گزارشگر، گفتگو با دکتر امیر خدیر – مدت هاست که پیگیر مسائل و مشکلاتیکه برای مخاطبین رسانه هدهد کانادا پیش می آید هستیم، چند روزی بود که قرار مصاحبه و گپ و گفتی با امیر خدیر گذاشته بودیم، تا اینکه روز قرار فرا رسید و به دفتر ایشان رفتیم، پس از پذیرایی با قهوه آقای امیر خدیر با شیرینی های خانگی خوشمزه ای که همراه خود آورده بود از ما پذیرایی کرد و گپ و گفتی دوستانه آغاز شد. گویی اصلا با یک سیاستمدار کانادایی کهنه کار قرار نداشتیم و مانند یک دوست مکالمه آغاز شد.
اما داستان از کجا شروع میشود:
مدت زمانی است که مشکلات ریز و درشتی با اداره مهاجرت استانی کبک و فدرال متوجه مخاطبین رسانه هدهد کانادا شده است، که پیش از این نیز در چندین گزارش به آنها پرداختیم. اما این تمام ماجرا نبود و این مشکلات تنها متوجه افرادی که خارج از کانادا هستند و درخواست مهاجرت دارند نمیشود، بلکه دانشجویان ایرانی زیادی نیز در شهر مونترال وجود دارند که پس از اتمام تحصیلات خودشان به دلیل پاره ای از مشکلات که بیشتر متوجه اداره مهاجرت می باشد نتوانستند از طریق پروگرام هایی که مطابق با قانون برای آنان مشخص شده است درخواست خود را ارایه کنند و به نوعی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود در سرگردانی به سر میبرد!
همین موضوع بهانه ای شد تا به سراغ دکتر امیر خدیر برویم، آقای امیر خدیر سیاستمدار و نماینده مجمع ملی کبک (MNA) است که در انتخابات سال 2008 از منطقه انتخاباتی مرسیه به مجلس راه یافت. همچنین او لقب نخستین سخنگوی مرد حزب کبک سولیدای Québec solidaire که یک جنبش سیاسی فمینیستی و از فعالان حق حاکمیت کبک می باشد را دارد. این حزب سیاسی از ادغام اتحادیه نیروهای مترقی کبک و سازمان گزینه شهروندان ایجاد شده است.
دکتر امیر خدیر در مقطع کارشناسی در دانشگاه مونترال در رشته فیزیک درس خواند و پس از آن در دانشگاه مک گیل به ادامه تحصیل پرداخت و مدرک پزشکی خود را نیز از دانشگاه لاوال دریافت کرد.
متنی که در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی اختصاصی رسانه هدهد کانادا با آقای امیر خدیر می باشد – جناب آقای امیر خدیر بسیار سپاس گزاریم که وقت خود را به ما اختصاص دادید، برای اولین سئوال باید بگوییم که اخیرا با خبر شدیم که جنابعالی اقداماتی برای عده ای از دانشجویان ایرانی که درس آنها تمام شده و اقامتشان به مشکل برخورده انجام داده اید، ممکن است در این رابطه توضیح بفرمایید؟
بله، یکسری از دانشجویان پس از آنکه به اینجا مهاجرت کردند و تحصیلات خود را به پایان رساندند در پروگرامی که برای دانشجویان وجود دارد تقاضا کردند برای مهاجرت دایمی (یا همان پرمننت رزیدنت) که هرکدام از این پروگرام ها بصورت نرمال یک زمانبندی دارد که بر اساس این زمانبندی باید پاسخ درخواست این افراد برسد. درمورد این دانشجویان باید گفت که جواب ها دو الی سه برابر زمان مقرر طی شده و هنوز در انتظار هستند و پاسخی در پرونده مهاجرتی آنان درج نشده است. با وجودیکه دولت آقای ترودو وقتی روی کار آمد یکی از امیدهایی که همه داشتند این بود که در سیاست های سابق اداره مهاجرت تجدید نظری صورت بگیرد و پرسنل های لازم استخدام شوند که فکر می کنم همچین هدفی هم در حزب لیبرال وجود داشت، تا به این پرونده ها رسیدگی شود. اما متاسفانه این مسئله صورت نگرفت و الان بخش های مختلفی در دولت منجمله مهاجرت که مورد ضربه شدید دولت هارپر قرار گرفته است هنوز ترمیم نشده.
ولی باید این نکته مهم را یادآور شوم، این موضوع ارتباطی به تبعیض ندارد و همین موضوع درباره چندین ملیت دیگر نیز صادق است بعنوان مثال در زمینه دانشجویان تعداد زیادی از اقلیت های مختلف مخصوصا نمیدانم به چه دلیلی تعداد زیادی کلمبیایی ها و فرانسوی ها که حتی بعد از تقاضای مهاجرت دایم و تکمیل شدن پرونده شان در بوفالو همچنان مشکل دارند، با اینکه زبان اینجا را به خوبی بلد هستند و مدارکشان نیز عمدتا مشکلی ندارد و حتی راحت تر تایید میشود، اما همچنان بلاتکلیف هستند.
دوستان باید بدانند که دلایل این مشکلات سیاست های ریاضت مالی است که بیش از بیست سال که تحمیل شده به خدمات عمومی و دولتی در حدی که حتی بخشی از کارمندان اینجا دستمزد کامل خود را یک الی یکسال نیم است که نتوانستند بگیرند! که حتی در بخش هایی از بروکراسی اداری دولت فدرال همچنان بخشی از سیستم Paycheck کارمندان دولت روی زمین و هواست! تا جایی که خود سندیکاهای کارمندی دادشان به فلک رسیده است که چرا این وضعیت سر و سامان نمی گیرد!
ندانم به کاری شده، تخلف شده و سیاست های اشتباهی که سالها وجود داشته است و مسلم است که تمامی اینها در یک چارچوب کلی معنی پیدا می کند.
تبعیض مهم است شاید در سطوحی بصورت موضعی یک نفر خاص در دایره دولتی می تواند آغشته از افکار نژاد پرستی و یا تبعیضی باشد بعنوان مثال در یک دادگاهی یک قاضی تبعیض قائل شود اما وقتیکه جنبه عمومی پیدا می کند من نیز مجبورم بگوییم که خوشبختانه این مسائل مربوط به یک جامعه خاصی نمیشود و این به خوبی نشان میدهد که دستگاه دولتی با مشکل روبرو است و اداره مهاجرت در زمان هارپر لطمه های زیادی خورده بود و این مسئله را دولت ترودو آنطوری که قول داده بود هنوز درست نکرده.
این مسئله بود که ما یکسری اقداماتی انجام دادیم و اخیرا آقای والایی تعدادی نیز امضاء جمع کرده بودند فکر می کنم در حدود 38 نفر که به ایشان وکالت داده بودند که از طریق من اقدام بکنیم و ما کاری که کردیم این بود که از دولت کبک خواستیم تا به دولت فدرال بنویسد که طبق قوانین خود اداره مهاجرت چرا این میزان طول کشیده است؟ برای آنکه نمی توانند بر مبنای یکسری توضیحات کلی بنویسند که ما در پرونده ها تاخیر داریم و می تواند اتفاق بیفتند که طولانی شود. بلکه می بایست توضیح دهند که چرا در پرونده شما بصورت اخص طولانی شده است و نمی توانند فقط کلی گویی کنند و بعنوان مثال باید بگویند که پرونده شما رسیده به این مرحله و الان درگیر این بخش است، باید توضیح کامل دهند. که این توضیح خودش نگران کننده است و نشان میدهد که دستگاه مهاجرت کارش را آنطوریکه قانون بهش می گوید عمل کند، نمی کند! ولی ما تحت فشار گذاشتیم و یک چنین حمله و ایرادی باعث میشود که کمی تکان بخورند و فشار بیاورند روی مقامات ارشد تا بتوانند بودجه های لازم را برای استخدام نیرو بگیرند.
این اتفاق درست مانند مشکلات سیستم درمانی و یا مشکلاتی که الان ما در بخش ترابری داریم است و این مسائل به خدمات عمومی و خدمات دولتی که جزوش است تحمیل شده و بیست سال است که یک دید بازاری به دولتها حاکم شده که به جای آنکه خدمات اجتماعی را جزئی از سرمایه و رونق اقتصادی یک مملکت بدانند آنرا بار اقتصادی می شناسند!
اما بار اقتصادی تمام دزدهایی هستند که میلیاردها دلار در حسابهای مخصوص تکس قایم کرده اند و یا کنترات هایی است که روش 30 الی 40 درصد می خورند، اینها بار اقتصادی است نه دستگاه های اجتماعی کشور، نه سیستم مهاجرت، نه سیستم درمانی و… اینها جزو رونق یک جامعه است و این است دروغ بزرگی که کل طبقات حاکم در کشورهای غربی سالهاست به مردم تحمیل کرده اند که خرج های دولتی را کم کنید تا مالیات شما کم شود و خوشبختی در آن است که مالیات کمتری بپردازید.
آقای امیر خدیر این صحبت های شما تا چه میزان با سخنان احمد حسین وزیر امور مهاجرت مبنی بر جذب یک میلیون مهاجر ظرف سه سال در تناقض است؟
این حرف قشنگی است که وقتی در مقابل مطبوعات بیان میشود! وقتی ایشان به این نحو می گویید مهاجر جذب می کنیم یعنی تمام اقلیت هایی که خودشان مدت هاست از مهاجرتشان می گذرد همچین دولتی را تشویق می کنند و می گویند عجب دولت بازی که این رویکرد مثبت را دارد.
اما وقتی این قول را میدهید ولی از آن طرف هیچ منابعی بیشتری در وزارتی که مسئول رسیدگی به این امور است نمی گذارید به جز سردر گمی و به جز ایجاد یک امیدی که در آینده افراد را دچار مشکل می کند هیچ سودی ندارد و افراد بر مبنای این قول ها برای زندگی های خود تصمیماتی می گیرند که وقتی در عمل می آیند می بینند که سه الی پنج سال پشت درب مانده اند و این لطمه ای بزرگ است.
آقای امیر خدیر اطلاع دارید که عده ای از ایرانیان معروف به 2011 هستند که از آن سال پرونده آنان به جریان افتاده و اتفاقات ریز و درشتی نیز گریبان آنان شده منجمله آبدیت های مختلف و هنوز هم منتظر هستند؟ که پیشتر یک گزارش در این زمینه تقدیم حضور شده بود. این افراد الان مشکل جدی دارند حتی نمیدانند باید فرزندان خود را در ایران به مدرسه بفرستند و یا باید صبر کنند تا به اینجا بیایند!
البته این موضوع درخواست آبدیت توسط دولت کبک را من نمیدانستم. با توضیحات کاملی که شما نیز سابق دادید من یک پیشنهاد جدی به این افراد دارم. من فکر می کنم برای اینکه اینکار بهتر پیش برود با یکدیگر جمع شوند و اگر بتوانند توافق کنند که بروند سراغ یک وکیل ویا شما این افراد را از طریق مدیا خود جمع کنید و بتوانید یک پرونده ای را به سبک همان ونسان والایی تشکیل دهید، سپس می توانیم یک کنفرانس مطبوعاتی بذاریم برای فشار بر روی دولت. وقتیکه یک مورد و یا دو مورد باشد همیشه کسی که آن طرف می شنود می گویید پیش می آیید و وقتی در این ابعاد مشکل وجود داشته باشد، به خوبی معلوم می شود که مشکل از جای دیگری است.
بله متاسفانه مشکل هم فقط با 2011 وجود دارد یعنی 2010 و 2012 نیز کارشان انجام شده و مشکلی ندارند!
بله – سپس من می توانم این پرونده را با خود وزیر مهاجرت پیش ببرم و مخصوصا اینکه نسبت به پرونده قبلی حالا به خوبی آگاهی دارد که مشکلاتی وجود دارد و بعد از آن نیز کنفرانس مطبوعاتی برای آنکه ماجرا را به افکار عمومی منتقل کنیم. آقای ترودو بالاخره میداند که امسال میشود سال سومی که به روی کار آمده و باید نگران باشد که قول هایی که داده است را عمل کند و بهتر است در این مرحله قبول کنند که نمی شود فقط قول داد بلکه باید عمل کند.
آقای امیر خدیر در فرمایشات خودتان درباره سیستم مالیاتی صحبت کردید، علاقمند هستم نظر شخصی شما را در این ارتباط بدانم که اخیرا گزارشی منتشر شده تحت این عنوان که کانادا رتبه سوم را در دنیا برای جذب میلیونرها به خود اختصاص داده است. نظر شما چیست؟
این میلیونرها به کانادا می آیند برای اینکه در اصل مشکلاتیکه در کشورشان دارند و یا فکر می کنند در اینجا سرمایه شان بهتر رشد می کند و یا امنیت بیشتری دارد و این درحالت کلی برای این افراد خوب است، برای بانک هایی که این منابع را جذب می کند خوب است و یا برای سرمایه دارانی که هزاران ساختمان ساختند که معلوم هم نیست با چه پولهای شستشو شده ای این ساختمانها را ساختند و دلشان می خواهد سرمایه هایی بیاید تا این ساختمانها را بخرد خوب است. ولی اگر قرار باشد که تنها فایده این مسئله برای اقتصاد کانادا همین باشد که پولهای آنطوری، شستشو شود! قیمت خانه ها بصورت کاذب رشد کند! و گران شود، درست نیست.
به خصوص قیمت خانه ها برای افرادیکه اینجا هستند دانشجو هستند، کار می کنند و از طریق شرافتمندانه امرار معاش می کنند بالا میرود و فشار روی این قشر وارد میشود.
و اینکه دولت فدرال برای آنکه بتواند اینها را جذب کند سیستم مالیاتی را در یک حد نازلی قرار میدهد که این میلیونرها را جذب کند اما عملا نازل قراردادن سیستم های مالیاتی یعنی بودجه های لازم را برای پرداخت به امور مملکت ندارد و این دایره معیوبی است که همان نگرش بازاری به اقتصاد را نشان میدهد که نمی تواند یک اقتصاد پویا و سالم را ایجاد کند.
سیستم اقتصاد سالم می تواند مبتنی بر تولید و یکسری اصول علمی باشد و یا می تواند بصورت کاملا بادکنکی، بازاری و… باشد که متاسفانه اینی که الان وجود دارد و بیست سال است که بر دنیا حاکم شده است و دایره معیوب است که به اکثریت ضربه میزند و برای اقلیتی خوب است و همان سیستم بادکنکی است.
آقای دکتر امیر خدیر خیلی سپاس گزاریم که وقت خود را به ما دادید برای آخرین سئوال می خواهم بپرسم نظر شما چیست که می گویند کانادا تبدیل شده به بهشت اختلاس گران ایرانی!
به دلیل همین مسائلی که گفتم که دولت درب های مهاجرت را بصورت عام باز گذاشته ولی در عمل و مکانیزمی که رخ میدهد منجمله در کبک با یک دید مسموم است که فکر می کنند آمدن میلیونرها باعث رونق میشود این مکانیزم در عمل فقط برای جذب سرمایه کارآمد است برای بانکدارها و خود افرادیکه این سرمایه هایشان را رونق میدهد ولی برای جامعه مفید نیست! مسلم است که در یک چنین دیدگاهی افرادیکه اندوخته ها و سرمایه های آنان از راه های درست سالمی کسب نشده است رضایت دارند و این افراد هستند دنبال این هستند که راحت بتوانند جایی پیدا کنند که سرمایه های خود را منتقل کنند و پولشان در امان باشد و برای همین است که این سیاست ها بسیار مسموم کننده است و قطعا دولت کانادا این سیاست ها را نذاشته است که یکسری آدم ناباب و اختلاس گر جذب کنند ولی در عمل میشود!
وقتی نگرش اینطور باشد عملا میشود یک سفره ای که پهن شده برای یک چنین افرادی. اگر دولت انرژی را برای جذب سرمایه های ذهنی و توانمندی های بالا به همراه نیروهای جوان جذب کند که هم در کشورشان درس خواندند و هم در اینجا ادامه تحصیل دهند موفق تر است.
یعنی بودجه بدهد که آن بخشی که شما گفتید و ماجرای 2011 زودتر کارشان درست شود و یا دانشجویانی که اینجا درسشان تمام شده است. قطعا در دراز مدت برای این جامعه مفیدتر است، اما متاسفانه این اتفاق نمی افتد.
آقای دکتر امیر خدیر بسیار از شما سپاس گزاریم
مطالب مرتبط توصیه شده:
آیا کانادا واقعا به نیروی کار متخصص نیازمند است؟ سرنوشت تلخ متقاضیان ایرانی معروف به 2011
کانادا در مقام سوم موفق ترین کشور جهان در جذب میلیونرها در سال گذشته
کانادا دومین مقصد محبوب مهاجرین ثروتمند از کشور چین است
بیش از هشت هزار میلیونر در یکسال گذشته کانادا را برای ادامه زندگی انتخاب کرده اند! چرا؟
بلندپروازانه ترین طرح جذب مهاجر در تاریخ کانادا کلید خورد! پذیرش یک میلیون مهاجر در طول سه سال آینده