اعلام اخیر کاخ سفید مبنی بر افزایش تعرفههای چین از ۳۴ درصد به ۸۴ درصد – که با احتساب تعرفه ۲۰ درصدی پیشین، مجموع آن را به ۱۰۴ درصد میرساند – نقطه عطفی در جنگ تجاری چین و آمریکا است. این اقدام در واکنش به تعرفه تلافیجویانه ۳۴ درصدی چین بر کالاهای آمریکایی صورت گرفته است. حالا پرسش اینجاست: جنگ تجاری چین و آمریکا چه تأثیری بر اقتصاد ایالات متحده و جهان خواهد گذاشت؟ بیایید با نگاهی دقیق و کاربردی این موضوع را بررسی کنیم.
تأثیر بر اقتصاد آمریکا: فشار بر مصرفکننده و فرصتهای پنهان
افزایش تعرفهها به ۱۰۴ درصد عملاً هزینه واردات از چین را برای آمریکا غیرممکن میکند. چین که سالانه بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار کالا به آمریکا صادر میکند، تأمینکننده اصلی محصولات مصرفی از لوازم الکترونیکی گرفته تا پوشاک لوازم مصرفی آرایشی است. با این تعرفهها، قیمت کالاها در بازار آمریکا بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت. بر اساس برآوردها، هر خانوار آمریکایی ممکن است سالانه بین ۲۷۰۰ تا ۳۴۰۰ دلار هزینه اضافی متحمل شود، که این فشار تورمی میتواند تقاضای داخلی را تضعیف کند. درنتیجه رشد اقتصادی را که در حال حاضر شکننده است، بیش از پیش تهدید کند.
از سوی دیگر، تعرفه تلافی جویانه چین بر آمریکا میتواند فرصتی برای تولیدکنندگان داخلی باشد. اگرچه جایگزینی سریع زنجیره تأمین چین غیرممکن است – بهویژه در صنایعی مانند فناوری که چین تنها صادرکننده برخی قطعات کلیدی است – اما در میانمدت، سرمایهگذاری در تولید داخلی و تنوعبخشی به شرکای تجاری (مانند ویتنام یا هند) میتواند بخشی از وابستگی آمریکا به چین را کاهش دهد. با این حال، تعرفه تلافی جویانه چین بر آمریکا هزینهبر و زمانبر است. درنتیجه در کوتاهمدت، احتمال از دست دادن مشاغل در بخشهایی مانند خردهفروشی که به کالاهای ارزان چینی وابستهاند، وجود دارد.
تعرفه تلافی جویانه چین بر آمریکا: پاندای غولپیکر ضربه میزند
چین با اعلام تعرفه ۳۴ درصدی بر کالاهای آمریکایی نشان داد که آماده عقبنشینی نیست. تعرفه تلافی جویانه چین بر آمریکا، صادرات کشاورزی (مانند سویا) و انرژی آمریکا را هدف قرار میدهد. درنتیجه این تعرفهها ضربه مستقیمی به ایالتهای حامی ترامپ وارد میکند. پکن همچنین میتواند از اهرمهای غیرتعرفهای مانند محدود کردن صادرات مواد معدنی کمیاب – که آمریکا برای صنایع پیشرفته خود به آنها وابسته است – استفاده کند. این استراتژی نهتنها به اقتصاد آمریکا فشار میآورد، بلکه چین را بهعنوان مدافع تجارت آزاد در برابر سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا مطرح میکند. همچنین فرصتی برای تقویت روابط با دیگر کشورها فراهم میسازد.
اقتصاد جهانی: از همگسیختگی زنجیرهها و بلوکبندی جدید
جنگ تجاری چین و آمریکا فراتر از دو بازیگر اصلی، کل سیستم تجارت جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد. افزایش تعرفهها به ۱۰۴ درصد، زنجیرههای تأمین جهانی را که دههها بر پایه تجارت آزاد و بهینهسازی هزینه شکل گرفتهاند، مختل میکند. شرکتهای چندملیتی مجبور به بازنگری در استراتژیهای خود خواهند شد، که میتواند به کاهش سرمایهگذاری جهانی و کند شدن رشد اقتصادی منجر شود. اقتصادهای نوظهور که به صادرات به آمریکا و چین وابستهاند، مانند ویتنام یا مالزی، ممکن است در کوتاهمدت سود ببرند، اما در بلندمدت، بیثباتی تجاری آنها را نیز تهدید میکند.
از منظر ژئوپلیتیک، جنگ تجاری چین و آمریکا به تشکیل بلوکهای اقتصادی جدید سرعت میبخشد. چین احتمالاً روابط خود را با اتحادیه اروپا، آسیای جنوب شرقی و حتی آفریقا تقویت خواهد کرد. در حالی که آمریکا به دنبال احیای روابط با متحدان سنتی خود مانند کانادا و مکزیک خواهد بود. این بلوکبندی یادآور دوران جنگ سرد است. با این تفاوت که اقتصاد جهانی امروز بهمراتب بههمپیوستهتر است و هر اختلالی اثرات موجی گستردهتری دارد.
برنده جنگ تجاری چین و آمریکا کیست؟
در کوتاهمدت، هیچکدام از دو طرف برنده مطلق نخواهند بود. آمریکا با تورم و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان مواجه میشود. همچنین چین با از دست دادن بازار بزرگ آمریکا ضربه میبیند. اما در بلندمدت، چین بهدلیل انعطافپذیری اقتصادی و تواناییاش در یافتن بازارهای جایگزین، ممکن است دست برتر را داشته باشد. عقاب ماهیخوار (آمریکا) با این سیاستها خود را منزویتر میکند، در حالی که پاندای غولپیکر (چین) میتواند با تکیه بر ابتکاراتی مانند “کمربند و جاده” نفوذ خود را گسترش دهد.
برای فعالان اقتصادی، توصیهام این است: تنوعبخشی به زنجیره تأمین را از همین حالا آغاز کنید، به بازارهای نوظهور توجه کنید و اثرات تورمی را در برنامهریزیهای مالی خود لحاظ کنید. برای سیاستگذاران، گفتوگو و یافتن راهحلهای چندجانبه تنها راه جلوگیری از یک فاجعه اقتصادی جهانی است. جنگ تجاری واقعی اینجاست و پیامدهای آن برای همه ما ملموس خواهد بود.