بیشتر دانشمندان در پاسخ به این سوال میگویند خیر. اما برخی دیگر میخواهند غذاهای فوقفرآوریشده که دارای مقادیر زیادی شکر هستند، به عنوان مواد اعتیادآور شناخته شوند.
«اشلی گیرهارت»، روانشناس، یکی از مراجعین خود با دیابت نوع ۲ را به یاد می آورد که میدانست خوردن دوناتهای کریسپی کریم برای او به شدت مضر است. آگاهی از اینکه این دوناتها میتوانند بیماری او را تشدید کنند، مانع از آن نشد که خریدن آنها را متوقف کند. گیرهارت، استاد دانشگاه میشیگان و یکی از خالقان مقیاس اعتیاد به غذا میگوید: «واضح است که در این قضیه، اجبار وجود دارد.» به نظر او، ناتوانی در کنترل میل به این معنی است که شکر اعتیادآور است.
حال به این جریان، اثر شکر در تغییر خلق و خو را نیز اضافه کنید. تبلیغی در سال ۲۰۱۵، «دنی ترخو» – بازیگری که به خاطر صدای خشدار و نقشهای مرد سختگیرش شناخته میشود – را نشان میدهد که یک تبر در دست دارد و مشغول پرخاشگری به اشخاص است. بعد از خوردن یک شکلات اسنیکرز، او به یک فرد خندان و خوشخلق تبدیل میشود. این تبلیغ بیانگر اثر فرهنگی ای است که گیرهارت باور دارد واقعیت دارد: اینکه انسانها میتوانند به مواد شیرین وابسته شوند.
گیرهارت میگوید: «ما میدانیم که مردم فقط این غذاها را برای کالری نمیخورند بلکه به این دلیل به دنبال آن ها هستند که میخواهند لذت ببرند. شما میتوانید این موضوع را همیشه در تبلیغات ببینید. عصبانی هستید؟ یک اسنیکرز بخورید. مصرف شکر باعث ایجاد تغییر در خلقوخو میشود.»
رابطه پیچیده بین شکر و مغز!
از آن زمان، ایده اعتیاد به شکر جلب توجه کرده است. مقالهای در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و نشان داد که موشها شکر را به کوکائین ترجیح میدهند. اما یک مطالعه نمیتواند در مورد کل جمعیت اظهار نظر کند.
مصرف شکر بیشک بر توسعه و فرآیندهای مغز ما تأثیر میگذارد. گیلز یو، استاد نورواندوکرینولوژی مولکولی در واحد بیماریهای متابولیک شورای تحقیقات پزشکی در دانشگاه کمبریج انگلستان، اشاره میکند که شیر پستانداران حاوی چربی و لاکتوز است که نوزادان برای رشد سریع به آن نیاز دارند. وقتی شکر مصرف میکنیم احساس خوبی داریم زیرا مغز ما آن را به عنوان یک پاداش میبیند.
اما به گفته مارگارت وستواتر، پژوهشگر فوقدکتری در دانشگاه آکسفورد و دانشکده پزشکی ییل، این موضوع باعث نمیشود که شکر لزوما اعتیادآور باشد. او سال ۲۰۱۶ مروری بر تحقیقات علمی در مورد شکر و اعتیاد انجام داد. وست واتر و سایر نویسندگان این مطالعه هیچ شواهدی برای حمایت از این ایده که مصرف شکر با مکانیسم های مشابه با موادمخدر سبب اعتیاد میشود، پیدا نکردند.
«وستواتر» در یک فصل از نسخه جدید کتاب خود “غذا و اعتیاد: یک کتاب جامع”، این ایده را که جوندگان شکر را به دلیل اعتیادآور بودن آن به کوکائین ترجیح میدهند، رد میکند. او توضیح میدهد که جوندگان از طعم شکر یک پاسخ دوپامینی فوری دریافت میکنند. اما کوکائین نیاز به زمان بیشتری برای متابولیزه شدن و افزایش آزادسازی دوپامین دارد. این دارو با وجود تاخیر، اثری بسیار قویتر از شکر دارد و میزان دوپامین را ۱۲۰ درصد افزایش میدهد. زمانی که به جوندگان کوکائین یا آمفتامین داده میشود، مغز آنها دوپامین را تا ۳۰۰٪ تا ۹۰۰٪ بالاتر از سطح پایه آزاد کرد. وست واتر گفت: “حداکثر میزان لذتی که شکر به ارمغان می آورد با دوپامین ناشی از مصرف این داروها قابل مقایسه نیست.”
