امروز، ۲۵ نوامبر «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» است. روزی که جهانیان سعی میکنند قدمی برای رفع خشونتهای روز افزون علیه زنان بردارند.
پیشینه نامگذاری روز مبارزه با خشونت علیه زنان
در روز ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن، با نام «خواهران میرابل»، پس از ماهها شکنجه، به جرم فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند.
۲۱ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۸۱، در همایشی با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب در بوگوتا – پایتخت کلمبیا، پیشنهاد نامگذاری روز قتل خواهران میرابل به نام روز مبارزه با خشونت علیه زنان مطرح شد.
هدف از این پیشنهاد ادای احترام به تلاش و جسارت این خواهران و سوق دادن افکار عمومی به سوی نهی خشونت علیه زنان بود.
در نهایت سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ روز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.
روزی چند زن در جهان به قتل میرسند؟
از هر ۱۰ زن، ۳ نفر در طول زندگی خشونت خانگی را تجربه میکند. همچنین تخمین زده میشود که ۱۳٫۵ درصد از قتلها در سراسر جهان مربوط به شرکای صمیمی زنان باشد. در ۴۰ درصد از قتلهایی که مقتول زن است، شریک عاطفی یا اعضای خانواده مسئول قتل هستند. در حالی که این نسبت برای مردان ۶ درصد است.
هر سال تقریبا ۶۶ هزار زن در سراسر جهان با خشونت کشته میشوند. این رقم حدود ۱۷ درصد از کل قربانیان قتل عمدی را تشکیل میدهد.
در سال ۲۰۱۷ حدود ۸۷ هزار زن و دختر در سراسر جهان کشته شدند. این بدان معناست که روزانه ۱۳۷ زن در جهان کشته میشوند.
پیشینه اصطلاح زن کشی
زن کشی اتفاق جدید و مدرنی نیست. بلکه از قدیم الایام وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد. دلیل این مدعا وجود شواهدی مبنی بر سوزاندن زنان توسط جادوگران و یا زنده به گور کردن نوزاد دختر در عربستان عصر جاهلیت است.
برای این قتلها تا زمانی که «کارول اورلاک» کلمه زن کشی را اختراع کرد، نامی وجود نداشت. این کلمه تا همین اواخر حتی در بسیاری از متون علمی وجود نداشت.
زن کشی را میتوان با استفاده از شدت خشونت، مانند دسترسی و تهدید با سلاح گرم، رابطه جنسی اجباری، تهدید به قتل و خفه کردن شناسایی کرد. رایجترین شکل زن کشی در جهان، آن چیزی است که توسط شریک جنسی یک زن انجام میشود. این نوع قتل دست کم ۳۵ درصد از کل قتل زنان در جهان را تشکیل میدهد.
مناطق مختلف جهان زن کشی را بهطور متفاوت تجربه میکنند. به عنوان مثال، خاورمیانه و جنوب آسیا دارای نرخهای بالاتری از قتل ناموسی هستند: قتل زنان توسط خانوادهشان به دلیل تجاوز جنسی یا رفتاری واقعی یا فرضی مانند زنا، آمیزش جنسی یا حتی زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
وضعیت زن کشی در ایران
بررسیها نشان میدهد که طی سه ماهه نخست سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ دست کم ۸۵ زن و دختر توسط شوهر، پدر، برادر و… که جزو مردان نزدیک به آنها بوده، کشته شدهاند. طبق این بررسی در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۱ دستکم ۲۲ زن و دختر، در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۲ دستکم ۲۸ زن و دختر و در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۳ نیز دستکم ۳۵ زن و دختر در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیدهاند.
همچنین با استناد به اخبار منتشر شده در رسانهها در ۶ ماه نخست امسال دستکم ۷۸ زن و دختر توسط مردان نزدیک به آنها کشته شدهاند.
این زنان و دختران در شهرهای مختلف ازجمله «تهران، ایلام، نیکشهر، اراک، اندیمشک، بمپور، بناب، مرند، سلماس، چناران، فسا، یاسوج، سیاهکل، زنجان، سیب و سوران، شیراز، بندرعباس، بیضا، خرمآباد، سنندج، مانه، آبادان، کرج، قم، میاندوآب، ایرانشهر، تالش، قزوین، سنگر، سبزوار، مشهد، بهشهر، تبریز، دهلران، بوشهر، جویبار، سمنان، الشتر، اهواز، بردسکن، خمین و فلاورجان» به قتل رسیدهاند. این گزارش نشان میدهد در اکثر شهرهای کشور زن کشی اتفاق افتاده و مربوط به شهر یا استان خاصی نمیشود.
تهران صدرنشین زن کشی در ایران
در این میان طی سه ماهه نخست سال ۱۴۰۳ بیشترین تعداد زن کشی در شهرهای «ارومیه، تالش، تبریز، مشهد، ایرانشهر و تهران» رخ داده که «تهران با ۵ مورد زن کشی» در صدر این آمار بوده است.
قتل دو زن توسط شوهر وکیل در تهران
اخیرا نیز دو زن به فاصله کمی در مناطق بالای شهر تهران توسط همسرانشان که اتفاقا وکیل بودند به طورز دردناکی کشته شدند.
یک دختر ۱۶ساله نیز به فاصله یک ماه قبل از آنها بدلایل ناموسی به ضرب گلوله توسط پدرش به قتل رسیده است.
دلایلی افزایش زن کشی در خانوادههای ایرانی
ما در وضعیتی هستیم که جامعه تبدار است. در نتیجه حتی هر حرکت اقتصادی موجب بروز فشار اجتماعی و روانی به خانوادهها میشود. در این شرایط بیشتر مردان به خود اجازه میدهند فشار روانی خود را از جامعه روی خانواده و بخصوص زنان تخلیه کنند.
علاوه بر این به طور سنتی خشونت علیه زنان در ایران یک امر نهادینه شده و تا حدی پذیرفته شده است. به این معنا که بدرفتاری مردان با زنان در جامعه ایرانی تعجبآور نیست.
دلیل دیگر این موضوع عدم حمایت قانون است. در واقع ما در این زمینه دچار خلأ قانون هستیم. همین موضوع بر افزایش موارد زن کشی خانوادگی در ایران افزوده بعنوان مثال در ماجرای قتل رومینا توسط پدرش، زمانی که از این پدر سوال میشود چرا دختر خودت را کشتی نه پسری که با او در ارتباط بوده وی مانند یک حقوقدان پاسخ داده است: «اگر پسر را میکشتم قصاص میشدم و این حاکی از آن است که قانون ایران در زمینه قتل زن توسط پدر خلأ دارد.» در مورد مردان دیگر مانند همسر، زمانی فرد را قصاص میکنند که قرار باشد توسط خانواده زن نصف دیه داده شود.
آیا راهی برای کاهش نرخ زن کشی وجود دارد؟
راه حل زن کشی در جهان معاصر وضع قوانین و سیاستهای پیشگیری از جرم با هدف خشونت خانگی و خانوادگی است.
کشورهای سراسر جهان باید وضعیت زنان را در کشورهای خود توسعه داده و قوانینی در مورد برابری جنسیتی ایجاد کنند.
قاتل زنجیرهای زنان بومی وینیپگ به حبس ابد محکوم شد
منبع: بیتوته