فیلم فرانسوی زبان آنتیگونه از سینمای کانادا که با برداشت از نمایشنامه آنتیگونه در شاخه رقابت بهترین فیلمهای جوایز اسکار در سال بیست بیست حضور مییابد.
این فیلم روایتگر داستان زنی به نام «ریکی» در شهر مونترال کاناداست که زندگیاش به عنوان یک پناهنده و مهاجر پس از دستگیری اشتباه برادرش به جرم فروش مواد مخدر دگرگون میشود و او برای آزاد کردن برادرش در مقابل قانون میایستد.
«آنتیگونه» به کارگرانی سوفی دراسپه اخیرا در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو جایزه بهترین فیلم بلند کانادایی را از آن خود کرد.
تمامی صحنههای فیلم در مونترال فیلمبرداری شده است و شاید بتوان از این فیلم بعنوان یکی از موفقترین فیلمهای ساخته شده در مونترال نیز یاد کرد.
اما چرا نام آنتیگونه – نگاهی به داستان یونانی این نام
آنتیگون در اسطورههای یونان، دختر ادیپ و یوکاسته است.
برادرانش پولونیکس و اتئوکلس در جنگ مخالفان هفتگانه تب همدیگر را کشتند و کرئون دایی اشان و پدر همون، پادشاه تب تدفین پولونیکس را به جرم خیانت ممنوع کرد.
آنتیگون از این فرمان سرپیچی میکند و میگوید که «از قلب فرمان میبرد». او برادر را به خاک میسپارد و به دستور کرئون زنده در گور میشود.
دختر اویدیپیوس یا ادیپ (شاه تبس) و یوکاسته یا اپیکاسته (که مادر و در عین حال همسر اویدیپوس بود) در نمایشنامههای اویدیپیوس در کولونوس و آنتیگونه اثر سوفوکلس، داستانش شرح داده شدهاست. اما روایتهای دیگری نیز از سرگذشت او وجود داشتهاست که یکی از آنها تراژدی به قلم ائوریپیدس بودهاست که مفقود شدهاست.
بعد از آنکه اویدیپیوس پی برد که با مادر خود زنا کردهاست، یوکاسته (مادر و همسرش) خود را به دار آویخت و اویدیپوس نیز چشم خود را کور کرد.
اویدیپوس سوگند خورد که خانواده و دیار آلوده خود را ترک کند اما کرئون (برادر یوکاستا) از او خواست مدتی آنجا بماند. در این مدت کرئون به عنوان نائب السلطنه حکومت کرد. بعداً پسران اویدیپوس، یعنی اتئوکلس و پولونیکس، تاج و تخت را تصاحب کردند و پدر را بیرون راندند. آنتیگونه همراه اویدیپوس رفت تا در آوارگیهای او راهنمایش باشد.
وقتی اویدیپوس سرانجام به حریم مقدس پوسئیدون در کولونوس رسید که مقدر بود در آنجا بمیرد. ایسمنه (خواهر آنتیگونه) نزد اویدیپوس و آنتیگونه رفت و به آنها خبر داد که برادران به نزاع برخاستهاند و کرئون که از اتئوکلس دفاع میکند مایل است اویدیپوس به تبس بازگردد. زیرا طبق یک پیشگویی حضور اویدیپوس موجب پیروزی کسی میشود که به اویدیپوس پناه بدهد.
اویدیپوس در محراب ماند اما کرئون با سربازانش از راه رسید و خواست ایسمنه و آنتیگونه را برباید تا اویدیپوس مجبور به همکاری شود اما اویدیپوس از اهالی کولونوس تقاضا کرد که به دنبال تسئوس (شاه آتن) بروند. تسئوس به سرعت آمد و هر دو خواهر را نجات داد.
وقتی اویدیپوس از دنیا رفت، آنتیگونه و ایسمنه داوطلبانه به تبس بازگشتند در حالیکه پولونیکس با هفت سردار به تبس حمله کرده بود. پولونیکس و اتئوکلس در نبرد تن به تن یکدیگر را کشتند.
کرئون جسد اتئوکلس را با تشریفات شاهانه به خاک سپرد اما چون پولونیکس را یاغی و خائن میدانست جنازهاش را راها کرد تا بگندد و ممنوع کرد که کسی به آن دست بزند.
آنتیگونه این بی حرمتی را تحمل نکرد و سه مشت خاک بر جنازه پاشید و در صدد دفن جنازه برآمد. سربازان کرئون آنتیگونه را دستگیر کردند.
آنتیگونه تقاضای ایسمنه را که خواست در جرم و مجازات او شریک شود نپذیرفت زیرا ایسمنه موقعی که آنتیگونه خواست اقدام به دفن برادر کند از کمک کردن امتناع کرده بود.
کرئون آنتیگونه را به دلیل نافرمانی اش به مرگ محکوم کرد اما برای اینکه قاتل او نباشد دستور داد آنتیگونه را با آب و غذا در غاری حبس کنند. هایمون پسر کرئون که نامزد آنتیگونه بود به دفاع از آنتیگونه برخاست و به پدر اعتراض کرد اما نتیجهای در برنداشت. تیرسیاس، غیبگوی پیر و نابینای تبس نزد کرئون آمد و به او هشدار داد و در خواست کرد مردگان را دفن کند و زندگان را از گور درآورد. کرئون به اکراه پولونیکس را دفن کرد و بعد به سراغ غاری رفت که آنتیگونه در ان حبس شده بود. غار را گشود اما با جنازهٔ آنتیگونه که خود را به دار آویخته بود مواجه شد و هایمون را بالای سر جنازه دید.
هایمون با خنجری که داشت سعی کرد ضربهای به پدر بزند اما بعد خود را کشت. ائورودیکه، همسر کرئون بعد از شنیدن مرگ پسرش خودکشی کرد.
منبع: ویکی پدیا