از بزرگی نقل شده است که انسان ها دو دسته هستند: دسته اول کسانی که در این فکر هستند چگونه می توانند از این دنیا بیشتر بهره ببرند و به اندوخته خود اضافه کنند و دسته دوم کسانی هستند که در این اندیشه اند که چگونه می توانند چیزی به این دنیا اضافه کنند.
تاریخ دنیا هر دو دسته انسان را تجربه کرده است. در هر دو دسته انسانهای تلاش گر و با انگیزه ای بوده اند که سرنوشت های متفاوت و گاهی غریب داشته اند. در اینجا میخواهیم داستان کوتاه دو انسان را هر یک در یکی از این دو دسته برای شما بیان کنیم:
یک: مارتین شکرلی Martin Shkreliمتولد ۱ آوریل ۱۹۸۳ در نیویورک یک کارآفرین و موسس و مدیرعامل شرکت دارویی تورینگ.
سال گذشته در سپتامبر ۲۰۱۵ شکرلی توسط بسیاری از رسانه از بابت افزایش قیمت داروی پادانگل با نام پیریمتامین مورد انتقاد قرار گرفت. شرکت او پس کسب لایسنس این دارو قیمت آن را از قرصی ۱۳.۵۰ به ۷۵۰ دلار افزایش داد. در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵ شکرلی توسط افبیآی به جرم تخلفات بورسی بازداشت شد و با قرار وثیقه آزاد شد. در پی این حوادث او از مدیریت عاملی شرکت تورینگ استعفا داد و ران تایلز به جانشینی اش منصوب شد. افزایش قیمت داروی پیریمتامین که از داروهای مورد استفاده بیماران مبتلا به ویروس اچ آی وی است، موجب اعتراض شدید بیماران و برخی از سیاستمداران از جمله هیلاری کلینتون، نامزد پیشتاز دموکرات ها شده است. در بین رسانه ها و مردم او به عنوان بیرحم ترین دانشمند و مدیر شناخته میشود.
البته این آقا بسیار هم بیخیال تشریف دارند. بطوری که درست پس از جلسه تفهیم اتهام در دادگاه در پاسخ به یکی از خبرنگاران که از وی در رابطه با روند رسیدگی به پرونده پرسیده بود با خطاب قرار دادن وکیل مشهورش «برفمن» از وی پرسید:”حالا میتوانم «پوکمونگو» بازی کنم؟!
دو: جوناس ادوارد سالک Jonas Edward Salk دانشمند و محقق امریکایی بود. شهرت سالک به خاطر کشف و تولید واکسن فلج اطفال است.
سالک بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه نیویورک و دریافت مدرک به سمت دانشگاه میشیگان عزیمت نمود تا به همراه یکی از استادانش به کار تحقیق ادامه دهد. ابتدا کار را بر ویروس آنفلوآنزا آغاز نمود. اما بعد از مدتی با مشاهده بیماری فلج اطفال که هر ساله بر تعداد بیماران مبتلا به این بیماری افزوده میشد و این بیماری موجب روانه شدن هزاران انسان به بیمارستانها و نتیجتاً استفاده از ویلچر میگردید تصمیم گرفت به تحقیق در زمینه ویروس همه گیر فلج اطفال بپردازد. پس از کشف ویروس فلج اطفال توسط جان اندرز در بافتهای گرفته شده از کلیه میمونها سالک به دنبال کشف واکسن رفت. او اعتقاد داشت که ساخت واکسنی که در آن از ویروسهای کشته شده استفاده میشود امکانپذیر است و قدم به قدم نسبت به ساخت واکسنهای آزمایشگاهی و تست آنها بر روی میمونها اقدام نمود و در ژوئن ۱۹۵۲ متوجه شد واکسنی که تهیه کرده بر روی انسان نیز نتایج مثبتی در پی دارد. بدین ترتیب با کشف این واکسن تحول عظیمی در جهان به وجود آمد.
زمانی که او موفق به این کشف شد در پاسخ سوالی که از او پرسیده شد صاحب حق ثبت اختراع آن کیست؟ گفت:
” هیچ ثبت اختراع وجود ندارد. آیا میتوانید خورشید را ثبت اختراع کنید؟ ”
جوناس بعد از شیوع ویروس ایدز در دههٔ ۱۹۸۰ تصمیم گرفت تا واکسنی را برای آن بیابد اما موفق نشد. این درمان الان در دستان آقای شکرلی است که در بالا حضورتان معرفی شد.
کاربران بسیاری در اینترنت در مورد این دو به اظهار نظر پرداخته اند که برخی از آنها واقعا جالب و خواندنی است. کافی است عبارت Jonas Edward Salk vs Martin Shkreli را گوگل کنید تا ببینید مردم گوشه کنار دنیا چه میگویند.
قضاوت کردن و حکم دادن در مورد انسان های گروه اول شاید سخت و گاهی اوقات دور از انصاف باشد. به یاد داشته باشید که یکی دیگر از مشهورترین افراد دسته اول “استیو جابز” موسس و مالک شرکت اپل بود که با وجود ثروت افسانه ای هیچ گاه در امور خیریه شرکت نکرد و با سختگیری های گاه بیرحمانه به کارمندان و زیردستانش و پرداخت نکردن حقوق واقعی افرادی که نقش بزرگی در موفقیت محصولات این شرکت داشتند در بین مدیران نه چندان خوشنام قرار میگیرد. اما استیو جابز هنوز به عنوان یکی از مهمترین کارآفرینان و یکی از تاثیرگذارترین انسان های قرن شناخته میشود.
اما در دسته دوم تقریبا همه انسان ها خوشنام و ستودنی هستند. بهترین مثال شاید “بیل گیتس” رفیق سابق و رقیب همیشگی استیو جابز است که تقریبا تمام ثروت خود را به همراه همسرش در راه کمک به انسان ها هزینه کرده اند.
کلام آخر اینکه:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خُرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد …