محمدمهدی محمدزاده – مرگ در جامعه انسانی درد آورترین و غم انگیرترین حادثه ای است که بشر در مواجه با آن دچار شوک شدید می شود. از دست دادن نزدیکان و تصور خلاء حضورشان، اثر مخربی بر احساس فرد
می گذارد که تا پایان حیاتش با او می ماند. لذا بشر به منظور ایجاد سازگاری با وضعیت جدید دست به خلق روشها و راهکارهایی می زند که از آن جمله می توان به برگزاری مراسم عزاداری در فرهنگ های مختلف بشری اشاره کرد. این مقدمه بیان شد تا باب سخن در خصوص بررسی انواع خودکشی و علل آن گشوده شود. تفاوت است بین واژه خودکشی و مرگ. در فرهنگ عامه از آنجا که شناخت کافی در خصوص خودکشی وجود ندارد آن را معادل مرگ می انگارند، در حالی که این دو با هم متفاوت می باشند. خودکشی در واقع یکی از عوامل مرگ می باشد آن هم زمانی که عمل خودکشی با موفقیت انجام شود و خودکشی ناموفق مرگ محسوب نمی شود. شاید یکی از علل خلط عامیانه این باشد که خودکشی حتماً به مرگ منجر می شود.
طرح موضوع خودکشی در سلسله مقالات رفتار شناسی مهاجرت از آنجا مهّم و ضروری است که مشکلات ایجاد شده در اثر مهاجرت در برخی موارد منجر به اقدام انسان به این عمل می شود. در واقع مهاجرت به طور غیر مستقیم با ایجاد شرایطی ناخوشایند در میان برخی مهاجران مقدمات اقدام به خودکشی آنها را فراهم می آورد.
خودکشی به عنوان یک مشکل دردآور جامعه بشری از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان اندیشمندان حوزه های جامعه شناسی، روانشناسی مفصل به این موضوع پرداخته اند. به لحاظ اهمیّت موضوع، در این نوشتار نیز قصد داریم با طرح نظرات مهّم اندیشمندان حوزه های مختلف زمینه آگاهی کافی را برای خوانندگان محترم فراهم آوریم.
نظرات اندیشمندان حوزه جامعه شناسی :
با توجه به اندیشه هایش، دورکیم را در زٌمره ی جامعه شناسان مکتب ” اثباتگرایی” ارزیابی
می کنند. او رخدادهای اجتماعی را همچون اشیاء مورد بررسی قرار می داد و معتقد بود رخدادهای اجتماعی دارای واقعیت خاص خود هستند. نخستین اصل مشهور جامعه شناسی او این بود که
” وقایع اجتماعی ” را باید همچون اشیاء مطالعه کرد.
دورکیم نظرات خود را در باب خودکشی در کتابی به همین نام درسال 1897 به جامعه علمی زمانش عرضه کرده است. او در این اثر خود با تکیه برآمار و داده های موجود میزان خودکشی را در میان اقشار و جوامع مختلف دسته بندی می نماید. انواع خودکشی در نظریات دورکیم به شرح زیر بیان شده است :
- خودخواهانه(Egoistic)
- دیگرخواهانه(Altruistic)
- آنومیک(Anomic)
- قضا و قدری(Fatalistic)
وی در مباحث خود بر روی از هم پاشیدگی وحدت اجتماعی و بروز ناهنجاری فرهنگی و و بهم ریختگی ارزش ها و هنجارهای اجتماعی تاکید می کند.
دورکیم این گونه تعریفی ارایه می کند: خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است.
- خودکشی خودخواهانه(Egoistic):
این نوع خودکشی را در جوامعی می توان شاهد بود که دارای گرایش های فرد گرایانه بوده و بر استقلال کامل فرد تاکید می کنند. اتکای فرد به خود و پذیرش مسئولیت های سنگین اجتماعی، ضعف روحیه جمع گرایی، عدم مسئولیت سارمان های اجتماعی در قبال فرد، تاکید بر مناسبات و روابط رسمی و عدم توجه کافی به روابط بین فردی و مبتنی بر جامعه سنتی و عدم حمایت از فرد در قبال آسیب های احتمالی، عدم توجه به روابط عاطفی و روانی بین افراد در جامعه و تاکید بیش از حد بر موفقیّت های فردی شرایطی را فراهم می آورد که افراد خود را تنها حس کرده و همین شرایط زمینه را برای بروز خودکشی در بین آنها فراهم می کند.
از این نظرگاه خودکشی خودخواهانه می تواند حاصل نوعی فرد گرایی مفرط و انزوا باشد. در این نوع خودکشی همبستگی فرد با خانواده دچار آسیب جدی شده و از روابط صمیمی و نزدیک بین اعضای خانواده اثری نیست. فرد به شدّت خود را تنها احساس نموده و ارزش های خانواده هیچ کنترلی بر رفتار فرد ندارد.
- خودکشی دیگر خواهانه (Altruistic) :
این گونه از خودکشی درون مایه نوع دوستی دارد. در این خودکشی فرد وظیفه اخلاقی عمیقی در خود احساس می کند و حاضر است برای نجات دیگران خود را فدا کند.
دورکیم با بیان این نوع خودکشی در تلاش است که پدیده خودکشی را در حالت همبستگی بالای اجتماعی تحلیل کند. به دیگرسخن دورکیم با طرح خودکشی دیگرخواهانه موفق به ارائه مدلی برای توضیح خودکشی در جوامع با تنطیم اجتماعی افراطی می شود. در این مدل مقررات و تنظیمات اجتماعی قدرتمند بوده و نرخ خودکشی با درجه ی یکچارپگی اجتماعی رابطه ای مستقیم دارد.
در جوامع ابتدایی که از همبستگی گروهی بالای برخوردارند این نوع خودکشی رواج بیشتری دارد و زندگی فردی تحت کنترل شدید سنت ها و عادتهای رایج جامعه می باشد.
- خودکشی آنومیک (Anomic) :
به عقیده دورکیم بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی و افزایش فشارهای ناشی از آنها در افراد جامعه اثرات مخربی داشته و زمینه را برای افزایش خودکشی فراهم می آورد. به باور او در شرایط نابسامانی اقتصادی، هنجارهای اجتماعی تضعیف شده و خود به عنوان عامل خودکشی ایفای نقش می کنند. تضعیف نقش نظارتی جامعه بر رفتارها و هنجارها و ایجاد بی هنجاری و نابسامانی در جامعه و تضعیف وجدان اخلاقی در اثر بحرانهای اقتصادی، شرایط عدم تعادل میان آرزوهای نامحدود وافسارگسیخته و وسایل ارضاء آنها را فراهم آورده و موجب کشمکش های حاد درونی آنها می شود و در نهایت افراد را به سمت خودکشی سوق می دهد.
در این مدل فرد زندگی را سرابی بیش نمی داند و حیات را پوچ می انگارد و اقدام به خودکشی می کند.
- خودکشی قضا و قدری(Fatalistic):
در توضیح این خودکشی به تقدیر و جبر تاکید شده است. این خودکشی در جوامعی شایع است که فرد در انقیاد نظام دستوری حاکم بر جامعه می باشد و هیچگونه اختیاری برای خود متصور نیست. فرد می بایست مقلد اجتماعی باشد و قوانین خشک و بی روح بر روابط افراد حاکم است. حق انتخاب از افراد گرفته شده و افراد به اجبار اهداف و راه رسیدن به آن را دنبال می کنند. انتخاب هدف و راه رسیدن به آن خارج از تصمیم افراد می باشد.
منابع:
اسلامی سنب،علی،وزهرا بجنوردی،(۱۳۷۶)،بحران خودکشی،انتشارات فردوسی،چاپ اول
محسنی،منوچهر،(۱۳۶۶)،انحرافات اجتماعی(انگیزه و علل خودکشی)،انتشارات مروی،چاپ اول
تایلر،اس،(۱۳۷۶)،جامعه شناسی خودکشی،ترجمه(علی موسوی نژاد)،انتشارات اصفهان،چاپ اول
مورون،پییر،(۱۳۶۶)،خودکشی( پیدایش،علل،درمان)،ترجمه(سهند مازیار)،انتشارات رسام
آرون،ریمون،(۱۳۷۲)،مرحله اساسی اندیشه، ترجمه(باقر پرهام)،تهران،چاپ سهند
استینگل،اریون،(۱۳۴۷)،خودکشی و قصد خودکشی،ترجمه(حیمد صاحب جمع)،تهران،انتشارات اشرفی
کوزر، لوئیس،(۱۳۶۶)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه(محسن ثلاثی )، تهران، چاپ دوم
بیرو، آلن، (۱۳۶۱)فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه(باقر ساروخانی)،تهران، انتشارات کیهان
تیلور،استیو،(۱۳۶۱)،جامعه شناسی خودکشی، ترجمه(رسول ربانی، ابراهیم انصاری،مجید کارشناس)، تهران، انتشارات آوای نور،چاپ اول
طریقتی،شکراله،(۱۳۵۳)،خودکشی(سمپوزیوم خودکشی)،تهران، انتشارات نور
جلیلی،بهروز،(۱۳۷۴)،خودکشی اورژانس ترین-اورژانس روانپزشکی اطفال،تهران،انتشارات علوم پزشکی