معرفی کتاب تفکر زائد اثر محمدجعفر مصفا
محمدجعفر مصفا (متولد ۱۳۱۲ شمسی) نویسنده، مترجم و مولویشناس اهل ایران است که کتابها و مقالات زیادی در رابطه با خودشناسی و انسانشناسی نوشته است. محمدجعفر مصفا نویسنده کتاب های مختلفی مانند کتاب تفکر زائد ، آگاهی، نامهای به ندیدهام، رابطه، با پیر بلخ، انسان در اسارت فکر، هله! و زندگی و مسائل و مترجم برخی از آثار کریشنا مورتی است.
کتاب تفکر زائد یکی از کتابهای پرفروش در زمینه روانشناسی شخصی به زبان فارسی است. این کتاب تاکنون به چاپ بیستم خود رسیده است.
محمد جعفر مصفا در این کتاب عنوان میکند که انسان تمام عمر خود را مشغول آن چیزی است که نیست و تاکید دارد که تمام فکرها و اندیشههای اعتباری که انسان در سر دارد زائد است. او «من» را اعتباری دانسته و آن را مرکز موهومی از مجموعه ارزشهای ثبت شده در ذهن میداند.
آنچه نویسنده درباره کتاب میگوید
«تفكر زايد پندار و توهمي است كه در لباس انديشه متجلي ميگردد. تا زماني كه اين نوع تفكر (و در حقيقت توهم) حاكم بر ذهن است، زندگي و هستي انسان در ابري از تيرگي خواهد گذشت ـ بي هيچ هدف و مسير روشن و بدون كمترين تسلط بر زندگي».
در این کتاب نویسنده پرده از شخصیت کاذبی که هر کس در درون خود می سازد برمیدارد و توضیح میدهد چگونه انسان از تصورات فکری خود برای خود شخصیتی میسازد و این تصورات را به عنوان اجزاء شخصیتی خود قبول کرده و همیشه در ذهن حمل میکند و برای دوام این شخصیت چگونه اعمال و رفتارش بر اساس این تصورات شکل می گیرد.
به عنوان مثال تصور من از خودم اینست که آدمی هستم کم رو این تصور باعث میشود که در روابط به گونه ای عمل کنم که این صفت را در آینده نیز بتوانم بر خود برچسب بزنم .مصفا در این کتاب اثرات اسیری در دام هویت فکری را در چند فصل کوتاه توضیح داده و خواننده را بسادگی با این مطلب آشنا میکند که گذشته و آینده توهمات هویت فکری است که ادمی را از زندگی در سیلان هستی لحظه به لحظه غافل میکند.
بخش هایی از کتاب تفکر زائد
به علت حاكمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریك است. اكنون از درون این اتاق تاریك بهدهها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه میكنم و نتیجتاً همهٔ آنها را تاریك میبینم.
حال كار مفید این نیست كه تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن كنی؛ كار مفید این است كه كمك كنی به روشن شدن اتاق تاریك ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من میتوانم از یك موضع روشن آن صد مورد ـ و بیشتر از آن را ـ روشن ببینم.
انسان چند سالی بیشتر هستی و حیات معنوي به معنای واقعی ندارد آنهم معنويتی که هنوز خام است و رشد نکرده است ـ طفل معصوم سفر زندگی را تازه شروع کرده و هنوز در ابتدای راه است که جامعه آن میراث شوم را یک شبه، مثل یک کابوس هولناک بر او تحميل میکند.
و این میراث است که چشمه هستی فطری شاداب و پر طراوت او را میخشکاند و از او یک کویر خشک و یک برهوت میسازد که زمانی به طراوت و زيبايی بهشت بوده، کويری که پر از خار است با مقداری گلهای کاغذی که فقط زرق و برق دارند، نه بو نه شادابی و نه طراوت.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
منابع:
- وبسایت مصفا
- ایمان ایراد