وب سایت cineFOCUS (وب سایتی در زمینه سینما) گفتگوی بسیار جذابی را با عبدالرضا کاهانی کارگردان سرشناس ایرانی به قلم ماریا آدرنو انجام داده است که در زیر این گفتگو را برای شما بازنشر می کنیم:
چند هفته پیش این افتخار را داشتم که فیلم ارادتمند (به زبان پارسی و همراه با زیرنویس آلمانی) را تماشا کنم، همچنین توانستم کارگردان فیلم، عبدالرضا کاهانی رو رو ملاقات کنم. او اهل نیشابور، ایران است و در حال حاضر ساکن پاریس، فرانسه. این مصاحبه بعد از ملاقات ما در کارلسروهه،آلمان انجام شده و علاوه بر سوالات حاوی نظرات شخصی من هم هست که در مجموع مباحث در ده مورد جمع بندی شده است
اکران
فیلم ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا اثر عبدالرضا کاهانی در تاریخ بیست و هفتم ماه می در سینما کینماتک شهر کارلسروهه اکران شد. اگرچه دو سال از ساخت این فیلم میگذرد آین اولین بار بود که این اثر برای نمایش عمومی به روی پردهی نقره ای رفت . آیا این اولین بار بود که شما سعی در اکران عمومی این فیلم کردید؟ و اگر نه چرا و چگونه؟ چه احساسی در این رابطه دارید؟
من بارها برای اکران فیلم تلاش کردهام و موفق نشدهام. در کالسروهه و چند شهر دیگر آلمان هم نمایش ویژه داشتیم و نمایش ویژه با اکران فرق دارد. البته قرار است فیلم به شکل گسترده در آلمان نیز اکران شود و نمایشهای ویژه آغازی است برای اکران فیلم. دو سال و نیم از ساخت فیلم (ارادتمند) میگذرد و مجوز فیلم نه تنها برای نمایش در ایران که برای نمایش در هر نقطه از جهان صادر نشده است. این اولین فیلم من نیست که مجوز نمایش خارجی و فستیوالی آن صادر نمیشود. پیش از این هم سابقه داشته که فیلمهایم با ممنوعیت نمایش در فستیوالها و اکرانهای جهانی مواجه شود و این ظاهراً قانونی است که وزارت فرهنگ ایران به طور اختصاصی برای من وضع کرده چون فقط فیلمهای من را برای نمایشهای خارجی ممنوع میکند.
من ده تا فیلم ساختهام. سه فیلم اولم اجازه داشت در خارج نمایش داده شود و یک کدام از آنها با سانسور در ایران نمایش داده شد. بعد از آن و زمانیکه جایزهام را در فستیوال کارلوویواری (جمهوری چک) به مردم ایران و مبارزهی آنها برای آزادی تقدیم کردم، بیشتر فیلمهایم مجوز نمایش در خارج را دریافت نکرد و در ایران هم به زحمت و با سانسور زیاد نمایش داده شد و بعضی از آنها حتی در ایران هم نمایش داده نشد. پس از آن و بدون اینکه به من اعلام شود، دولتها سعی کردند جلوی رشد من را بگیرند. من فیلمساز محبوب دولتها نبودم و فیلمهای خودم را میساختم. آخرین فیلمی که از من در مجامع جهانی نمایش داده شد، فیلم سوم من (بیست) است و پس از آن ارتباط من با جهان سینما از بین رفت. تا اینکه مجوز فیلمسازی به من داده نشد و فیلمسازی در خارج از ایران را انتخاب کردم. در حال حاضر پخشکنندهای فرانسوی (بلوبرد) حقوق پخش فیلمهای من را بر عهده گرفته است و مشغول اکران بینالمللی آنهاست. فیلم (استراحت مطلق) در فرانسه اکران شده و قرار است فیلمهای دیگرم نیز به مرور اکران شود.
من نمیتوانم و اجازه ندارم فیلمهایم را پخش کنم. دو بار این کار را پنهانی کردهام و جریمه شدهام. آلمانیها هم برای نمایشهای ویژه، فیلم (ارادتمند) را از پخشکنندهی فرانسوی گرفتهاند و من تصمیم گیرنده نبودهام. البته بسیار خوشحالم فیلمهایم پس از چندین سال و با کمک پخشکنندهاش فرانسوی در جاهای مختلف از جمله آلمان نمایش داده میشود. این نمایشها باعث میشود دوری اجباری من از مجامع بینالمللی اندکی جبران شود. تماشاگران فیلمهایم در خارج از ایران تعجب میکنند که چرا این فیلمها تا به حال نمایش داده نشده و من سعی در جبران گذشته دارم در حالیکه با معرفی دوبارهی خودم به جهان سینما، امیدوار به آینده و فیلمهای بعدی هستم. من گذشته از دست رفته را زنده خواهم کرد و همچنان فیلمهای خودم را با مبارزه خواهم ساخت و در این راه از کمکهای پخشکننده (بلوبرد) بسیار سپاسگزارم
ماشین ها
صحنه آغازین “ارادتمند” در داخل اتومبیل است, داستان فیلم روایتگر زندگی سه دختر است که به طور خاص با اتومبیل در شهر در حال گردش هستند و در انتها به طور متقارنی سکانس پایانی در اتومبیل شکل میگیره. با نگاهی گذرا به آثر شما و در کل سینمای ایران, به نظر میرسه که اتومبیل ها نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره ایرانی ها بازی می کنند. این نقش به قدری پر رنگ است که بسیاری از سکانس ها یا در فیلم ها در اتومبیل ها اتفاق میوفتد و یا از اتومبیل به عنوان دریچه ای برای نمایش محیط اطراف استفاده میشود. آیا همه اینها اتفاقی است ویا این مساله به طور کامل آگاهانه است؟ در این صورت آیا این امر به منظور واقعیت بخشیدن به اثر صورت میگیرد؟ دوما اتومبیل میتواند به عنوان یک محیط تنگ و محصور همراه با یک احساس کاملا منفی تلقی شود، اما به طور تضاد گونه ای در فیلم شما دیده میشه که اتومبیل یک محیط آزاد و دارای امنیت بیشتر نسبت به محیط بیرون است به طوری که شخصیت های اصلی به طور آزادگونه ای در داخل ماشین بلند حرف میزنن، میخندن، با صدای بلند موسیقی گوشش میکنن، مینوشن و حتی سیگار میکشن. آیا موافق هستید؟ و نظر شخصی شما در این رابطه چی هست؟
اتومبیل برای ایرانیها مثل خانه است. آنها در اتوموبیل آزادی نسبی دارند. برای همین مردم ایران عاشق اتومبیل هستند. در ایران زندگی واقعی در اتوموبیلها و بیشتر در خانهها و محیطهای بسته و کوچکتر است. زندگی واقعی در اجتماع کمتر دیده میشود. بیشتر آدمها دنبال جایی هستند که کسی با آنها کاری نداشته باشد تا آزادانه هر کاری دوست دارند انجام دهند. در ایران خبری از کارناوال و جشنهای گروهی نیست. شادی در پستوها شکل میگیرد
تلفن همراه
نه تنها اتومبیل ها بلکه تلفن همراه هم حضور پررنگی در “ارادتمند” دارد. هر سه شخصیت اصلی یعنی نازنین بهاره و تینا از تلفن همراه نه تنها برای برقراری ارتباط بلکه برای سرگرمی و تفریح و حتی برای ثبت لحظات روزمره زندگی در شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. همچنین در فیلم دیده میشه که این سه نفر مشغولیت دیگری هم جز تلفن همراه ندارند. به نظر شما تا چه اندازه تلفن همراه در زندگی شخصیت های اصلی به عنوان ابزاری برای فرار، تغییر، فیلترینگ و یا جعل واقعیت استفاده میشود؟ آیا به نظر شما تلفن همراه به طور خاص معنای خاص یا اثر اعتیادآوری در زندگی نسل جوان ایران دارد؟ واگر بله، به باور شما ریشه های این امر چیست؟
در همه جای جهان تلفن معنای گذشتهی خود را از دست داده است. در ایران بیشتر. ایرانیها به دلیل اینکه تفریح کمتری نسبت به سایر مردمان جهان دارند، از هر وسیلهای استفادهی دوچندان میکنند. تلفن همراه این امکان را میدهد که مردم تفریح کنند و شاد باشند. همهی زندگی مردم در تلفن همراه است. تمام اطلاعات خصوصی و عمومی آنها. تلفن وسیلهی جذابی است که مردمان بیکار را کارگردان و بازیگر کرده است و این خیلی خوب است. الان مردم فیلم میسازند با تلفن همراه و بازی میکنند و هزاران کار دیگر از جمله کاسبی و … کلا تلفنهای همراه و اینترنت، جامعهای ایران را تغییر داده و با سرعت زیاد باز هم تغییر خواهد داد و کسی نمیتواند اینترنت را از مردم بگیرد. مردم در تلفنهایشان جامعه واقعی ایران را میبینند و واقعیت بدون سانسور چیزی است که مردم ایران تشنهی دیدن آن هستند. برای مردم ایران تلفن همراه بهترین جا برای پیدا کردن حقایق است. مردم بدون تلفنهایشان ناقص هستند و مدام باید واقعیتها را در آن جستجو کنند. آنها از رسانههای رسمی مثل تلویزیون واقعیت را کشف نمیکنند. بنابراین تلفن همراه جزئی از بدن آدمها شده و همه معتاد آن هستند
