پیش از این در بخش های نخست، دوم و سوم با تعاریف و مفاهیم مهم آشنا شدید. در بخش چهارم به ادامه این معرفی این مفاهیم می پردازیم.
رفتار متقابل ( Transactional Analysis ) :
تحلیل تراکنشی (رفتار متقابل) نظریهای در روانشناسی اجتماعی است که توسط اریک برن روان پزشک کانادایی مطرح شد و در چهار دهه گذشته نظریه اریک برن راههای تازهای را در زمینه روان درمانی مشاوره و تحصیل به وجود آورده است.
تراکنشها (رفتارهای متقابل) به کنشهای انسانی گفته میشوند که در پی آنها از طرف مقابل انتظار پاسخ میرود. مثلاً سلام کردن، یا دراز کردن دست برای دست دادن یک تراکنش است، چون که از طرف انتظار پاسخ میرود. این پاسخ بستگی به حالت «خود» طرف متقابل دارد. در این مورد خاص یعنی سلام کردن پاسخ فرد میتواند از یک جواب سلام کوتاه تا یک احوالپرسی گرم و درازمدت متغیر باشد.
در تحلیل رفتارهای متقابل با تشخیص این که فرد با کدام حالت «خود» با دیگری رفتار میکند میتوان رفتارهای بعدی او را پیش بینی کرد. با به صحنه آگاه آوردن این تشخیص میتوان کیفیت و تأثیر ارتباطات افراد را بهبود داد.
شخص اجتماعی:
فرد و شخص انسان به عنوان کوچکترین واحد فیزیکی درمطالعات جامعهشناسی به حساب میآید. برای توصیف و درک مفاهیم اجتماعی مانند گروه اجتماعی، نهاداجتماعی، طبقةاجتماعی و…باید شخص انسان مورد بررسی قرارگیرد. جامعهشناسی به مطالعه واقعیتهای مربوط به پدیدههای مادون و مافوق انسانی نمیپردازد و این سخن که رفتار اعضای یک جامعه پاسخی غریزی به بازتابهای محیطی میباشد از مدت ها قبل ازسوی جامعه شناسان کنار گذاشته شدهاست. امتیاز انسان بر دیگر موجودات آن است که انسان میتواند در قالب مفاهیم مختلف فکر کند، انتخاب کند و تصمیم بگیرد. علاوه برآن انسان میتواند پیش بینی کرده، برنامه ریزی نماید و برای آینده خود تصمیم گیری کند همچنین انسان میتواند درباره کنش ها و واکنشهای خود به تامل و چاره اندیشی بپردازد.
کنش اجتماعی:
کنش اجتماعی واحد اساسی و سلول بنیادین درمطالعات اجتماعی به حساب میآید. امتیاز انسان بر سایر موجودات در آن است که نحوه و ماهیت رفتارهای او نسبت سایر موجودات متفاوت به نظرمی آید. به عبارت دیگرانسانها به گونهای عمل میکنند که موجودات دیگر توانایی انجام آن را دارا نمی باشند. رفتار انسانها همواره با تفکر، اندیشه و تدبیر همراه میباشد از این رو می توان گفت: عمل به معنای رفتارمعنی دار و آگاهانهاست. اما ازسوی دیگر تلاش انسان برای ایجاد و برقراری ارتباط و رابطه با سایر اعضای جامعه به میل طبیعی او به اجتماعی زندگی کردن مربوط میشوند. به عبارت دیگر این تمایل انسان ها را بسوی ایجاد روابط با دیگران سوق داده و موجبات تداوم حیات اجتماعی جوامع رافراهم میسازد. به سخن دیگر کنش به عنوان ابتداییترین عنصر مشترک زندگی اجتماعی بشری، دربرگیرنده مجموعه رفتارهایی است که انسان ها برای رسیدن به اهداف معین نسبت به یکدیگر انجام میدهند. به این عمل جهت گیری شده به سویشخصیدیگر،اصطلاحاً (کنش اجتماعی) گفته میشود.
کنش متقابل اجتماعی:
هرگاه عملی از شخصی سرزند که با پاسخ از سوی فرد دیگر همراه باشد اصطلاحاً به این عمل متقابل دو سویه تعامل اجتماعی یا کنش متقابل اجتماعی گفته میشود. دراین صورت میان این دو شخص یک رابطه اجتماعی برقرار می گردد. همچنین لازم به ذکر است که در زمینه ایجاد و شکل گیری تعامل اجتماعی حضور و وجوداشخاص دیگر ضروری و مهم میباشد به طوری که شخص در رابطه با دیگران باید حضور آنها را مد نظر قرار دهد. مثلاً اگر دو کودک در کنار یکدیگر به فعالیتی کاملاً مستقل بپردازند در این وضعیت بین این دو شخص هیچگونه رابطه اجتماعی برقرار نگردیده است. ازطرف دیگرلازم به ذکر است که درهنگام پاسخ به کنش اجتماعی لازم است که مخاطب معنای کنش فرد را به نحو مطلوب فهمیده باشد. به عبارت دیگر فرد با رفتار خود نشان میدهد که انتظارات فرد اول را متوجه شدهاست. برآیند کنش متقابل اجتماعی منجربه شکل گیری مفهوم دیگری به نام گروه اجتماعی میشود.
