عشق وصل است، نه وصف. برای اینکه بدانیم عشق چه است و چه نیست، باید عاشق شویم: هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل مانم از آن / تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را / بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را / حضرت مولانا
در روز شنبه شانزدهم فوریه در سالن اسکارپترسون مونترال مراسمی با حضور 8 هنرمند بر روی استیج اجرا میشود.
این مراسم که مصادف است با ولنتاین، بزرگداشتی نیز بر جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی از مشهورترین شاعران ایرانی پارسیگوی است.
مراسم عرفانی همراه با حضور دراویش (رقص سماع) و موسیقی تلفیقی در کنار هنرمندان صاحب نام که همه یکجا گرد هم جمع شدهاند.
پرفورمنس دریچهای به آسمان یعنی موسیقی جهانی برای قرن بیست و یکم و شکستن مرزهای زبانی و فرهنگی
وقتی موسیقی فراتر از تمام مرزهای فرهنگی و جغرافیایی میشود به راحتی از مرزها عبور میکند. در واقع میتوان گفت پرفورمنس دریچهای به آسمان به دنبال چیزی برون گرایانهتر است و باید مسیری تازهای را امتحان کند.
آنچه بیشتر ما را میتواند درباره صدای انسان فریفته کند، توانائی آن در نمایاندن هر چیزی از طریق قدرت دگرگونی آن است. صدا تنها مجرایی برای کلمات نیست، برای ما به مانند رویائی انتزاعی است که در آن همه چیز کاملا معنا پیدا میکند. درکنار آن رقص عرفانی است که درجهای از عرفان و عشق را بیان میکند، آنجا که کلمات از گفتن آن قاصر است.
پرفورمنسی که فراتر از تمام مرزهای فرهنگی و جغرافیایی است و تمام مرزهای بشری پشت سر گذاشته میشود و صدا خود مانند یک سازی است که بیلبورد آن را فراموش نشدنی میکند.
هنرمندان صاحبنامی همچون Sarah Pagé با هارپ نوازی، Mark Molner با سلو نوازی، Bertil Schulrabe نوازنده پرکاشن و دراویشی همچون خانمها Tanya Evanson و Shraddha Daniel در کنار گروه ایرانی با حضور Showan Tavakol نوازنده کمانچه، Behnaz Sohrabi نوازنده رباب و آواز، Amir Amiri نوازنده سنتور و با حضور Nirvan Fadaei Moghaddam که صحنههای بصری را خلق میکند.
نوازندگانی که هریک به خودی خود در عرصههای فرهنگی و هنری شناخته شدهاند، مراسمی را برایمان به ارمغان میآورند که اگر آن را از دست دهیم تنها مشابه آن در شهر قونیه در مراسم بزرگداشت حضرت مولانا اجرا میشود.
مراسمی که در آن تعداد زیادی از غیرایرانیان در شب عشاق از مدتها قبل بلیتهای خود را تهیه کردهاند.
پس چه باشد عشق؟ دریای عدم / درشکسته عقل را آنجا قدم
درباره میعادگاه عاشقان (برنامه چند وجهی هنری شنبه شانزدهم فوریه) بیشتر بدانید:
این برنامه با سه گفتمان متفاوت در هنر (رقص، موسیقی و عکس) و مراقبه یا مدیتیشن همزمان در سه شکل انجام میشود، آن جا که مرزهای بشری پشتسر گذاشته میشود.
نماد چرخش کیهانی با رقص سماع (صوفی): رقص سماع یکی از حالتهای مراقبه میباشد که رقصنده و بیننده را به شکل عمودی در اوج میرساند. هر ذره که میچرخد در مرکز، تولید انرژی خاصی میکند که همگام با حرکت کیهانی در کل هستی است و معنی واقعی عشق که مرکزیت عالم هستی را معنا میدهد را در خود دارد.
موسیقی برای سماع: آنچه در گوش شنونده از موسیقی موثر بر عرفان شنیده میشود او را از شنیدارهای اضافی و غیر لازم دور میدارد و موسیقی که برای سماع در نظر گرفته میشود دارای فرم خاصی است که به سرمستی رقصنده و رهایی او از تن میانجامد.
تصاویر: با روشی از مدیتیشن ذِن چیده شدهاست به شکلی که دربها و پنجرههای موجود در فضای خشت و گلی قدیمی به مشابه نقاطی برای مدیتیشن ذِن در نظر گرفته میشوند و بیننده را به شکل افقی از تصویر مخدوش ذهنی آزاد میکنند و به نوعی این گفتمان را تکمیل میکند.
همه چیز از اتم تا كهكشان در حال چرخش است. مولانا اعتقاد دارد تنها عشق دلیل این كار است.
علاقمندان میتوانند بلیتهای خود را بصورت حضوری از آکادمی رمی و یا بصورت آنلاین با کلیک بر روی اینجا تهیه نمایند.
سلام درویشان
درویشان در هنگام مراسم سماع ولد به یكدیگر سلام میكنند. این سلام كه با نگاه كردن به صورت و چشمهای همدیگر انجام میشود به مفهوم تكریم تجلی الهی موجود در هر انسان است.
نماد الف و یك
الف اولین حرف و در واقع آغاز الفبای فارسی و عربی است. در بخشی از مراسم سماع، درویشان دستها را به صورت ضربدر بر روی سینه قرار میدهند و به شكل حرف الف یا عدد یك در میآیند.
وقتی میگوییم “یک”، موضوعاتی برایمان تداعی میشود؛ شروع و وحدت. “یک” اولین است و بهترین و تمام و کمال. واحد بودن را به یادمان میاندازد و در پی آن خدا را. در تعابیر اسلامی، خدا در معنی وحدت، هستی مطلق و بینیازی را تداعی میکند. “یک” از تمام اعداد مجزاست و منبع تمام آنها نیز هست و از این لحاظ میتواند نماد خدا باشد. عدد “یك” از آنجا که خدا را تداعی میکند به سمت بالا کشیده شدهاست. تا جایی که این کشیدگی به سمت بالا حتی در لفظ خدا هم دیده میشود. الله، خدا، برهما، شیوا، کریشنا، God و … یک جور کشیدگی حرف «آ» را دارند که در برخی از زبانها شبیه به همان عدد «1» هم هست.
“یک” به شکل خاص، نماد انسانی در وضعیت ایستاده است.
زیرا انسان یگانه موجودی است که از این ویژگی برخوردار است. حتی از نظر برخی از علمای آنتروپلوژی عمودی بودن انسان نسبت به ویژگی اندیشه و تعقل، امتیاز مهمتری است که او را از دیگر موجودات و جانوران متمایز میکند.
همچنین “یک” شکل، حجم و جهت دارد و نمادی است برای مبدا و خود مظهری ندارد. از طرفی “یک” مثل درخت و ستون است و درخت و ستون واسطههای بین زمین و آسمان هستند.
رقص
رقص در سماع نمادین است. درویش در سماع قبل از مردن جسم، نفس خود را میمیراند. او دستهایش را باز میكند و شروع به چرخیدن میكند. او با زبان بیزبانی میگوید كه در حال پایكوبی است و نفس خود را به زیر پایش انداخته است.
در هنگام سماع دست راست بالاست، چنانكه گویی در حال نیایش است. دست چپ به پایین متمایل است.
درویشان واسطه میان خدا و مردم و واسطه میان آسمان و زمینند. آنها از خدا میگیرند و به آدمیان میبخشند و چیزی را برای خود نگه نمیدارند.
در حروف ابجد عبری، عدد “یک” كه همانطور كه گفته شد نماد انسان است، با حرف N تطابق دارد که نماد مردی است که یک دستش را به آسمان بلند کرده و دست دیگرش به زمین اشاره دارد که تمثیلی از وحدت در هستی است. (شبیه رقص سماع!)
در رقص سماع، درویش پای چپ خود را بر روی زمین ثابت نگه میدارد و با پای راستش به دور آن میچرخد. او با هر چرخش و در سكوت، ذكر الله را تكرار میكند و او را میخواند. درویش باید بدون برخورد با دراویش دیگر و بدون برهم زدن هماهنگی، همچون سیارههای منظومه شمسی به دور خورشید، به چرخیدن ادامه دهد.
