پیش از این در مقالات نخست تا چهارم این مجموعه، شما را با ارائه مفاهیم اساسی در مقوله جامعه شناسی و بعضاً روانشناسی مهاجر آشنا نمودیم که در تحلیل نهاییمشکلات، مهّم و کلیدی است. در ادامه تعدادی دیگر از مفاهیم که بیشتر درحوزه آسیب شناسی اجتماعی مطرح میشود عنوان میگردد.
بزهکاری :
در بیشتر تعاریف، این مفهوم بر عدم هماهنگی رفتار فرد در جامعه با قوانین اشاره دارد. از این منظر هر نوع رفتار فرد که با قوانین مصوب مخالفت داشته و برای آن مجازاتی تعریف شده باشد بزهکاری نامیده می شود. در واقع بزهکاری یک نوع رفتار ضداجتماعی میباشد که عدم توجه به حقوق دیگران و نظم اجتماعی مشخصه آن است. مانند: مصرف مواد مخدر، قتل، فحشاء، آزار و اذیت دیگران و…. , این واژه معمولاً برای توضیح اعمال خلاف قانون کودکان، نوجوانانوجوانان بکار میرود و برای توضیح رفتار خلاف قانون در بزرگسالان از واژه “جرم” استفاده میشود.
مفهوم بزهکاری از جمله مفاهیم جنجالی و پر حاشیه علوم رفتاری و اجتماعی محسوب میشود، تا جاییکه بررسی آن توسط انسان شناسان ما را به کشف علل آن در مقوله زیست شناسی رفتار انسانی رهنمون میدهد. این گروه ویژگی بخش هایی از جسم همچون جمجمه و مغز را از عوامل بزهکاری بیان می کنند. انسانشناسانیهمچون; پل بروکا (فرانسوی)، چزاره لومبروزو (ایتالیایی) در این دسته قرار می گیرند. شلدون انسان ها را به سه دسته تقسیم می کند و گروهی را که به لحاظ ماهیچهها قوی و فعال تر از دیگران هستند را در اعمال رفتار بزهکارانه مستعد تر می داند. تاثیر عوامل ژنتیکی و توارث در اعمال بزهکاری از عللی است که مورد توجه آرتون هوربرت قرار گرفته است. وی معتقد است که بزهکاران یک کروموزوم اضافه دارند و ساختمان ژنتیک آنها در تحریک پذیری و پرخاشگری آنها نقش اساسی دارد.
عمده جامعه شناسان مفهوم بزهکاری را, توجه به نهادهای اجتماعی و ارتباطات توضیح می دهند. از جامعه شناسانی که در این مقوله وارد شده اند می توان به کلوووارد و آلبرت کهن اشاره کرد که در مورد خرده فرهنگهای بزهکاری مطالعاتی داشتند که نشان داد شخص بزهکار معمولاً موقعیت فرودست خود را در درون نظم اجتماعی تشخیص میدهد و بجای هنجارفرستی، هنجارشکنی و به جای ارزششکنی، هنجارشکنی را برمیگزیند. به نظر می رسد که بزهکاری نوعی کجروی از هنجارها و جرم نوعی بزهکاری محسوب می شود.
دراین نظریهنوعی طبقهبندیدر رفتار کجروانه ارائه شده است که عبارتند از : بدعت گذاری، شعائرگرایی، انزاوگرایی، هنجارشکنی، تخلف، بزهکاری و جرم.
در تحلیل و توضبح مفهوم بزهکاری از منظر جامعه شناسان و متخصصین آسیب شناسی اجتماعی نظریه های زیادی مطرح شده است که استفاده از آنها را به قسمت تحلیلیتر این مقاله در بخش تحلیل رفتار مهاجر و ارائه راهکارها موکول می کنیم.
تربیت فرزندان :
این مبحث در بین مهاجرین از عمده علل نگرانیهای آنها است. همچون دیگر واژه ها و مفاهیم مطرح شده تا کنون در این نوشتار بین اندیشمندان حوزههای روانشناسی و جامعه شناسی با تاکیدات نظری خاصی به ارائه تعاریف پرداخت شده است. جامعه شناسان با پیشتازی نظریات “دروکیم” در باب تربیت و جامعه شناسی نظرات مبتنی بر اصل جامعه پذیری رابا اهمیت دانسته و آن را در جامعه پذیری فرد بسیار مهّم میدانند تا جایی که برای آموزش و پرورش جامعه نسخه پیچی کرده اند. از دیگر دانشمندان این حوزه می توان به نطریات “لستر وارد” اشاره کرد.
آنهادر تلاش بودند که بر اساس نظریات خود برای آموزش و پرورش اهدافی را تعیین کنند. مفهوم جامعه شناسی تربیتی حاصل تلاش این گروه از جامعه شناسان می باشد.
در مباحث روانشناسی تربیت فرزندان بیشتر بر رشد شخصیت، مسئولیت پذیری، وقت شناسی و… که بیشتر مفاهیم روانشناسی شخصیت می باشد تاکید شده است.
جامعه پذیری :
جامعهپذیری یا اجتماعی شدن معادل (Socialization)، از نظر لغوی به معنای انطباقپذیریبا جامعه و آشنایی فرد با جامعه است. در جامعهشناسی این مفهوم به فرآیندی اطلاق میشود که به موجب آن افراد ویژگیهاییرا کهشایسته عضویت آنها در جامعه است را کسب میکنند. بهعبارت دیگر جامعهپذیری نوعی فرآیند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آنها را با شخصیت خود یگانه میسازد.
در این مبحث اندیشمندان را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته ای که گرایش روانشناسانه بر نظرات آنها حاکم بوده و این مفهوم را با تکیه بر فرد و اصالت فردی توضیح می دهند و دسته ای دیگر که این مفهوم را با تاکید بر جامعه و اصالت جامعه توضیح می دهند. البته گروهی هم هستند که نظرات آنها تلفیقی از نظرات فرد گرایانه و جمع گرایانه فوق می باشد و در تلاشند که بین این دو نظریه آشتی ایجاد کنند.
مراحل جامعه پذیری :
جامعهپذیری نخستین (Primary Socialization)؛ فرآیندی است میان فرد و گروهی که با وی در تماس نزدیک و صمیمی هستند و غالباً در سالهای اولیه زندگی رخ میدهد. عوامل اصلی این مرحله خانواده و گروه همسالان هستند.
جامعه پذیری دومین یا مجدد (Secondary Socialization)؛ این فرآیند در موقعیتهای رسمیتر روی میدهد ولی هیچ یک از این وضعیتها شخصی نیست. در این مرحله عوامل جامعهپذیری بخشی از مسئولیتهای خانواده را بهعهده میگیرند. عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانههای ارتباط جمعی هستند.
همانطور که قبلاٌ گفتهشد هدفاز طرح مفاهیم در این نوشتار آشناییخواننده باحوزههای مورد بحث و آمادگی لازم به منظور ورود به مباحث اصلی و مورد نظر این مقاله میباشد. لذا بهنظر می رسد بیان مفاهیم فوق چهارچوب اصلی مورد نظر نگارنده را به منظور طرح مبحث اصلی فراهم آورده است. این مفاهیم, کلید واژه های ورود به مبحث اصلی ما خواهند بود. در عین حال در ادامه و پس از ورود به مبحث اصلی چنانچه نیاز به توضیح مفاهیم دیگری باشد آنها را مطرح خواهیم کرد.
جامعه پذیری مستلزم وجود سه عنصر است :
کنش متقابل : یادگیری الگوهای رفتاری از طریق کنش متقابل انسانی اتفاق می افتد.
زبان : ابزار اصلی در شکل گیری فرهنگ و تجربیات و انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر است.
تجربه پذیری عاطفی : ابزاری لازم برای یادگیری و انتقال ارزشهای فرهنگی است.