گروه اجتماعی:
انواع گروه ها:
گروه اول: به هرگونه گردهم آمدن و جمع شدن معمولی و تصادفی افراد اصطلاحاً “تجمع” اطلاق میشود. مانند مسافران یک اتوبوس و تماشاگران یک بازی ورزشی.
گروه دوم: به تعدادی از افراد اطلاق میشودکه دارای برخی ویژگی های مشترک باشند و اصطلاحاً به عنوان رده نامگذاری میشوند. مانند گروه مردمی، قومی، نژادی، شغلی و جنسی.
نوع سوم گروه: به تعدادی ازافرادگفته میشودکه در الگوی کنش متقابل بطور منظم و مستمر سهیم هستند. به عبارت دیگر;پسازآنکه بین افراد تعامل اجتماعی شکل گرفت آنها سعی کرده تا موارد مشترک را یافته و تقویت نمایند با توجه به اشتراکهای موجود رفته رفته این مجموعه از افراد تشکیل یک مجموعه واحد را داده که از آن تعبیر به “ما” می شود درصورتی که مای تشکیل شده سطحی و زودگذر باشد رابطه بین افراد به سرعت ازبین میرود یعنی نوع اول ازگروه (تجمع) اما اگر میزان شباهت ها به حدی باشد که موجبات تحکیم روابط افراد را فراهم سازد مای تشکیل شده عمیقتر میشود و تعامل افراد بایکدیگر تداوم و استمرار می یابد و در این صورت به این تجمع افراد اصطلاحاً (گروه اجتماعی) گفته میشود. لذا گروه اجتماعی به معنای تجمع مجموعهای از افراد است که دارای تعامل نسبتا مستمر و پایدار بوده و نسبت به یکدیگر دارای احساس پیوند باشند،از اینرو کنش متقابل پایدار، احساسات وعواطف مشترک، دارابودن هدف یا اهداف مشابه و مشترک ازجمله مهمترین گروههای اجتماعی، گروه نخستین و گروه دومین است.
برای شناخت این دوگروه لازم است دومفهوم “گماین شافت” و”گزل شافت” را که توسط جامعه شناس آلمانی تونیس مطرح شدهاست، تعریف کرد تا میان دونوع روابط اجتماعی تفکیک ایجادشود. روابط گماین شافت با پیوندهای نزدیک عاطفی صمیمانه حس متقابل مشخص میشود. امادرروابط گزل شافت تاکید بر روابط رسمی مبتنی بر رقابت ونفع شخصی استوار می باشد. بهترین نمونه روابط گماین شافت را میتوان در میان اعضای یک خانواده یافت که معمولاً روابط صمیمانه داشته و در کنشهای متقابل با یکدیگر به همکاری میپردازند. نمونههای دیگری ازاین روابط رامی توان دربین گروههای هم بازی و باشگاههای کوچک جستجوکرد. روابط گزل شافت درمیان اعضای یک موسسه نهاد وسازمان اداری، نظامی و… وجوددارد.ازاین رو گفته شدهاست روابط گروه نخستین یا اولین را می توان همانند روابط گماین شافت و روابط گروه ثانویه یا دومین را همانند روابط گزل شافت درنظر گرفت. از این روی ویژگیهای بنیادین گروه نخستین عبارت است ازتماس مستقیم روابط صمیمانه و رو در رو و چهره در چهره و پیوندهای عاطفی نیرومند و به تعبیر دیگربه گروهی از افراد که بایکدیگر رابطه نزدیک صمیمی شخصی و غیررسمی دارند، گروه نخستین را تشکیل میدهند. برخی از ویژگی های گروه دومین عبارت است از روابط غیرشخصی، رسمی، عدم تعلقخاطر بهگروه، پیوندهای عاطفی اندک، گردهم آمدن اعضای گروه برای انجام یک وظیفهشغلی معینوغیره. لذا می توان گفت گروهی از افراد که یکدیگر را از نزدیک کمتر می شناسند و عمدتاً روابط غیرصمیمی و رسمی دارند تشکیل یک گروه دومین را میدهنددر واقع این گروه معمولاً گروه های کاری وشغلی میباشند.