فلرت یا به عبارتی لاس زدن
نازنین بهاره و تینا زندگی پیچیده ای دارند. حالتی از نارضایتی، ناراحتی و بی حوصلگی در وضعیت زندگی آنها دیده میشه چون آنها نه تحصیل میکنن و نه احتیاجی به کار کردن دارن. زنگی آن ها خلاصه میشه تنها در تفریح کردن. آما آیا به نظر شما لحظاتی در فیلم وجود داره که در آن آنها واقعا شاد باشن؟ این احساس لذت به چه سطحی محدود میشه؟ برای مثال در “ارادتمند” دیده میشه که هر سه دختر همواره و به صورت موازی در حال لاس زدن با مرد های مختلف و رفتن در مهمانی های مختلف در ویلاهای مختلف هستند به طوری که این کار برای آنها جنبه بازی و تفریح دارد و از اینکه توجه مردها رو جلب کنن لذت میبرن. اما از طرف دیگر به نظر میاد که همه اینها تنها راهی برای گذراندن وقت است که در این صورت هم همچنان یک زندگی کاملا خالی هست. همچنین این ایده به بیننده القا میشه که تمام این ارتباطات و کنش ها جک هایی مصنوعی هستند چون روابط هیچگاه جنبه فیزیکی و یا احساسی به خود نمیگیرد. آگر مراحل بعدی و جدی تری از روابط در فیلم دیده نمشه به دلیل سطحی بودن این روابط هست و یا وجود محدودیت های سینمای ایران در رابطه با نمایش چنین صحنه هایی؟
نازنین، بهاره و تینا مصنوعی زندگی میکنند. خندههای مصنوعی دارند. خوشحالی مصنوعی. آنها در جامعهای زندگی میکنند که میبینند خیلی از آدمها یک شبه پولدار میشوند و حاضر نیستند به شکل طبیعی و برای حقوق اندک کار کنند. وقتی روابط اقتصادی در جامعه فاسد باشد این دخترها هم حق دارند راههای دیگری برای پولدار شدن انتخاب کنند. آنها مدام در حال نقش بازی کردن هستند و هرگز واقعیتشان نمایش داده نمیشود. حتی از بازیگران خواستهام ادا در بیاورند که واقعیت این تیپ از دخترها بهتر در فیلم دیده شود؛ در حالیکه ادا درآوردن با واقعیت در تضاد است. همه چیز فیلم تصنعی است
مردها
در “ارادتمند” توجه روی دنیای زنانه هست. به نظرتون این فیلم چه حالتی پیدا میکرد اگر شخصیت های اصلی اون مردان میبودند؟ چه مقدار تفاوت بین دنیای مردان و زنان فکر میکنید وجود میداشت؟ آیا فکر میکنید جنسیت مونث شخصیت های اصلی موجب بیشتر شدن سانسور ها و سختگیری ها نسبت به این اثر شده؟ و در کل فکر میکنید تبعیض جنسیتی حتی در زمینه سانسور هم اعمال میشه؟
کار کردن برای زنان در سینمای ایران سختتر است به دلیل سانسور. آنها آزاد نیستند هر کاری انجام دهند. طبیعی بود که اگر سوژه فیلم من در مورد پسرها بود برخورد وزارت فرهنگ با فیلم برخورد بهتری میبود اما داستان من دربارهی دخترهاست. من در سالهای اخیر دخترهای زیادی را میبینم که زیبا هستند، لباس خوب دارند، اتوموبیل و… اما وقتی از آنها میپرسم شغلتان چیست اغلب بیکارند. این برای من مسأله شده بود و ترجیح دادم فیلمش را بسازم
احساسات
در طول کنفرانس قبل و بعد نمایش “ارادتمند” در شهر کارلسروهه، شما بیان کردید که قصد آموزش دادن مفاهیم به بیننده رو ندارید و صرفا قصد بیان احساسات رو دارید به گونه ای که مخاطب بتواند آنها رو لمس کند. آیا این درست خواهد بود که ادعا کنیم شما یک رویکرد احساسی به سینما دارید؟ آگر بله این رویکرد و فلسفه کاری رو چطور در سینماتون و در ارادتمند اعمال کردید؟
من فیلسوف نیستم و ادعا نمیکنم از تماشاگران فیلمهایم بیشتر میدانم. در میان تماشاگران حتما آدمهایی هستند که سواد بیشتری از من دارند. بنابراین هیچوقت نمیخواهم به آدمهایی که از خودم بیشتر میدانند چیزی بیاموزم و پیام اخلاقی بدهم. این وظیفهی من نیست. به نظرم فیلم یک احساس است. من در مورد یک مسأله احساسم را با تماشاگر در میان میگذارم و سعی میکنم در مورد شخصیت کاراکترها قضاوت نکنم. وقتی فیلم میسازم یا سناریو مینویسم از سالن به پرده نگاه میکنم مانند تماشاگر هستم و در کنار او. هیچوقت از پرده نمایش به سالن نگاه نمیکنم. بزرگی فیلمها را در نگفتنها میدانم و به نظرم تماشاگران هم برخورد متواضعانهی فیلمساز با آنها را درک میکند و دوست دارد. زمان آموزش از طریق فیلم به پایان رسیده است. ما باید جور دیگری فیلم بسازیم نه مثل دهههای گذشته. مردم حالا انتظار دیگری دارند و از نصیحت فرار میکنند و حق هم دارند چون اطلاعاتشان نسبت به قدیمیها بیشتر است. من در کنار تماشاگران هستم نه مقابل آنها و این نکتهی مهم را در تمام طول ساخت و نگارش فیلم در ذهن دارم و سعی میکنم رعایت کنم
موسیقی
با در نظر گرفتن ایده سینمای احساسی، موسیقی میتواند یک نقش مهم رو در اثر داشته باشد.در “ارادتمند” به طور خاص این اثر بسیار پررنگ است. به طور مداوم موسیقی در قیلم شنیده میشه و انواع مخلتفی از موسیقی سنتی، مدرن و حتی موسیقی خارجی به طور مخلوط در اثر توسط شما استفاده شده. اینطور احساس میشه که موسیقی یک بخش اصلی از فیلم هست بخصوص در سکانس هایی که در اتومبیل هستیم جایی که موسیقی خیلی بلند میشه و خیلی نزدیک به احساس شخصیت های اصلی. با این قطعات چه چیزی رو میخواهید بیان کنید ؟ همچنین چطور این آثار رو انتخاب کردید؟ و آیا خودتون شخصا این قطعات رو انتخاب کردید؟
من در فیلمهایم کمتر از موسیقی استفاده میکنم. موسیقی محبوب من صداهای محیط است و صداهای محیط دختران فیلم (ارادتمند) ترانههایی است که دوست دارند. این ترانهها انتخاب کاراکترهای فیلم است. سعی کردم جهان آنها را درک کنم و به موسیقی مورد علاقهشان نزدیک شوم. من عاشق افکتهای طبیعی زندگی هستم و گاه ساعتها به آنها گوش میکنم
مستند
اگرچه منظور اصلی شما از ساخت فیلم آموزش نیست، اما باید گفت که “ارادتمند” میتواند به عنوان تقریبا یک اثر مستند گونه هم تلقی شود به این علت که فیلم منظره ی بخشی از زندگی معاصر ایرانی ها به صورت واقع گرایانه ای به تصویر میکشد مخصوصا که به لحاظ اجتماعی و سیاسی در برهه ی حساسی از زمان قرار داریم جایی که ایران در مرکز توجهات قرار دارد. آیا با این عقیده نسبت به اثرتون موافقید؟
موافقم. فیلم (ارادتمند) سندی از دختران یاغی حال حاضر ایران است و برای همین از منظر سانسورچیها قابل نمایش نیست. اگر فیلم دروغین میساختم مجوز میگرفتم. سانسورچیها عاشق دروغ هستند و من عاشق واقعیت. برای همین همیشه با هم مشکل داریم و تصمیم گرفتهام تا زمانیکه نتوانم فیلم بدون سانسور بسازم، در کشورم فعالیت سینمایی نکنم. اگر نقدی به فیلم (ارادتمند) داشته باشم، این است که میتوانستم فیلم واقعیتری بسازم اما خود سانسوری اجازه نداد و حالا که فیلم ممنوع شده خودم را سرزنش میکنم که ای کاش لااقل تمام آنچه که واقعیت دارد را نشان میدادم
موارد دیگر
در مقایسه با آثار مشهور مربوط به سینمای ایران در جهان> “ارادتمند” تصویر متفاوتی به مخاطب ارائه میکند. مخصوصا در مورد بانوان: در این اثر زنها همیشه مستاصل قربانی جامعه یا مظلوم نیستند. آن ها قوی و در عین حال شکننده، فعال و بعضا تنبل، در حال دسته پنجه نرم کردن با زندگی به دنبال سرگرمی و دوری از درد و رنج و سختی های زندگی هستن مثل هر انسان دیگری در دیگر جوامع. در پایان فیلم این سوال پیش میاد که ایران واقعی کدام است؟ اگر در کل ایران واقعی وجود دارد
ما مثل هر جای دیگری از جهان، زنان متفاوت از طبقات متفاوت داریم و قبول دارم که پرداختن به چنین زنانی در سینمای ایران کمتر اتفاق افتاده است که دلیل اصلی آن هم سانسور است. این زنها رفتار راحتی دارند و سانسور با زنان راحت در فیلمها برخورد میکند. تصویر زنان ایرانی در بیشتر فیلمها، زنان ناراحت و خسته است که کار خاصی نمیکنند. همهی این زنها در جامعهای ایران وجود دارند اما آنچه شما به عنوان تماشاگر خارجی دیدهاید، زنانی هستند که امکان به تصویر کشیدنشان به لحاظ عبور از سانسور ممکنتر است. زنان فیلم (ارادتمند) برای این در فیلمهای ایرانی کمتر دیده شدهاند چون ترس فیلمسازان از سانسور وجود دارد. حتما هم حق دارند چون من به این مدل از زنان پرداختم و نتیجه شد توقیف فیلم در همه جای جهان !!!!!!
