عشق در شاهنامه فردوسی
بخش مهمی از ادب کلاسیک فارسی را داستانهایی تشکیل میدهند که به سبب موضوع عاشقانه آنها داستانهای غنایی خوانده میشوند.
اگرچه این نوع ادبی با نوع ادبی حماسه کاملاً متفاوت است اما در مهمترین متن حماسی فارسی یعنی شاهنامه فردوسی نیز میتوان داستانهایی یافت که موضوع آنها عاشقانه است.
شاهنامه فردوسی اثري است که همواره به آن به عنوان متنی حماسی توجه شده است. حـال آنکـه ایـن اثـر سـترگ، مایههایی جاندار از ادبیات غنایی را در خود جا داده است. پرداختن به بزرگترین حماسه فارسی از جنبههـاي گونـاگون اهمیت دارد. زندگی تا حدی در این کتاب جاری است که نه میتوان آن را داستان شاهان دانست و نه یک روایت ساده که با زبان حماسی بیان میشود. اگر کمی دقت کنیم، میبینیم میشود شاهنامه را کتاب زندگی دانست. کتابی که همه اتفاقات زندگی را به شکلی در خود جای داده است.
عاشقانههای شاهنامه هر چند طولانی نیست و فضای چندان زیادی از این کتاب را به خود اختصاص نداده است، اما به یادماندنی بوده و در ذهن همه ما نام عشاق بزرگی را ثبت کردهاند. محمدعلی اسلامی ندوشن در کتابهای مجموعه داستانهای شاهنامه خود عشقهای موجود در شاهنامه را روشن و طبیعی دانسته و صفتهایی همچون بدون تکلف و با مشارکت جسم و جان را برمیشمرد که در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدن آراسته شده است. نمونههای آن از همه برجستهتر در دوره باستانی، دلدادگی زال و رودابه، بیژن و منیژه، تهمینه و رستم و کتایون و گشتاسب است.
دکتر حسن ذوالفقاری، مدرس دانشگاه عشقهای شاهنامه را به چند دسته تقسیم میکند:
عشقهای دسته اول از جمله داستانهایی است که در زمره منظومههای اصلی ادبیات کشورمان محسوب میشود. داستانهایی مانند «زال و رودابه» به تنهایی توانایی این را دارند که یک داستان مستقل باشند.
دسته دوم، عشقهای شکارگاهی است. این عشق بعضا در حین شکار رخ میدهد و محیط وقوع آنها شکارگاه هاست؛ مانند عشق رستم و تهمینه که نتیجه آن تولد سهراب است.
دسته سوم عشقهای ممنوعه است که عشق بدفرجام سودابه به سیاوش در این دسته قرار میگیرد. سیاوش نمیخواهد به عشق نامیمون و خائنانه سودابه تن دهد و همین موضوع اتفاقات زیادی را دامن میزند.
او درباره دسته آخر عشقهای موجود در شاهنامه میگوید:
دسته چهارم، عشقهای تاریخی است که داستان عشق خسرو و شیرین در زمره آن قرار میگیرد. این داستان که فردوسی در شاهنامه مختصری به آن دامن میزند، بعدها با برداشتهای دیگری از سوی شاعران و نویسندگان فارسی روبه رو میشود و نمونه اعلای آن خسرو و شیرین نظامی گنجوی است.
شاهنامه یک اثر حماسی است و باید قهرمانان زنده بمانند تا فرزندی قهرمان از آنها بر جای بماند. اگر قهرمان بمیرد حماسه هم میمیرد. پس لازمه ادامه حماسه وجود قهرمانان و وصال عشاق است.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید