارد. ما تنها میخواهیم با کسی سکس داشته باشیم یا چیزی بخوریم.
اهمیت این یافتهها در مورد ارتباط دوپامین و لذت هنگام بررسی مسئله اعتیاد بیشتر مشخص میشود. اعتیاد به هر مادهای، مثل مواد مخدر، الکل، قمار و… به وضوح مسئله خواستن و دوست داشتن را از هم تفکیک میکند. سیستم دوپامین میداند که دیدن دستگاه قهوهساز و نشانههایی از این قبیل پاداش دارد. همین سیستم در یک فرد معتاد، طی یک ساز و کاری که هنوز به درستی مشخص نشده، در فرد معتاد بیش از حد تحریک میشود. خواستن او هرگز از بین نرفته و با دیدن برخی نشانهها مجددا تحریک میشود. کسانی که به مواد مخدر اعتیاد دارند با چیزهای سادهای که آنها را به یاد مواد مخدر اندازد، میل شدیدی به مصرف آن پیدا میکنند. این محرک حتی میتواند بیکاری و ایستادن در گوشه یک خیابان باشد.
این حس خواستن به سختی قطع میشود و شاید هم هرگز قطع نشود. همین مسئله باعث میشود که افراد معتاد چندین بار مواد را ترک کنند و دوباره به آن کشش پیدا کنند. اکثر آنها معترف شدهاند که بعد از مدتی کشیدن مواد لذتی برای آنها نداشته اما تمایل شدید آنها همچنان وجود داشته است.
در موشهای صحرایی هم حساسیت سیستم ترشح دوپامین ممکن است در نیمی از عمر موش زمان بخواهد. دانشمندان امروزه در تلاش هستند تا راهی پیدا کنند تا این روند، چه در انسان و چه در جانداران، معکوس شوند و حساسیتهای افراد از بین برود.
اما نتایج آزمایشات بیمار «۱۹ب» چه شد؟ او نیز دائما الکترودها (یا اصطلاحا مولدهای لذت) را روشن میکرد ولی لذتی نمیبرد. روانپزشک او در آن زمان فکر میکرد ممکن است بیمارش در بیان احساس خود ناتوان است. اما اکنون پاسخ قانع کنندهای برای این شرایط پیدا شده است. به احتمال قوی، او از فشار دادن دکمه و حسی که در او ایجاد شده بود حقیقتا لذتی نمیبرد و این کار را بر اثر یک حس اجبار دائما تکرار میکرد.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید