زینب یوسف زاده – نگاهی به آمارهای سازمان ملل نشان می دهد که 836 میلیون نفر در جهان هنوز در فقر مطلق به سر می بردند. یک پنجم این افراد در کشورهای در حال توسعه با روزانه کمتر از 1.25 دلار گذران زندگی می کنند. این در حالی است که اکثریت عظیمی از مردمان آسیای جنوبی و جنوب صحرای آفریقا با کمتر از 1.25 دلار در روز سر می کنند. نرخ فقردر کشورهای کوچک ، آسیب پذیر و تحت تأثیر جنگ بسیار بالاست. از هر چهار کودک زیر پنج سال در جهان، یک کودک از بهداشت مناسب سن خود برخوردار نیست. بر اساس آمار سال 2014 هر روز 42000 نفر، به دلیل عدم امنیت ناشی از جنگ مجبور به ترک خانه های خود می شوند.
اهداف سازمان ملل برای ریشه کنی فقر چیست؟
جهت اندازه گیری و برنامه ریزی برای ریشه کنی فقر در جهان معیاری مورد نیاز است. بر اساس تعریف سازمان ملل، شاخص فقر مطلق، درآمد روزانه کمتر از 1.25 دلار در نظر گرفته می شود.
اهدافی که سازمان ملل برای ریشه کنی فقر براساس دستورالعمل 2030 دنبال می کند به شرح زیر است:
از میان برداشتن فقر مطلق در میان همه مردم در همه جا تا سال 2030 .
تا سال 2030 ،کاهش حداقل به نصف تعداد مردان، زنان و کودکان در همه سنین که در فقر (نسبی) زندگی می کنند در تمام ابعادو بر اساس تعاریف ملی.
اجرای سیستم ها و تمهیدات تأمین اجتماعی همگانی در چهارچوب های ملی از جمله تحت پوشش قرار دادن فراگیر فقرا و آسیب پذیران تا سال 2030.
تا سال 2030، تضمین اینکه همه زنان و مردان، خصوصا” فقرا و گروه های آسیب پذیر به صورت برابر از منابع اقتصادی، خدمات اولیه، حقوق مالکیت، و کنترل بر زمین و سایر اشکال تملک، وراثت، منابع طبیعی، فن آوری نوین متناسب با آنها و خدمات مالی از جمله اعتبارات خرد برخوردار می گردند.
تا سال 2030 ،ایجاد قدرت بهبود و بازیابی لازم برای فقرا و افراد آسیب پذیر و کاهش تأثیرپذیری آنان از شوک های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فجایع مختلف.
تضمین فراهم کردن امکانات از طریق ارتقاء همکاری های قابل توسعه برای تهیه وسایل کافی و منابع قابل پیش بینی برای کشورهای در حال توسعه و به ویژه کمتر توسعه یافته برای اجرای برنامه ها و سیاست های پایان دادن به فقر در تمام ابعاد آن.
خلق چهارچوب سیاست های قابل اتکاء در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی برمبنای استراتژی های توسعه ای معطوف به افراد فقیر و حساس به تمایز جنسیتی در جهت حمایت از افزایش سرمایه گذاری در اقدامات فقرزدایانه.
بحثها و نظرات متخصصان در این حوزه چیست؟
ریشه کنی فقر یکی از مهم ترین ابعاد توسعه پایدار جهانی است و با توجه به اهمیت آن در دستورالعمل 2030 ، در حال حاضر متخصصان زیادی در جهان وجود دارند که موضوع فقر و توسعه پایدار را در اولویت تحقیقات خود قرار داده اند. آقای جفری ساشز اقتصاد دان مطرح جهانی و رئیس “موسسه زمین” دانشگاه کلمبیا، در کتاب خود با عنوان ” پایان فقر : فرصتهای افتصادی عصر ما” موضوع فقر را از دیدگاه اقتصادی مورد کندو کاو قرار داده است. او با بررسی نمونه هایی از نظام های اقتصادی جهان همچون بولیوی، لهستان، روسیه و… به رابطه غلط و معیوب بین کشورهای قدرتمند و ضعیف جهان می پردازد. اوهمچنین این نکته را مورد بررسی قرار می دهد که چگونه فقیرترین اقشار جهان در اثر فقر مفرط ثبات خود را از دست داده اند و به این خاطر به منشأ خشونت، ناآرامی و تروریسم جهانی بدل شده اند.
نویسنده ی این کتاب به شرح گزینه ها و راهکارهایی می پردازد که ما را به جهان ایمن تری می رساند. جهانی که بر پایه احترام واقعی به حیات بشری بنا شده است. نویسنده در این کتاب معتقد است که مبارزه با بیماری ها، توسعه علوم مفید و تحصیلات فراگیر، تأمین زیر ساختهای حیاتی و وحدت عمل در کمک به افراد فقیر است که می تواند بازار را به عنوان موتور قدرتمند توسعه، به حرکت در آورد. نحوه استفاده از ثروت برای پایان دادن به رنج و مصائب افرادی که هنوز در تله فقر گرفتارند و ایجاد یک جامعه انسانی واحد، چالش اصلی نویسنده است. او ادعا دارد که می خواهد مسیر همواری به سوی صلح و سعادت ترسیم کند؛ به گونه ای که مبنای این راه به وضوح نشان بدهد که اقتصاد جهانی چطور به جایگاه امروز رسیده است و این که نسل ما در بیست سال آینده با بسیج امکانات و توانمندی های خود چطور به ریشه کنی “فقر به جای مانده”، خواهد پرداخت.
این در حالی است که محققان دیگری پایه های نظری و پیش فرض های این کتاب را مورد انتقاد قرار داده اند. خانم واندانا شیوا فیزیکدان و فعال محیط زیست است که در زمینه دفاع از تنوع زیستی و دانش بومی در کشاورزی و اثرات آن بر افزایش بهره وری، غذا و درآمد کشاورزان فعالیت می نماید. او به خاطر فعالیتهایش، از طرف مجله تایمز، لقب “قهرمان محیط زیستی” را در سال 2003 کسب کرده است. واندانا شیوا در یکی از مقالات خود از جفری ساشز نقل می کند که :
“چند نسل پیش اکثریت مردم فقیر بودند. انقلاب صنعتی ثروتهای جدیدی به وجود آورد ولی بخشی از مردم جهان از آن عقب ماندند.”
و این نقل قول را به صورت زیر مورد انتقاد قرار می دهد که :
این یک بیان غلط از تاریخ فقر است . فقرا کسانی نیستند که از ثروت به دور مانده اند، بلکه آنها افرادی هستند که مورد سرقت واقع شده اند. ثروت انباشته شده توسط اروپا و شمال آمریکا، عمدتاً بر ثروتی که از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین گرفته شده استوار است. بدون تخریب صنعت غنی نساجی هند، بدون تصاحب تجارت ادویه، نسل کشی قبایل بومی آمریکا، بهره کشی از آفریقاییان به صورت برده داری، انقلاب صنعتی نمی توانست ثروت جدید برای اروپا یا آمریکای شمالی ایجاد کند. این تصاحب خشن منابع و بازار جهان سوم بود که ثروت را در شمال و فقر را در جنوب ایجاد کرد.
و در ادامه راهکار ساشز مبنی بر توسعه بیشتر برای حل مشکل فقر را مورد انتقاد قرار می دهد و نتیجه آن را زیانبار، باعث تخریب بیشتر محیط زیست و مسبب افزایش فقر می داند و همچنین به معیارهای توسعه بر مبنای تولید ناخالص (GDP) می تازد؛ چرا که بر اساس این معیارها کسی که به اندازه غذای خود تولید می کند و آن را بدون فروش به مصرف می رساند، خانه خود را با دستان خود و از مصالح سازگار با محیط زیست می سازد و لباسهایی که خود با مواد دوستدار محیط زیست ساخته است را به تن می کند، فقیر تلقی می شوند و از نظر اقتصاد نقشی در توسعه ندارد.
مثالهای ذکر شده، نمونه ای از بحث پر تب و تابی است که در حوزه فقر و راهکارهای آن در جهان امروز ما در جریان است.
نیمه تاریک داستان آنجاست که منابع جهان ما در پس هیاهوهای سیاسی و اقتصادی جهان، با سرعت فزاینده ای رو به پایان است و زمان برای تغییر و بهبود شرایط، مانند برف در دستان گرم بشر در حال آب شدن و از بین رفتن است. البته نیمه روشن آن این است که این بحث ها و بررسی ها، آغاز روشنگری نسلهای جدید، تغییر دیدگاه همگانی در جهت نگاه یکپارچه به جهان و انجام اقدامات ثمر بخش در آینده را نوید می دهد. اقداماتی که ما نیز به فراخور جایگاه خود، با افزایش آگاهی مان در این حوزه، می توانیم بخشی از آن باشیم.
منابع: