فیلم غریبه ها: شکار در شب ، ساخته فیلمسازی گمنام به نام یوهانس رابرتس در سال ۲۰۱۸ است که بودجه ساخت آن فقط ۵ میلیون دلار بوده است.
در تاریخ سینمای آمریکا، بسیار اتفاق افتاده است که فیلمهایی با بازیگران گمنام و بودجه بسیار کم ساخته شده و با استقبال خیلی زیادی روبهرو شدهاند.
فیلمهایی مثل: مرده شیطانی، حلقه و جیغ نیز از این دستهاند. فیلمنامه قوی و ایده خلاقانه، از دلایل بازخورد مثبت بینندگان در این فیلمها بوده است.
داستان فیلم غریبه ها: شکار در شب
این فیلم ترسناک ، داستان زوجی به نام کریستن و جیمز است که پس از عروسی یکی از دوستان در نیمه های شب به خانه والدین جیمز می روند. ناگهان یک زن مسن در زده و دنبال فردی به نام تامارا می گردد. جیمز که از چیزی خبر ندارد کریستن را در خانه تنها می گذارد تا سیگار بخرد، سپس کریستن توسط یک مرد ماسک پوش و زنی که ماسک عروسکی داشته شکنجه میشود.
جیمز به خانه بازگشته و متوجه می شود کریستن در کمد پنهان شده و فریاد می کشد، او سپس کل خانه را گشته و چیز غیرعادی نمی بیند. جیمز در ابتدا تصور می کند که کریستن خیال پردازی کرده است. اما او هم پس از مدتی متوجه زن ماسک پوش می شود. تلفن همراه و خودرویشان خراب شده و آن دو تصمیم می گیرند آن جا را ترک کنند، سپس متوجه شخص دیگری هم می شوند. آن سه غریبه تمام شب آن ها را شکنجه می دهند. سپس ان ها را به صندلی بسته و در کمال خونسردی به قتل می رسانند.
تحلیل و بررسی
این فیلم مهیج، در ژانر وحشت ساخته شده است. این اثر بر اساس یک داستان واقعی، به روایت یک داستان هیجان انگیز و ترسناک که توسط گروهی ناشناس در یک شهرک کانتینر نشین اتفاق افتاده است، میپردازد.
یکی از نقاط قوت این فیلم، ایده جدید و خلاقانه آن است و در آن خبری از موجودات ماورایی، ارواح سرگردان یا زامبیها نیست اما به شدت قابلیت ترساندن مخاطب را دارد.
در پلان اول، یک گروه شرور با ماسکها و گریم صورتشان به مخاطب معرفی میشوند.
پس از آن یک خانواده چهار نفره برای دیدار دو آشنای سالخوردهشان به شهرکی عجیب سفر میکنند که طعمه ای برای آن گروه محسوب میشوند.
این فیلم داستانی منسجم و بدون پیچیدگی دارد و قصد نمایش تصاویر اغراق آمیز و ساختگی را ندارد.
اما با وجود انسجام و قاب بندی منظم، لکنتهای شخصیت پردازی و ضعفهای ساختاری در آن به چشم میخورد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
استفاده از موتیفها، نکته مثبت دیگر این فیلم است. برای مثال تیپ سازی این گروه شرور، ما را به یاد شکنجه کنندگان فیلم “بازی های مسخره” اثر میشائیل هانکه میاندازد و افراد گروه که با خونسردی کامل، همانند کاراکتر فیلم “جیغ” به شکار دست میزنند.
با یک دید عمقیتر، متوجه میشویم که این فیلم به مشکلات اخلاقی انسان امروزی اشاره دارد. کسانی که همنوعان خود را مانند حیوان شکار میکنند و به جان یکدیگر میافتند.
استفاده از ماسک انگار هویت واقعی این گروه را از آنها میگیرد. در پرده پایانی که دختر خانواده یکی از اعضای گروه را زخمی میکند و بدون ماسک هویت اصلی او را میبیند، سوال میکند چرا این کار را میکنید؟ او با اعتماد به نفس کامل در جواب میگوید چرا نکنیم؟
گویی آنها با بازی با جان افراد، عقدهها و خشونتهای سرکوب شدهشان را بر سر مردم خالی میکنند.
وجود یک لکنت متزلزل و در نهایت پایان بندی
برخی کاراکتر ها مانند پدر و مادر، خیلی مصنوعی به ایفای نقش میپردازند. اما خواهر و برادر تا حدی این خلاء را پر کردهاند.
کارگردان با استفاده از موتیف تعلیق انسجام داستان را حفظ می کند و اساساً نکته برجسته درام در همین مولفه پنهان شده است.
بیننده از همان ابتدای امر، میداند که قرار است چه اتفاقی برای این خانواده بیفتد و همین آگاهی موجب تعلیق میشود.
پایان این فیلم، دوگانه و باز است که همین موضوع دلهره و کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد که آن افراد شرور واقعا چه کسانی بودند؟
نکته هولناک این است که همه چیز بر اساس یک داستان واقعی اتفاق افتاده است!
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا
- اخبار روز کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید