مولوی، شاعر ایرانی قرن سیزدهم، تقریباً ٨٠٠ سال بعد از تولدش، همچنان به بزرگی زمانی است که زنده بوده است. سخنان و شعرهای مولانا در همه جای جهان وجود دارد، از آهنگهای Coldplay گرفته تا تتو روی عضله دو سر برد پیت و در شبکههای توییتر و اینستاگرام. یکی از بچههای بیانسه و جی زی نیز به نام او نامگذاری شده است.
اما واقعا مولانا که بود؟ این سوالی است که نمایشگاه جدیدی در موزه آقاخان تورنتو امیدوار است بتواند به آن پاسخ دهد.
«مایکل چاگنون»، مسئول این موزه میگوید: «ما در مورد این شخص چه میدانیم و چگونه به این نقطهتی رسیدیم که او به یک نماد جهانی تبدیل شود؟ نمیدانم میتوانیم به این پرسشها پاسخ دهیم یا نه، اما ما میخواهیم از طریق این سفر بصری برای شناساندن او به مردم کانادا تلاش کنیم و این فرصتی است برای مردم تا قدردانی عمیقتری از مولانا بهعنوان فردی که روزگاری زندگی میکرد،اشعار، عرفان و تفکر او به دست آورند.»
این نمایشگاه به سه بخش تقسیم میشود که به بررسی زندگی اولیه مولانا، نوشتههای او و تأثیر فرهنگی ماندگار او میپردازد. این آثار تاریخی از دوران زندگی مولانا و همچنین نسخههای خطی آثار و هنرهای الهام گرفته شده از شعر او، که از دوره پس از مرگ او در سال ١٢٧٣ شروع شده و تا اواخر قرن نوزدهم ادامه دارد، به نمایش گذاشته میشود.
همچنین این نمایشگاه شامل سه قطعه معاصر از هنرمندان کانادایی است که همه ریشه در مکانهایی دارند که مولانا در آن زندگی میکرده و همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آثار او الهام گرفتهاند.
آشنایی با مولانا
مولانا، با نام جلال الدین محمد بلخی، بیشتر به عنوان شاعر، نویسنده و عالم دینی شناخته میشود. چیزی که کمتر شناخته شده است این است که به تعبیر مدرن، او به عنوان یک پناهنده بزرگ شده است. مولانا در سال ١٢٠٧ در مرز کنونی تاجیکستان و افغانستان متولد شد. هنگامی که او هنوز کودک بود، پدرش به دلیل تهاجمات مغول، خانواده را از ریشه خود جدا کرد. و مولانا بخش زیادی از دوران کودکی خود را در ایران، عراق و سوریه کنونی گذراند. سرانجام در شهر قونیه در ترکیه امروزی ساکن شد.
الهام از مهاجرت مولانا
خانواده «هنگما امیری» نیز تقریباً هشت قرن پس از خانواده مولانا، افغانستان را به عنوان پناهنده ترک کردند. این هنرمند چند رشتهای قبل از اقامت در هالیفاکس در پاکستان و تاجیکستان زندگی میکرد. چیدمان هنری پارچهای او، تحت عنوان «فاصله بین خانهها»، بخش مهاجرت و زندگی اولیه مولانا را به نمایش میگذارد.
این قطعه از چندین پانل پارچهای بزرگ تشکیل شده است که اقلام شخصی را که پناهندگان افغان باید قبل از فرار از دست میدادند، همچون دیگهای آشپزی، تخت نوزاد و چیزهایی را که در خانههای جدیدشان پیدا نمیکردند، مانند یک برند خاص برنج را نیز به تصویر میکشد.
او میگوید: «بیشتر اوقات، پناهندگان در نهایت اشیای خانگی خود را میفروشند. این اشیایی که آنها با آنها بزرگ شدند، بخشی از خانه آنها، چیزی که خانه را برای آنها تعریف میکرد هستند، در نهایت آنها همچون یک حراج خیابانی به نظر میرسند.»
این چیدمان به گونهای از سقف آویزان شده است که بیننده قادر به دیدن همه چیز به یکباره نیست و مجبور است در مسیرهای دایرهوار دور آن بچرخد.
او میگوید: «این حرکت دایرهای چرخه زندگی را نشان میدهد، اما همچنین واقعاً با طرز فکر من در مورد یک پیکر مهاجر، یک بدن مهاجر، ارتباط دارد، زیرا فرد مهاجر همیشه در جستجوی تعلق است. همه چیز از سقف آویزان شده است. آنها در حال حاضر به شکلی نادرست در جای خود قرار میگیرند که باعث ایجاد چنین حرکتی برای بینندگان میشود تا در اطراف قدم بزنند و این چیزها را جستجو کنند.»
او میافزاید که داستان زندگی اولیه مولانا داستانی است که در طول قرنها بارها و بارها تکرار شده است و هنوز هم ادامه دارد.
وی توضیح میدهد: «من فکر میکنم برای هنرمندان تجسمی جالب است که همیشه تاریخی فکر کنند، اما از زمان سیاسی شده نیز آگاه باشند. زندگی در این جهان، همه چیز به نوعی یا به شیوهای همزمان تکرار میشود… در مرحله دوم روی کار آمدن رژیم طالبان، ما مجددا شاهد جابجاییهای داخلی و خارجی زیادی بودیم.»
الهام از اشعار مولانا
مشارکت «سیمین کرامتی»، هنرمند چند رسانهای در نمایشگاه با اثر «فیل در تاریکی» به شکلی بسیار مستقیم الهام گرفته از آثار مولانا است. این هنرمند مقیم تورنتو داستان کلاسیک شاعر با همین عنوان را الگو برداری کرده، که در آن چندین نفر که هرگز فیل را ندیدهاند در اتاقی تاریک با یک فیل قرار میگیرند. و سپس سعی میکنند آن را تنها با استفاده از حس لامسهشان توصیف کنند. قطعه او دارای یک برجستگی از یک فیل است که از طریق سوراخهای یک دیوار سیاه در یک طرف نشان داده شده است و قسمتهایی از فیل شامل خرطوم و پا با پرینت سه بعدی درست شده و در طرف دیگر، همراه با یک نمایشگر ویدئویی دکمهای وجود دارد که به شما امکان میدهد آن را ببینید. در عمل شما هرگز کل فیل را نمیبینید تا زمانی که به طرف دیگر اثر برسید.
او میگوید که این شعر خاص به دلایلی با او صحبت کرده است، یکی این که او اخیراً کارهای مرتبط با فیلها را زیاد انجام میدهد. او میگوید: «بنابراین در کارهای دیگرم، فیلها را نیز به تصویر میکشم. در یکی از کارهای اخیرم، یک فیل داستاننویس است، بنابراین ارتباطی بین اینها وجود دارد.»
او همچنین میگوید که شعری درباره مردمی که با یک شی یا یک فیل در فضای تاریک تعامل دارند، ذاتاً به سبک هنری او مربوط میشود. او میگوید: «این چیدمان چند رسانهای کاملا تعاملی است و خود شعر نیز تعاملی میباشد.»
وی همچنین میافزاید که مولانا که در ایران بزرگ شده، به نوعی حضور دائمی در فرهنگ این کشور داشته است، بنابراین حضور در این نمایشگاه هم افتخار و هم یک تناسب طبیعی با فرهنگ کشورم بود.
او میگوید: «شعر بخش بزرگی از فرهنگ فارسی است. مولانا یکی از شاعرانی است که من با او بزرگ شدهام. هرگز خود را جدا از مولانا ندیدم. ما در ایران همیشه شعرهای او را میخوانیم و درباره آنها صحبت میکنیم. من در بیشتر آثارم تحت تأثیر ادبیات هستم.»
نفوذ عمیق مولانا در جهان
«چاگنون» میگوید که در نهایت، هدف این نمایشگاه این است که به مردم کمک کند نه تنها بفهمند که مولانا چه کسی بود، بلکه چرا آوازه او هنوز هم امروزه تا این حد در بین ما طنینانداز است.
او میگوید: «در هر نسل او به روشهایی تازه ظهور پیدا میکند. و این ماهیت تازگی او در همه اعصار را نشان میدهد و این داستان بسیار مهمی است. فکر میکنم یافتن شخصیتی در هر جای دنیا که بیش از ٧٥٠ سال است چنین نفوذی در چنین سطح عمیقی داشته باشد، بسیار دشوار است.»
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منبع: سیبیسی