درباره کتاب «وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» و نویسندهاش هاروکی موراکامی
نویسندهای که میدود
سینا قلیچخانی
اگر در ردیف کتابهای داستانی، عنوان «وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» را دیدید از شلخته بودن کتابفروشی شکایت نکنید! کتاب در جای درست قرار داد. کافی است به اسم نویسنده هم نگاهی بیندازید. حتماً برایتان آشناست؛ هاروکی موراکامی. کتاب درباره ورزش دومیدانی و اثرات آن بر سلامتی و طول عمر و تناسباندام نیست. همچون توقعی هم از موراکامی نمیرود که کتابی با این موضوعات بنویسد. «وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» درباره درد است!
بدو هاروکی، بدو!
موراکامی درباره دویدن گفته است که برای او هم ورزش است هم استعاره. البته بعد از خواندن «وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» بیشتر با وجه استعارهای آن آشنا میشویم و دیدمان نسبت به این ورزش تغییر بسیاری میکند. اینکه دویدن به شکل ماراتن بسیار دردناک است و گاهی دونده را به مرحلهای میرساند که میخواهد همه چیز را رها کند و دیگر ندود. اما چیزی مانع از آن میشود که متوقف شود.
موراکامی میگوید دقیقاً به این دلیل نمیخواهیم متوقف شویم که بر آن درد غلبه کنیم، زیرا میتوانیم از این طریق، فرایند واقعی احساس زندهبودن را داشته باشیم. برای همین او به یونان سفر میکند تا در مسابقات دو ماراتن ۴۲ کیلومتری شرکت کند. کاری که فقط یک حرفهای از پسش برمیآید. اما این ژاپنی فروتن هیچ ادعایی دراینرابطه ندارد، همان گونه که در نویسندگی، خودش را حرفهای نمیداند! او میگوید: «هرآنچه در مورد نوشتن میدانم، از دویدن یاد گرفتهام.»
گربه و جاز
هاروکی موراکامی به جز نویسندگی و دویدن، به موسیقی جاز و گربه هم علاقه فراوانی دارد. او به همراه همسرش در توکیو یک کلوب موسیقی که در آن موسیقی جاز و غربی، زنده اجرا میشد، داشت که پاتوق گربههای محل هم بود. اما یک اتفاق یا بهنوعی الهام، مسیر زندگیاش را عوض میکند. او در یک بعدازظهر بهاری هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال در استادیوم درحالیکه از نوشیدنی خود لذت میبرد فکری به ذهنش رسید. اینکه باید بنویسد!
این میل شدید نوشتن باعث شد به فروشگاه لوازمتحریر برود و برای نوشتن قلم و کاغذ بخرد و شروع کارش را بدون هیچ جاهطلبی در رماننویسی آغاز کند. او بعدها کاروکاسبی خود را تعطیل میکند تا بتواند با خیال راحت بنویسد. اما موسیقی را رها نمیکند. او میگوید: «هنگام نوشتن به موسیقی گوش میدهم؛ بنابراین موسیقی به طور طبیعی وارد نوشتن من میشود. من زیاد به نوع موسیقی آن فکر نمیکنم، اما موسیقی برای من نوعی غذاست. به من برای نوشتن انرژی میدهد و برای سلامتیام خوب است!»
ژاپنی آرام
اولین کتاب موراکامی «به آواز باد گوش بسپار» بود. بعد از چاپ این کتاب سبک بیبدیل این نویسنده شرقی موردبحث قرار گرفت. اکثر آثار هاروکی موراکامی از روایت اولشخص بر اساس سنت رمان ژاپنی استفاده میکنند. او بیان میکند که چون خانواده در ادبیات سنتی ژاپن نقش مهمی ایفا میکند، هر شخصیت اصلی که مستقل باشد به انسانی تبدیل میشود که آزادی و تنهایی را بر رابطه بیبندوبار ترجیح میدهد. موراکامی که او را هم ردیف جویس کارول اوتس و تونی موریسون میدانند، هرگز عضوی از جامعه نویسندگان نشد و هرگز به گروهها، مدارس و محافل ادبی علاقه نداشت.