وظیفه سنگینی بر عهده سرگروه دراویش در هنگام سماع قرار دارد. او با قدم زدن در میان دراویش مكانهایی را كه آنها باید در آن سماع كنند را نشان میدهد و مانع بیش از حد نزدیك شدن آنها به هم میشود و آنها را در یك نقطه خاص دور هم جمع میكند.
سلام
مراسم سماع از چهار سلام تشكیل میشود كه بیانگر چهار مرحلهای است (شریعت، طریقت، حقیقت، معرفت) كه باید از آنها گذر كرد. در پایان هر سلام دراویش به دستههای دو و سه و چهار نفری تقسیم میشوند. با تكیه بر یكدیگر به نقطه مركزی كه نماد مولاناست، تعظیم میكنند. این تقسیم نماد اتحاد و یكپارچگی است.
در طول سه سلام اول، دراویش هم به دور خود میچرخند و هم به دور مكانی كه در آن میرقصند. در سلام چهارم آنها در همان جایی كه هستند، میمانند و فقط به دور شیخ میچرخند. این حركت به معنای پافشاری بر نقطه یگانگی و توحید است.
در بخشی از مراسم سماع، آیهای با این مضمون قرائت میشود: “مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر طرف رو كنی رو به سوی خداست. بیگمان خداوند گشایشگر داناست”.
سماع با دعا به پایان میرسد و تمام دراویش و نوازندگان به دنبال شیخ و پس از تعظیم در مقابل جایگاه، مكان سماع را ترك میكنند.
سماع اصطلاحا در معنای وجد و حرکت به هنگام شنیدن نغمات موسیقی است که بر اثر آن انسان از خود بی خود میشود.
سماع نماد و نمود کاری از تکوین کائنات، حیات انسان در جهان، جنبش او به خاطر عشق خدا و حرکتش با درک و فهم بندگی، به سوی انسان کامل است.
مطربان و سماعزنها پس از سلام به شیخ، جای خود را در سماعخانه میگیرند و شیخ افندی وارد سماع خانه میشود و پس از سلام به مطرب و سماعزنها بر روی پوست مینشیند.
ساز اصلی مطرب را نی تشکیل میدهد و در صورت امکان سازهای دیگر چون رباب، قانون و تنبور نیز بر آن اضافه میشود.
بر اساس تفكرات مولانا، این جهان در مقایسه با دنیای دیگر به مانند حبابی در مقابل دریاست. مراسم سماع ولد دقیقا سه سفر را نشان میدهد و این نشانگر سه وجه و روش دریافت معرفت است. درویش در سماع سه دور به دنبال شیخ میچرخد و تمام این مسیرها را به امید رسیدن به مرحله یقین به خدا طی میكند. مراسم سماع ولد با عبور شیخ از جلوی جایگاه به پایان میرسد.
عشق وصل است، نه وصف
چرخش سلطان ولد
چهارمین بخش، چرخش سلطان ولد نام دارد که در آن سماعزنها سه بار به همدیگر سلام میدهند و همراه با یک حرکت دایرهای خود را شروع میکنند.
سماع زنی که از طرف راست میدان به مقابل پوست میرسد، بدون اینکه پای بر خط استوا بگذارد و پشت بر پوست بکند، بر میگردد و به طرف مقابل میرود. بدین ترتیب در برابر سماع زن بعدی قرار میگیرد. دو درویش که در یک لحظه چشمهایشان به هم میافتد، بلافاصله به جلو خم میشوند و یکدیگر را سلام می دهند، که از آن به “مقابله” تعبیر میشود.
درویش که به نقطه تقاطع در میدان سماع آمده، سرش را خم میکند و بدون اینکه پای بر خط بنهد، به حرکتش ادامه میدهد. در پایان چرخش سوم شیخ افندی بر روی “پوست” مینشیند و چرخش ولدی به پایان میرسد.
این چرخشها که تحت رهبری شیخ انجام میگیرد، نمادی از علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین است.
قدوم زن باشی با ضربههایی، پایان چرخش ولدی را اعلام میکند و اجرای موسیقی شروع میشود. سماع زن خرقه سیاه را از تن در میآورد و ضمن اینکه بازوهایش را میبندد، به صورت نمادین به وحدت خدا شهادت میدهد. سماع زنها یک به یک پیش شیخ میآیند و با بوسیدن دست وی، اجازه میگیرند و سماع شروع میشود.