آیا مصرف شکر احساسات ما را کنترل میکند؟
یو میگوید: “این موضوع شکر را خیلی شبیه به هر چیز دیگری میکند که قسمتهای مغز را که ایجاد کننده احساسات مثبت میباشند، روشن میکند. از جمله فرآیندهای مخدر اعتیادآور مانند مصرف الکل، سیگار کشیدن، بانجی جامپینگ، رابطه جنسی و همه اینها. بنابراین، عناصری از اعتیاد در مصرف شکر نیز وجود دارد.”
گیرهارت با این موضوع مخالف است. او معتقد است که خود تعریف اعتیاد نیاز به بازنگری دارد. «من با معیارهای تعریف اعتیاد مشکل دارم. ما در دهه ۷۰ فکر میکردیم که کوکائین اعتیادآور نیست، زیرا سندرم ترک آن شبیه به سایر مواد مخدر اعتیادآور به نظر نمیرسید. آنچه که شما برای تعریف اعتیادآور بودن یک ماده استفاده میکنید واقعاً مهم است و نباید به سادگی نادیده گرفته شود.”
او و تیمش پیشنهاد میدهند که غذاهای “بسیار پاداشدهنده” و فوق فرآوری شده – بسیاری از آنها مملو از مقادیر زیادی شکر، نمک و چربی هستند – به عنوان مواد اعتیادآور طبقهبندی شوند. راهنماهای مرجع، مانند طبقهبندی بینالمللی بیماریها و راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM)، به ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی کمک میکنند تا وضعیت بیمار را شناسایی کنند.
روندی جدید در جنگ مبارزه با اعتیاد
تیم گیرهارت قصد دارد درخواست DSM خود را این تابستان ارائه دهد. پس از آن، یک کمیته راهبری از متخصصان روانپزشکی شواهد را ارزیابی میکند و در صورت تصمیم به وجود شواهد کافی، نظر عمومی را جویا میشود.
گیرهارت معتقد است که سابقه ی اعمال تغییرات مشابه در این سیستم های معتبر وجود دارد. او گفت که جنجال حول تنباکو و سیگار بر اساس طرح معیار رو به رو برای تعریف اعتیاد حل شد: ماده ای اعتیادآور است که باعث استفاده اجباری میشود و بر خلق و خو تأثیر میگذارد، و هم انسانها و هم حیوانات برای به دست آوردن آن تلاش میکنند.
تیم گیرهارت یک معیار جدید پیشنهاد میکند: اینکه یک ماده باعث ایجاد میل و اشتیاق شدید به مصرف آن میشود.
اگر این پیشنهاد تأیید شود یا اگر محققان به اجماع برسند، چه اتفاقی میافتد؟ در مورد نیکوتین، سیگارها در نهایت با با نصب برچسب های هشدار در بسته بندی هایشان به فروش رفتند. بازاریابی برای جوانان در آن صنعت به شدت محدود شد، که ممکن است گزینهای احتمالی برای تنظیم مصرف شکر در جوامع باشد.
اما امیلی براد لیب، استاد دانشکده حقوق هاروارد و مدیر مرکز نوآوری در حقوق و سیاست سلامت دانشگاه، معتقد است که باید انتظار راهحلهای سیستماتیک دشواری را داشته باشیم. علیرغم کمپینهای موفق در چندین شهر آمریکا (و چندین کشور) برای مقابله با نوشیدنیهای شیرین – برای مثال، با افزودن مالیات بر نوشابهها – شکر همچنان کمهزینه است و به طور رایج به هر چیزی از سس سالاد گرفته تا نان اضافه میشود. لیب میگوید شرکتهای غذایی و نوشیدنی از عدم وجود قوانین و مسئولیتپذیری در مورد میزان شیرین کردن محصولات سواستفاده میکنند: “آنها در تصمیمگیری درباره میزان استفاده از شکر آزادند.” و احتمالاً به اندازه صنعت تنباکو، تمام تلاششان را برای جلوگیری از اعمال تغییرات خواهند کرد.
منبع: دگاردین