یکی از برنامههای «دونالد ترامپ»، در دوره جدید مسئولیتش به عنوان «رئیسجمهور آمریکا» خرید جزیره گرینلند، قلمرو خودمختار دانمارک است. البته این اولین باری نیست که ترامپ در رابطه با تصاحب جزیره گرینلند دندان تیز کرده است. او در سال ۲۰۱۹ نیز چنین پیشنهادی را مطرح کرده بود که در آن زمان به سرعت از سوی دانمارک رد شد.
جزیره گرینلند کجاست؟
جزیره گرینلند بزرگترین و یکی از ثروتمندترین جزایر جهان است که در سرزمینهای اطراف قطب شمال یا شمالگان قرار دارد. از نظر جغرافیایی این جزیره بین اقیانوسهای منجمد شمالی و اطلس واقع شده است. همچنین این جزیره جزء خاک دانمارک بوده و خودمختار است.
حدود ۸۰ درصد جزیره گرینلند از یخ پوشیده شده که در برخی مناطق قطر این یخها به چهار کیلومتر میرسد.
مساحت گرینلند حدود دو میلیون و ۱۷۰ هزار کیلومتر مربع است، یعنی تقریباً ۱.۳ برابر مساحت ایران. با این حال، در این سرزمین پهناور تنها ۵۶ هزار نفر زندگی میکنند. به دلیل شرایط سخت آبوهوایی، بخش عظیمی از گرینلند غیرقابل سکونت است. ۹۰ درصد از جمعیت این منطقه را اسکیموهای قطب شمال، معروف به «اینوئیت»، تشکیل میدهند.
چرا جزیره گرینلند برای آمریکا اهمیت دارد؟
جزیره گرینلند اقتصاد پویایی ندارد و میتوان گفت نبودش به نفع دانمارک است. تصمیمات حکومت محلی، این جزیره نشان میدهد گرینلند برای دولت دانمارک فقط خرج تراشی دارد. همچنین ساکنینش با مشکلاتی مانند بیکاری دست به گریبان هستند.
این درحالی است که جزیره گرینلند دارای منابع طبیعی مانند: سنگ آهن، سرب، روی، ذغال سنگ و حتی طلا و الماس است. همچنین به اعتقاد برخی جغرافیدانان بر روی یکی از بزرگترین منابع باقیمانده نفت جهان قرار دارد.
براوردها نشان میدهد حدود ۲۲ درصد نفت و گاز جهان در قطب شمال قرار دارد. به همین دلیل، کنترل این منطقه یا تسلط بر بخشی از آن میتواند اثر قابل ملاحظهای بر قدرت بازیگران جهانی داشته باشد.
قطب شمال، میدان رقابت قدرتهای جهانی
حال این سوال پیش میآید چرا باید کسی مانند رئیسجمهور آمریکا به فکر خریدن جزیره گرینلند باشد؟ نگاهی به اسناد وزارت دفاع آمریکا نشان میدهد که دولتهای این کشور فارغ از گمانهزنیها در ارتباط با مسئله قطب شمال و تسلط بر منابع آن، نگرانیهای دیگری نیز دارند.
طبق گزارش اخیر وزارت دفاع به کنگره آمریکا، قطب شمال بهزودی به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد شد. در این رقابت، روسیه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود از امتیاز ویژهای برای افزایش نفوذ در این منطقه برخوردار است. در همین حال، چین نیز سرمایهگذاریهای چشمگیری را در گرینلند آغاز کرده است. با این وجود، حضور روسیه و سرمایهگذاریهای چین به معنای بسته شدن دست آمریکا در این منطقه نیست.
ایالات متحده، علاوه بر مالکیت آلاسکا که نقشی کلیدی در حضور این کشور در قطب شمال دارد، به دلیل روابط حسنه با کشورهای اسکاندیناوی و کانادا همواره تلاش کرده تا جزیره گرینلند را نیز تحت نفوذ خود درآورد. اهمیت استراتژیک گرینلند موجب شده تا تلاش کاخ سفید برای افزایش نفوذ یا حتی تسلط بر این جزیره سیاستی قابل پیشبینی باشد.
جالب اینجاست که دونالد ترامپ تنها رئیسجمهوری نیست که به خرید جزیره گرینلند و الحاق آن به ایالات متحده فکر کرده است؛ این ایده ریشهای دیرینه در سیاستهای واشنگتن دارد.
مشکلات زیست محیطی جزیره گرینلند
با توجه به آسیبهای قابلتوجه سه معدن قدیمی جزیره گرینلند به محیطزیست، بهویژه به آبهای اطراف جزیره، پارلمان گرینلند نگرانیهای زیادی در رابطه با اثرات استخراج معادن در این جزیره دارد.
بر همین اساس، در سال ۲۰۲۱ قانونی در گرینلند به تصویب رسید که میزان اورانیوم موجود در منابع استخراجشده را محدود میکند. این تصمیم به دلیل نگرانیهای زیستمحیطی اتخاذ شد، زیرا پسماندهای ناشی از استخراج معادن بیشترین تأثیر منفی را بر جانوران و ماهیان منطقه داشتهاند.
دانشمندان همچنین سطوح بالایی از فلزات سنگین را در موجوداتی نظیر عنکبوتها، گلسنگها، ماهیها و دوکفهایهای نزدیک معادن شناسایی کردهاند. این آلودگیها نه تنها زیستبوم منطقه را تحت تأثیر قرار داده بلکه به دلیل دمای پایین و شوری کم آبهای اطراف جزیره گرینلند، روند طبیعی بهبود محیطزیست نیز بهشدت کند شده است.
به همین دلیل، اثرات این آلودگیها حتی پس از گذشت ۵۰ سال همچنان قابلتشخیص است و نگرانیهای بلندمدتی را برای محیطزیست و جوامع محلی ایجاد کرده است.
مالکیت گرینلند با کیست؟
جزیره گرینلند سالها بهعنوان مستعمرهای تحت سلطه دانمارک قرار داشت. در جریان جنگ جهانی دوم، پس از اشغال دانمارک توسط آلمان، ایالات متحده کنترل این جزیره را به دست گرفت و آن را بهعنوان یک سرزمین «تحتالحمایه» معرفی کرد. با پایان جنگ، جزیره گرینلند بار دیگر به دانمارک بازگردانده شد و در سال ۱۹۵۳، این کشور گرینلند را به خاک خود ضمیمه کرد.
امروزه گرینلندیها از خودمختاری گستردهای برخوردارند. مدیریت تمامی امور، بهجز سیاست خارجی و مسائل نظامی، در اختیار خود آنهاست. بر اساس قانون اساسی دانمارک، اگر مردم جزیره گرینلند در رفراندومی خواستار استقلال شوند، دولت کپنهاگ موظف به پذیرش نتیجه خواهد بود.
با این حال، گرینلند همچنان از نظر مالی به دانمارک وابسته است و یارانههای سالانهای که کپنهاگ به این جزیره اختصاص میدهد، تا نیم میلیارد دلار میرسد. این کمکها نقش مهمی در پایداری اقتصادی گرینلند ایفا میکنند.
سابقه خرید سرزمینهای دیگر در آمریکا
البته این نخستین باری نیست که آمریکا برای خرید سرزمینهای دیگر تلاش میکند. تاریخ این کشور مملو از نمونههایی از خرید سرزمینهای استراتژیک است. بهعنوان مثال، در قرن نوزدهم، ایالات متحده بخش وسیعی از سرزمینهای آمریکای شمالی را تحت عنوان «خرید لوئیزیانا» از فرانسه به دست آورد. همچنین، ایالت کنونی آلاسکا نیز در سال ۱۸۶۷ از روسیه خریداری شد.
آمریکا حتی برای گسترش قلمرو خود بخشهایی از فلوریدا، کالیفرنیا و تگزاس را نیز از کشورهای اسپانیا و مکزیک خریداری کرده است. این اقدامات نشاندهنده سیاست دیرینه ایالات متحده در تلاش برای گسترش نفوذ و کنترل بر سرزمینهای استراتژیک بوده است.
راهکار قانونی تصاحب گرینلند توسط آمریکا چیست؟
آمریکا دیگر نمیتواند مانند دوران امپراتوریهای استعمارگر، بر اساس مکانیزمهای سنتی خرید و فروش سرزمینها عمل کند. امروزه حقوق بینالملل با تاکید بر حاکمیت ملی تمام کشورها، طرح چنین موضوعاتی را غیرمعمول و حتی توهینآمیز تلقی میکند.
با این حال، اگر چنین موضوعی مطرح شود، راهحل دموکراتیک و قانونی برای آن وجود دارد: برگزاری رفراندومی که به گرینلندیها اجازه دهد درباره آینده مالکیت سرزمینشان تصمیمگیری کنند. در این سناریو، مردم گرینلند میتوانند استقلال کامل خود را انتخاب کرده یا تصمیم بگیرند که تحت مالکیت آمریکا یا دانمارک قرار گیرند.
با این وجود، به نظر میرسد نه مردم و نه نخبگان گرینلند تمایلی به تغییر وضعیت فعلی، حتی از طریق مسیرهای قانونی و دموکراتیک، ندارند. وابستگیهای اقتصادی و اجتماعی به دانمارک و همچنین عدم استقبال عمومی از این ایده، مانعی برای چنین تحولات عمدهای محسوب میشود.
ترامپ به دنبال گرینلند و کانال پاناما؛ استراتژی جدید یا جنجال تازه؟
منابع: دنیایاقتصاد، خبرآنلاین، بیبیسی