او در میان نویسندگان معاصر، از کارهای کازوئو ایشی گورو، کورمک مککارتی، لی چایلد و داگ سولستاد لذت میبرد و ادبیات معاصر ژاپن را زیاد نمیخواند و علاقهای به آن ندارد! موراکامی در مصاحبهای با گاردین اظهار داشت که معتقد است کتابهای سورئال او بهویژه در مواقع آشفتگی و هرجومرج سیاسی برای مردم جذاب است: «من در دهه ۱۹۹۰ در روسیه بسیار محبوب بودم، زمانی که آنها در حال تغییر در اتحاد جماهیر شوروی بودند. مردم روسیه در سردرگمی مانند کتابهای من بودند و در آلمان، وقتی دیوار برلین فروریخت، هم سردرگمی وجود داشت و مردم کتابهای من را دوست داشتند.»
نوبل؟ نمیخواهم!
در سالهای اخیر، از هاروکی موراکامی اغلب بهعنوان برنده احتمالی جایزه نوبل ادبیات نام برده میشود وقتی از موراکامی درباره احتمال اعطای جایزه نوبل پرسیده شد، موراکامی با خنده پاسخ داد: «من جایزه نوبل نمیخواهم، زیاد تلاش نکنید!» در آوریل ۲۰۱۵، موراکامی بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد TIME 100 انتخاب شد. در نوامبر ۲۰۱۶، او جایزه ادبیات هانس کریستین اندرسن دانمارکی را دریافت کرد، جایزهای که قبلاً نویسنده بریتانیایی جی کی رولینگ برندهاش شده بود.
ماشین من را بران، تا اسکار بگیری
بیشتر کارهای موراکامی تا به امروز مورد اقتباس قرار گرفته است. اولین رمان موراکامی، «به آواز باد گوش بسپار» توسط کارگردان ژاپنی کازوکی اوموری اقتباس شد. این فیلم در سال ۱۹۸۱ اکران شد. بعد از آن نائوتو یاماکاوا دو فیلم کوتاه به نامهای «حمله نانوایی» و «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» را بر اساس داستانهای کوتاه موراکامی کارگردانی کرد. در سال ۲۰۰۳ کارگردان سایمون مکبورنی، با اقتباس از سه داستان کوتاه موراکامی، نمایشنامهای به نام «فیل ناپدید میشود» را به صحنه آورد و به دلیل ترکیب منحصربهفرد چندرسانهای (ویدئو، موسیقی و طراحی نوآورانه صدا) مورد تحسین قرار گرفت.
در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۱ فیلمی بر اساس داستان کوتاه «ماشین من را بران» موراکامی به نمایش درآمد و در آنجا برنده بهترین فیلمنامه، جایزه FIPRESCI (انجمن جهانی منتقدان سینمایی) و جایزه هیئت داوران شد. این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم بینالمللی نیز شد و سه نامزدی دیگر را هم دریافت کرد: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
لطفاً به من توجه نکنید!
موراکامی میگوید وقتی نمینویسد، یک آدم خیلی معمولی است. او به روال روزانه خود احترام میگذارد. صبح زود از خواب بیدار میشود. حوالی ساعت نه به رختخواب میرود، مگر اینکه بازی بیسبال هنوز ادامه داشته باشد. شنا میکند و میدود و معتقد است یک آدم معمولی است.
او میگوید وقتی غریبهای در خیابان او را میبیند و میگوید: «ببخشید آقای موراکامی، از آشنایی با شما خیلی خوشحالم»، احساس غریبی میکند؛ چون چیز خاصی نیست! و از خودش میپرسد چرا او از ملاقات با من خوشحال است؟ موراکامی میگوید: «من فکر میکنم فقط وقتی دارم مینویسم یکجور خاصی هستم یا حداقل عجیب.».
او اکنون در آمریکا زندگی میکند و یک دونده ماراتن مشتاق است، یک سرگرمی سخت که در سن ۳۳ سالگی به دست آورد.
«وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» را مجتبی ویسی به فارسی ترجمه و نشر چشمه آنرا چاپ کرده است.
معرفی کتاب: دو اثر ناب از هاروکی موراکامی نویسنده مشهور ژاپنی: 1Q84 و سرگذشت پرنده کوکی
سبک شناسی و زندگینامه هاروکی موراکامی
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
نویسنده مهمان: سینا قلیچ خانی