آینده
برنامه های آینده شما چیست؟ آیا آثار دیگری در دست ساخت دارید؟ دیدگاه شما نسبت به آینده این اثر، سینمای ایران و مساله سانسور در سینمای ایران چیست؟
من کار خواهم کرد بدون سانسور. من در هر کجای جهان که باشم فیلم خواهم ساخت. چه زمانی که امکانات داشته باشم و چه زمانی که امکانات نداشته باشم. اما اگر نتوانم بدون سانسور فیلم بسازم، یک فریم هم نخواهم ساخت. برای همین فعلا در فرانسه هستم و چندین ایده برای فیلمسازی دارم. دوست دارم در لوکیشن ایران فیلم بسازم اما مجوز ندادنها و سانسور خستهام کرده است. من اصلا خسته نمیشوم اما در مورد سانسور خسته شدهام. اندازهی کافی در ده سال گذشته حذف شدهام که از فیلمسازی با سانسور متنفر شده باشم. با این حال زندهام و سر حال. زندگی را دوست دارم و جهان را و مردمانش برایم جالب هستند. من فیلمهای بهتری خواهم ساخت بدون سانسور و در هر نقطه از جهان از جمله کشور خودم ایران. فعلا تلاش دارم با کمک پخشکنندهی فرانسوی، غیبت چند سالهام در خارج از ایران را که به دلیل سانسور و عدم مجوز بهوجود آمده، برطرف کنم و پس از معرفی دوباره، فیلمهای جدیدم را نمایش خواهم داد. من کارهای زیادی کردهام اما کارهای بیشتری دارم و مرتب مشغول کار هستم
این مقاله نه تنها یک مقاله برای بررسی یک فیلم بلکه یک تلاش برای انتشار اطلاعاتی در رابطه با عبدالرضا کاهانی و آثارش در عصر پیچیده و جهان معاصر ماست. “ارادتمند” یک اثر هنری زیبا، یک تصویر و پرتره از زندگی معاصر و یک داستان واقع گرایانه است که هر فردی باید بتواند آزادانه این اثر رو تماشا کند
ماریا آدرنو
همکاری و ترجمه به فارسی: شاهین حسنی
مطالب مرتبط توصیه شده:
گزارش تصویری از کارگاه بازیگری عبدالرضا کاهانی در مونترال و تورنتو (بیشتر بدانید)
تقدیر نماینده پارلمان کانادا ، علی احساسی ، از عبدالرضا کاهانی (بیشتر بدانید)
گفتگویی با عبدالرضا کاهانی کارگردان سرشناس ایرانی و گزارشی از کارگاه بازیگری ایشان در مونترال (بیشتر بدانید)
عبدالرضا کاهانی کارگردان سرشناس ایرانی جهت فیلم جدید خود و انتخاب بازیگر به مونترال و تورنتو می آید (بیشتر بدانید)
اوفلی بو بازیگر فرانسوی خبر از بازی در فیلم جدید عبدالرضا کاهانی در کانادا داد، داستان زنی همانند هزاران زن دیگر در ایران (بیشتر بدانید)
عبدالرضا کاهانی – عبدالرضا کاهانی – عبدالرضا کاهانی – عبدالرضا کاهانی – عبدالرضا کاهانی – عبدالرضا کاهانی